خانههای ستارهای
راههای انس با قرآن از دیدگاه روایات
قسمت سوم
خانهای که تلاوت قرآن در آن زیاد شود، خیرش زیاد شده و اهلش به گشایش میرسند و چونان ستارگان که برای زمینیان نور افشانی میکنند، آن نیز برای آسمانینان میدرخشد ...
درآمد
چرا قرآن میگوید که در قیامت، پیامبر (صلی الله علیه وآله) از مهجوریت قرآن شکایت دارد؟ آیا حضرت از امّت زمان خود گله میکند یا از مسلمانان بعد از آن دوران؟ به نظر میرسد با توجّه به ارتباط و علاقهای که بین اصحاب و پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن زمان بوده است، این شکایت، متوجّه دوران بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) باشد.
برای خارج شدن قرآن از مهجوریت، این نوشتار در پی آن است که روایات وارد شده در مورد قرآن را به صورتی نظاممند در آورد. حاصل این سیر طولی که در روایات مربوط به قرآن انجام شده، این میشود که هر کس به فراخور ظرفیت و توان خویش از قرآن بهره گیرد و عدم توانایی در یک مرحله، او را از مراحل قبل محروم نکند.
پیشینه:
1- «انس «در لغت، معنایی مقابل «وحشت» دارد و انس انسان به چیزی، بدین معناست که از آن، هیچ وحشت و اضطرابی ندارد و همراه با آن به آرامش میرسد.
2- در روایات، به انس با علم و معرفت به قرآن و ذکر خدا سفارش شده است.
3- آنچه انسان در مسیر هدایت به آن نیاز داشته باشد، در قرآن پیدا میکند.
4- نظام پیشنهادی ای که از مجموع روایات مربوط به قرآن به دست میآید از نگهداری قرآن در خانه آغاز میشود و با بالاترین درجه، یعنی عمل به قرآن، پایان مییابد.
5- اولین مرحله انس با قرآن: پایینترین مرتبه نگهداری قرآن در منزل است که اگر کسی قادر نیست که هیچ گونه ارتباطی با قرآن داشته باشد، لااقل آن را در منزل نگهداری کند.
6- دومین مرحله انس با قرآن: قدم بعدی نگریستن به قرآن است. اگر کسی فقط نگاه هم به قرآن بکند، نوعی عبادت است.
سومین مرحله: گوش فرادادن به قرآن
قبل از مرتبه قرائت، گوش دادن به قرآن است. اگر کسی به هر دلیل از قرائت قرآن ناتوان است، میتواند به آن گوش فرا دهد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) این تقدّم و تأخّر رتبه استماع و قرائت را در روایتی چنین بیان فرموده است: من استمع الی آیة من کتاب اللّه تعالی کتب له حسنة مضاعفة، و من تلاها کانت له نوراً یوم القیامة. [1] هرکس به آیهای از کتاب خدا گوش فرا دهد، خداوند برای او حسنه مضاعف مینویسد و هرکس آن را تلاوت کند، (آیات آن) همچون نوری در قیامت برایش جلوه خواهد کرد. کلینی در (اصول کافی) از امام سجاد و امام صادق (علیه السلام) نقل میکند: من استمع حرفاً من کتاب اللّه عزوجل من غیر قرائةٍ کتب اللّه له حسنة ومحا عنه سیئة و رفع له درجة. [2] اگر کسی حرفی از کتاب خدا را فقط گوش کند و تلاوت هم نکند، خداوند برایش حسنه مینویسد و گناهی از او محو نموده، درجهاش را بالا میبرد. مضمون این روایت به گونهای نیست که قبول آن مشکل باشد. در بعضی روایات، برای کارهای کوچک، ثواب زیادی وعده داده شده است که
معمولاً قبول کردن آن مشکل است. بسیاری از این گونه روایات، جعلی هستند؛ خصوصاً در باب قرآن که برای ترتیب و تشویق مردم به قرائت آن، برخی از افراد نادان، روایات فراوانی جعل میکردند و حتّی زمانی که آن جاعلانْ مورد اعتراض پیامبر (صلی الله علیه و آله) واقع میشدند، پاسخ میدادند که این روایات به نفع شماست و مردم، بیشتر به قرآن روی میآورند! نقل شده که به ابوعصمه گفتند: (تو از کجا و به چه طریق، احادیثی در فضیلت قرآن و سورههای آن از عکرمه و ابن عباس نقل نمودی؟). گفت: چون من مردم را از قرآن روگردان و به (فقه) ابیحنیفه و (مغازی) محمد بن اسحاق مشغول دیدم، این احادیث را وضع کردم. حاکم نیشابوری از یکی از زُهّاد نقل نموده که به وی گفتند: (چرا احادیثی در فضیلت قرآن و سورههای آن ساختی؟) وی همین جواب ابوعصمه را داد. آن گاه به وی گفتند: (مگر نشنیدهای که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود هر کس بر من دروغ ببندد، جایگاهش پر از آتش گردد؟). گفت: من بر وی دروغ نبستم؛ بلکه به نفع وی حدیث ساختم! [3] خوشبختانه، روایتی که در مورد گوش فرا دادن به قرآن نقل کردیم، به گونهای نیست که احتیاج به توجیهی داشته باشد؛ گرچه امام (علیه السلام) از مقام تأکید هم دور نبوده است. صحبت از نوشتن ثواب و پاک کردن گناه در ازای قرائت حرفی از قرآن است و امری طبیعی به نظر میرسد.
چهارمین مرحله: خواندن قرآن
در قرآن کریم آمده است کسانی که کتاب خدا را تلاوت کنند، مشمول اجر و فضل خداوند میگردند: ان الّذین یتلون کتاب اللّه و أقاموا الصلاة وأنفقوا مما رزقناهم سرّاً وعلانیة یرجون تجارة لن تبور لیوفیهم أجورهم و یزیدهم من فضله انّه غفور شکور. [4] آیات دیگری نیز در مورد سفارش به قرائت قرآن و بیان ثمرات آن، در کتاب الهی آمده است که از آوردن آنها صرف نظر میکنیم.
در روایت آمده است که وجود قرآن در خانه، باعث دور شدن شیاطین است و ظلمت را از خانه بیرون میافکند. در این روایت اشاره شد که اگر در خانه، قرآن تلاوت بشود، نور به جای ظلمت مینشیند؛ خیر زیاد میشود و توسعه برای اهل آن خانه حاصل میشود و همان گونه که ستارههای آسمانْ زمین را روشن میکنند، خانهای که در آنْ قرآن تلاوت میشود، برای اهل آسمان نیز نورانی جلوه میکند.
شایان ذکر است امور اخلاقی که در قرآن به آنها تصریح شده، اهمیت بیشتری دارند و بحث اثبات صدور و امثال آن که درباره روایات وجود دارد، در این دستورات اخلاقی مطرح نیست. یکی از این امور، همین تلاوت قرآن است که در آیات متعددی به آن تصریح شده است. بعد از نگهداری، نگاه کردن و گوش فرا دادن به قرآن، مرتبه تلاوت آن است. کسانی که توانایی قرائت قرآن را دارند، نباید آن را در خانه معطّل بگذارند.
در روایت آمده است که وجود قرآن در خانه، باعث دور شدن شیاطین است و ظلمت را از خانه بیرون میافکند. در این روایت اشاره شد که اگر در خانه، قرآن تلاوت بشود، نور به جای ظلمت مینشیند؛ خیر زیاد میشود و توسعه برای اهل آن خانه حاصل میشود و همان گونه که ستارههای آسمانْ زمین را روشن میکنند، خانهای که در آنْ قرآن تلاوت میشود، برای اهل آسمان نیز نورانی جلوه میکند. گرچه در مساجد و مکانهای دیگر هم میتوان قرآن را تلاوت کرد، امّا چرا خانهها را در معرض این نور و رحمت الهی قرار ندهیم؟
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: ان البیت اذا کثر فیه تلاوة القرآن کثر خیره واتّسع أهله و أضاء لأهل السماء کما تضیء نجوم السماء لأهل الدنیا. [5] خانهای که تلاوت قرآن در آن زیاد شود، خیرش زیاد شده و اهلش به گشایش میرسند و چونان ستارگان که برای زمینیان نور افشانی میکنند، آن نیز برای آسمانینان میدرخشد. در روایتی دیگر، امام صادق (علیه السلام) فرمود: القرآن عهد اللّه الی خلقه ینبغی للمرء المسلم أن ینظر فی عهده وأن یقرأ منه فی کلّ یوم خمسین آیة. [6] قرآن، میثاقی است بین خالق و مخلوق و شایسته است یک مسلمان، هر روز به این عهدنامه نظر کند و (حداقل) پنجاه آیه از آن را بخواند.
خدایا؛ خانه دل ما را به قرآنت مبارک کن. در قسمت آتی مراحل سوم و چهارم انس با قرآن تقدیم حضور خواهد شد.
فرآوری شده توسط حسین عسگری
كارشناس شبکه تخصصی قرآن تبیان
انس با قرآن به چه معناست؟
عبادت چشم چیست؟
1. مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ح 8502.
2. الکافی، ج 2، ص 612؛ کنزل العمّال، ج 1، ص 535 (ح 239696)
3. علم الحدیث، کاظم مدیر شانه چی، ص 116
4. سوره فاطر، آیه 29ـ30
5. الکافی، ج 2، ص 610
6. همان جا؛ همچنین ر. ک: من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 628