پاسخ به شبههای در جاودانگی قرآن
خدای سبحان، قرآن کریم را شایسته بقا و لایق خلود و جاودانگی معرّفی کرد و او را از گزند هر مانعی مصون دانست و چنین فرمود که: «لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه.1 باطل -کاهش و افزایش و نادرستی- از پیش آن و از پس آن- در حال و آینده- بدان راه نیابد، که فروفرستادهای است از سوی [خدای] با حکمت و ستوده».
ممکن است توهّم شود که نسخ بعضی از احکام با دوام و ابدیّت مطالب قرآن مناسب نیست، زیرا نسخ یک حکم و از بین بردن یک قانون، همان ابطال آن است و چون نسخ در بعضی از احکام قرآن راه دارد، پس بطلان به حریم قرآن راه مییابد، در حالی که چنین ادعا شده است که هرگز بطلان به حریم قرآن راه ندارد.
پاسخ این شبهه آن است که گرچه نسخ قانون یا حکم از طرف بعضی از قانونگذاران یا حکّام، همراه با ابطال آن است، اما این از خصوصیت مورد است؛ نه لازمه حقیقت نسخ.
خدای سبحان، قرآن کریم را شایسته بقا و لایق خلود و جاودانگی معرّفی کرد و او را از گزند هر مانعی مصون دانست و چنین فرمود که:
«لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه؛ باطل -کاهش و افزایش و نادرستی- از پیش آن و از پس آن- در حال و آینده- بدان راه نیابد، که فروفرستادهای است از سوی [خدای] با حکمت و ستوده».
ممکن است توهّم شود که نسخ بعضی از احکام با دوام و ابدیّت مطالب قرآن مناسب نیست، زیرا نسخ یک حکم و از بین بردن یک قانون، همان ابطال آن است و چون نسخ در بعضی از احکام قرآن راه دارد، پس بطلان به حریم قرآن راه مییابد، در حالی که چنین ادعا شده است که هرگز بطلان به حریم قرآن راه ندارد.
پاسخ این شبهه آن است که گرچه نسخ قانون یا حکم از طرف بعضی از قانونگذاران یا حکّام، همراه با ابطال آن است، اما این از خصوصیت مورد است؛ نه لازمه حقیقت نسخ.
توضیح آنکه گاهی در اثر جهل یا فراموشیِ قانونگذار، قانون باطل و ناروایی جعل میشود و در حین عمل، به جهل یا اشتباه بودن آن پی برده میشود، آنگاه نسخ و زوال آن قانون اعلام میگردد و به جای آن، قانون دیگری جعل میشود و گاهی در اثر اقتضای زمینه و مناسب بودن شرایط، قانون خاصّی جعل میشود تا شرایط عوض شود با علم به اینکه قانون محدود است و برای شرایط مخصوص است و هنگامی که شرایط دگرگون شد، همانطوری که قانونگذار میدانست و پیشبینی میکرد، نسخ قانون قبلی اعلام میشود و قانون جدیدی به جای آن جعل میگردد و روح نسخ به این معنا، همان تخصیص زمانی قانون است؛ لیکن چون ظاهر آن قانون، دوام و گسترش بود، چنین پنداشته میشود که آن قانون نسخ شد؛ در حالی که عصاره آن این است که آن قانون، تخصیص زمانی یافت؛ نه نسخ شد.
بنابراین، در حقیقت نسخ چنین اخذ نشده است که امر باطلی در اثر جهل یا نسیان قانونگذار به عنوان قانون، جعل و اعلام شد و سپس بطلان آن آشکار شد؛ بلکه تمام نسخهایی که در قوانین الهی یافت میشود از قبیل تخصیص زمانی خواهد بود؛ زیرا قانونگذار آنها خدای سبحان است که چون ذات اقدسش عین علم و شهود به ذات خود و به حقایق تمام اشیاست، نه جهل در او راه دارد: «و ما یعزب عن ربّک من مثقال ذرّة فی الأرض و لا فی السماء؛ و از پروردگارت همسنگ ذرهای در زمین و در آسمان پوشیده نیست» 2 و نه فراموشی را به حرم امن آن ذات اقدس راهی است؛ «و ما کان ربّک نسیّاً؛ و هیچ گاه پروردگارت فراموشکار نیست».3
همین معنا که روح نسخ در قوانین الهی، همان تخصیص زمانی است، گاهی در متن قانون قبلی یادآوری میشود؛ یعنی در هنگام وضع قانون اول گفته میشود که این قانون تا اطّلاع ثانوی قابل اجراست و بعداً عوض میشود؛ نظیر آنچه یک طبیب حاذق و آگاه از همه خصوصیات بیمار و مطّلع بر کیفیت درمان تدریجی او، اعلام میدارد که این داروی معیّن تا اعلام نتیجه آن، مورد استفاده قرار میگیرد و گاهی هم ممکن است که به بیمار اطلاع ندهد که بهرهبرداری از این داروی مشخص، موقّت است.
غرض آنکه در حقیقت نسخ اخذ نشده است که قانونگذار باید جاهل یا ناسی باشد و در نتیجه، قانون اوّلی باطل بوده و در اثر جهل یا فراموشی وضع شده است؛ بلکه ممکن است قانونگذار آگاه باشد و مصلحت واقعی ایجاب کند که یک قانون موقّت وضع گردد تا با دگرگونی شرایط، قانون جدید دیگری جعل شود؛ حتّی ممکن است همین توقیت هم در متن قانون قبلی اعلام شود؛ مثل اینکه خدای سبحان در جریان بزهکاری بعضی از زنان چنین فرمود: «فأمسکوهنّ فی البیوت... أو یجعل اللّه لهنّ سبیلاً»؛4 یعنی حدّ خطای آنان حبس ابد است، تا اینکه راه دیگری و قانون جداگانهای وضع گردد و این تعبیر، مثل آن است که در حین جعل قانون اوّلی اعلام شود که ارزش این قانون تا اطلاع ثانوی است؛ چنانکه درباره حدّ گناه، قانون دیگری جعل شد که مشروح آن در کتاب حدود آمده است.
حضرت آیت الله جوادی آملی – بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسرا
شبكه تخصصی قرآن تبیان
1. سوره فصّلت، آیه 42.
2. سوره یونس، آیه 61.
3. سوره مریم، آیه 64.
4. سوره نساء، آیه 15.