محور اساسی آموزههای قرآن
رشتهی تسبیح کلام خداوند در قرآن چیست؟ خدای تبارک و تعالی آیات روشنگر قرآن را بر چه اساس و سیاقی ریخته است؟ به تعبیر دیگر محور اساسی آموزه های قرآنی چیست؟ این مسئلهای است که در این نوشتار از زبان و بیان استاد محترم، حضرت آیت الله جوادی آملی بدان جواب داده خواهد شد.
خدای سبحان، قرآن کریم را تبیان (روشنگر) همه چیز دانسته است. گرچه ممکن است منظور از «تبیاناً لکل شیء» 1 این باشد که هرچه در جهان تکوین و عالم خارج وجود دارد، قرآن کریم از لحاظ علمی حاوی آنهاست؛ زیرا این کتاب عظیم الهی از مبدأ اعلا تنزیل یافت و در آن مقام، همه حقایقْ وجودِ جمعی دارند: «و إن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ به قدرٍ مَّعْلُومٍ؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههای آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازهای معین فرو نمیفرستیم. »2 و برای
قرآنْ همان طوری که ظاهری أنیق 3 است، باطنی عمیق نیز میباشد و برخی از روایات نیز همین اشتمال قرآن بر همه علوم جهان هستی را تأیید میکند؛ لیکن محور اساسی قرآن، همان تعلیم و تزکیه انسانها در راه عقیده و اخلاق و اعمال شایسته است، تا از این رهگذر، سعادت خود را تحصیل نموده، به هدف نهایی که لقای خداوند سبحان است، نایل گردند.
امّا سایر دانشهای مادّی و علوم و صنایع تجربی و حرفههای هنری و آداب و سنن اعتباری و مانند آن، دور از هدف اصیل آن است لذا آنچه بیش از هر چیز مورد عنایت این کتاب عظیم الهی است، تشریح اصل شناخت و تعلیل معیارهای اساسی آن و اعلام طرز تعقّل و کیفیّت استنتاج از مقدمات عقلی و پرهیز از تقلید جاهلی و نیز اجتناب از مغالطه در تفکّر و مانند آن است که به عنوان شرط درست اندیشیدن یا مانع آن خواهند بود.
آنگاه به اصیلترین معلوم و مهمترین معروف که خدای سبحان و اسمای حسنای آن حضرت و تعریف جمال و جلال آن ذات اقدس و تبیین صفات ذات و اوصاف فعل آن حضرت و تعلیل توحید ذاتی و صفاتی و فعلی و نیز تشریح توحید ربوبی و عبادی و مانند آن میباشدْ میپردازد و همچنین به کیفیّت تدبّر خدای سبحان نسبت به جهان آفرینش، توسّط قضا و قدر و لوح و قلم و محو و اثبات و اُمّ الکتاب و فرشتگانی که مدبّر امورند و نظایر آن پرداخته و از آنها بحث میکند.
محور اساسی قرآن، همان تعلیم و تزکیه انسانها در راه عقیده و اخلاق و اعمال شایسته است، تا از این رهگذر، سعادت خود را تحصیل نموده، به هدف نهایی که لقای خداوند سبحان است، نایل گردند. امّا سایر دانشهای مادّی و علوم و صنایع تجربی و حرفههای هنری و آداب و سنن اعتباری و مانند آن، دور از هدف اصیل آن است لذا آنچه بیش از هر چیز مورد عنایت این کتاب عظیم الهی است، تشریح اصل شناخت و تعلیل معیارهای اساسی آن و اعلام طرز تعقّل و کیفیّت استنتاج از مقدمات عقلی و پرهیز از تقلید جاهلی و نیز اجتناب از مغالطه در تفکّر و مانند آن است که به عنوان شرط درست اندیشیدن یا مانع آن خواهند بود.
نیز درباره آفرینش انسان و ترکّب وی از روح مجرّد و جسم مادّی و تطوّر او در عوالم متعدّد، از آنچه قبل از دنیا داشت و آنچه هماکنون در نشأه طبیعت دارد و آنچه بعد از ارتحال از دنیا پیدا میکند و اینکه انسان گرچه از علوم مادّی و تجربی تهی بود، ولی از دانش فطری برخوردار بود و با همان سرمایه آگاهی از فجور و تقوا به جهان مادّه دیده گشود و در انتخاب راه آزاد است و نه جبر در کار است و نه تفویض و مسائل فراوان دیگری که بخش مهمّ از تعالیم قرآن را تشکیل میدهد.
همچنین درباره وحی و نبوّت و رسالت و سیره پیامبران و سنّت مردان الهی در مبارزه با نفس در جبهه جهاد اکبر و جنگ با ظالم در صحنه نبرد اصغر و کیفیّت پیروزی صابران و علّت انحطاط ظالمان و مترفین 4 و مسرفین و کیفیت ولایت تکوینی و کرامت و اعجاز انبیای عظام و اولیای کرام و نیز ولایت تشریعی مردان الهی در اداره امور امّتهای اسلامی و تشکیل حکومتهای دینی و مانند آن مبسوطاً گفتوگو میکند.
شبكه تخصصی قرآن تبیان
برگرفته از بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسرا
1- سوره نحل، آیه 89 : وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَی هَـۆُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًی وَرَحْمَةً وَبُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ؛ و [به یاد آور] روزی را که در هر امتی گواهی از خودشان برایشان برانگیزیم، و تو را [هم] بر این [امت] گواه آوریم، و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم.
2- سوره حجر، آیه 21.
3- پیامبر اکرم در ضمن فرمایشی طولانی درباره قرآن کریم میفرماید: ظاهرُه أنیق و باطنُه عمیق لاتُحصی عجائبُه ولا تُبلی غرائبُه؛ قرآن ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد. شگفتیهای آن (قرآن) پایان نمیپذیرد و تازههای آن کهنه نمیشود. ر. ک: اصول کافی، ص 591
4- صاحب مجمع البحرین میگوید : مترف به کسی گفته میشود که در استفاده از لذائذ و خوشیها زیادهروی کند؛ و وقتی میگویند فلانی را نعمت مترف کرده یعنی : او را به طغیان و عیاشی واداشت. بنابراین اتراف یعنی طغیان در سوء استفاده از نعمت و میتوان گفت مترف جنبه منفی و طاغوتی دارد.