شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 872
  • دوشنبه 1392/10/23
  • تاريخ :

معنای قرآن و گنجایش انسان

قرآن

نگاهی به ارتباط گنجایش انسان و لایه‌های معنایی کلام خدا


قرآن كریم كتابی عمیق و دارای باطن‌ها است و هر كس به حدّ ظرفیّت وجودی خود می‌تواند از آن بهره‌مند شود و ائمه ـ علیهم‌السلام ـ نیز آیات كریمه‌ی قرآن را برای همه‌ی افراد یكسان معنی نمی‌كردند. برای برخی به ظاهر قرآن معنی می‌فرمودند و برای برخی به باطن قرآن؛ و این بستگی به تحمّل آن افراد داشت.


 

«ذریح محاربی» كه از اصحاب امام صادق ـ علیه السّلام ـ است و دارای كتاب روایی است و جایگاهی بس تمام دارد، از امام ششم ـ سلام الله علیه ـ درباره‌ی معنای آیه‌ی كریمه‌ی «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ»1 مطلبی را می‌پرسد و آن حضرت در جواب می‌فرمایند: مقصود از «تفثهم» ملاقات امام است یعنی پس از حج به حضور امام شرفیاب شدن. و مقصود از «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» یعنی، آن عهدها را، كه همان مناسك حج است، انجام دادن.2

عبدالله بن سنان كه این روایت را از ذریح محاربی شنیده، می‌گوید: این مطلب برای من تازگی داشت خدمت امام ششم ـ علیه السلام ـ شرفیاب شده عرض كردم: آیه را برایم معنا بفرمائید. آن حضرت فرمودند: «أخذ الشارب و قصّ الأظفار» یعنی موی سیبیل را كم كردن و ناخن را چیدن! عبدالله بن سنان عرض می‌كند: «جُعلت فداك إنّ ذریح حدّثنی عنك بأنّك قلت له «لیقضوا تفثهم»: لقاءُ الإمام «و لیوفوا نذورهم»: تلك المناسك» ذریح محاربی از شما نقل می‌كند كه فرموده‌اید مقصود از آیه، لقای امام و انجام مناسك است ولی شما برای من به گونه‌ی دیگری تفسیر می‌كنید.

آنچه در زیارت جامعه‌ی كبیره به امامان ـ علیهم السلام ـ عرض می‌كنیم: «محتمل لِعِلْمكم»4 یعنی به شما متوسل می‌شوم و از خدا می‌خواهم كه بتوانم علم شما را تحمل كنم، ناظر به احادیث معروفی است كه فرموده‌اند: «إن أحادیثنا صعب مُسْتصعب لا یحتملها إلا نبیّ مرسل أو مَلَك مقرّب أو عبدٌ امْتحن الله قلبه للتقوی»5 یعنی فهم دقیق احادیث ما، بسیار مشكل است و كسی توان تحمّل آن را ندارد جز نبیّ مرسل یا فرشته‌ی مقرّب یا بنده‌أی كه خداوند قلب او را برای تقوا آزمایش كرده است.

قرآن

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: «صَدَقَ ذریح و صَدَقت» هم او صادق و راستگوست و هم این خبر كه داده است، صادق و درست است. «إن للقرآن ظاهراً و باطناً و من یحتمل مثل ما یحتمل ذریح؟»3 قرآن ظاهری دارد كه «ثُمَّ لْیَقْضُوا» بر اساس ظاهر به معنای اصلاح ظاهری بدن است و باطنی دارد كه بر اساس آن، معنای این عبارت، اصلاح باطن و درون انسان است كه با ملاقات امام ـ علیه السّلام ـ حاصل می‌شود و چون هر سۆال كننده‌ای نمی‌تواند اسرار قرآن و معارف باطن آن را تحمّل كند، لذا قرآن را برای هر كس به قدر توانش تفسیر می‌كنیم و ذریح از حاملان اسرار قرآن است.

آنچه در زیارت جامعه‌ی كبیره به امامان ـ علیهم السلام ـ عرض می‌كنیم: «محتمل لِعِلْمكم»4 یعنی به شما متوسل می‌شوم و از خدا می‌خواهم كه بتوانم علم شما را تحمل كنم، ناظر به احادیث معروفی است كه فرموده‌اند: «إن أحادیثنا صعب مُسْتصعب لا یحتملها إلا نبیّ مرسل أو مَلَك مقرّب أو عبدٌ امْتحن الله قلبه للتقوی»5 یعنی فهم دقیق احادیث ما، بسیار مشكل است و كسی توان تحمّل آن را ندارد جز نبیّ مرسل یا فرشته‌ی مقرّب یا بنده‌أی كه خداوند قلب او را برای تقوا آزمایش كرده است.

جابر از حضرت امام باقر ـ علیه السّلام ـ تفسیر آیه‌ای را پرسید و آن حضرت پاسخ دادند. بار دیگر از همان آیه پرسید و امام به گونه‌ی دیگری جواب فرمودند. جابر عرض كرد پیش از این، جواب دیگری فرمودید. حضرت امام باقر ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «یا جابر إن للقرآن بطناً و للبطن بطنٌ و له ظهْر و للظهر ظهْر، یا جابر لیس شیء أبعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن، إن الآیة یكون أوّلها فی شیءٍ و آخرها فی شیءٍ و هو كلام متّصل متصرّف علی وجوهٍ»6؛ ای جابر برای قرآن بطن است و برای آن بطن هم بطن است و برای قرآن ظهر است و برای ظهر آن نیز ظهر است؛ ای جابر هیچ چیزی مانند تفسیر قرآن از عقل‌های مردان دور نیست، به درستی كه اوّلِ آیه‌ای در چیزی سخن می‌گوید و آخرش در چیز دیگر و قرآن، كلام متّصل و پیوسته‌ای است كه وجوه فراوان دارد.

گفتنی است كه پی بردن به معانی باطنی قرآن مخصوص پاكان و معصومین ـ علیهم السّلام ـ است لیكن پیروان راستین علمی و عملی آن جان‌های نورانی به مقدار پیروی از آنان سهمی از ادراك باطن را خواهند داشت؛ البته همان طور كه ظاهر آیات تفسیر كننده‌ی یكدیگر بوده و با هم مرتبطند، باطن آنها نیز بیان كننده‌ی همدیگر بوده و با هم پیوند ناگسستنی دارند.

امید که سینه خوبان به فراخی بی کران قرآن شود.

 

شبکه تخصصی قرآن کریم - تبیان


1. سورة حج، آیة 29؛ سپس، باید آلودگی‌هایشان را برطرف سازند؛ و به نذرهای خود وفا كنند.

2. بحار الانوار،علامه مجلسی، ج 47، ص 338.

3. بحار الانوار،علامه مجلسی، ج 89، ص 84.

4. مفاتیح الجنان،‌ شیخ عباس قمی

5. بحار الانوار،علامه مجلسی، ج 2، ص 183، ح 1.

6. بحار الانوار،علامه مجلسی، ج 89، ص 91.

UserName