بازخوانی متفاوت آیاتی كه بارها خواندهایم (82)
... دور گلها سایه روشن می زند و این یعنی، فرش ، گل ابریشم است
تقارن ها دقیق نیستند
اما این فرش ، تنها فرش خانه ماست
روی همین فرش سجاده پهن می کنیم
قامت می بندیم
به سجده می رویم
قرآن می خوانیم
روی آن ، درس می خوانیم
مشق خط می کنیم
محرم ، چند نفری روی همین فرش نشسته ایم و روضه خوانده ایم
سفره ، هر صبح به بهانه نان گرم روی همین فرش پهن می شود...
وَ إن تَعدُّوا نِعمةَ الله لا تُحصوها
و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز نمىتوانید آنها را احصا كنید خداوند بخشنده و مهربان است / سوره مبارکه نحل آیه 18
کتابها مینویسند:
خداى سبحان همین بسیارى نعمت را تعلیل مىكند به اینكه: " إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ" و این خود از لطیفترین و دقیقترین تعلیلها است، چون با این تعبیر مىفهماند كه خروج نعمت از حد شمارش، از بركات دو صفت مغفرت و رحمت اوست، با مغفرتش كه همان پوشاندن است بدى نقص و قصور اشیاء را مىپوشاند و با رحمتش كه اتمام نقص و رفع حاجت است، خیر و كمال هر چیزى را ظاهر مىسازد و به زیور جمالش مىآراید، بنا بر این، مغفرت و رحمت او بر تمامى موجودات گسترده است، چون هر چیزى را كه فرض كنى وقتى براى چیز دیگرى خیر و نفع شد، در نتیجه نسبت به آن نعمت حساب مىشود پس بعضى از اشیاء نسبت به بعضى دیگر نعمت است، در نهایت نعمت خدا همان سعه و عمومیتى را دارد كه مغفرت و رحمتش دارد، و به همین جهت فرمود: " إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها"
این آیه از آیاتى است كه در آن مغفرت بكار رفته بدون اینكه سخنى از گناه كه در عرف متشرعه عبارت است از معصیت امر مولوى به میان آمده باشد.1
اگر عموم ملل جهان از زمان آفرینش حضرت آدم تا قیام قیامت كه احدى جز خدا شماره آنان را نمىداند بخواهند نعمتهاى پروردگار مهربان را شماره كنند نمیتوانند.
از سوى دیگر: هر یكى از نعمتهاى خداوند بقدرى شایسته سپاسگزارى است كه نیز احدى نمىتواند درك نماید كه در هر ثانیهاى از عمرش مشمول و غرق چه نوع و چقدر از نعمتهاى خدا است. و چون احدى از عهده سپاسگزارى پروردگارش برنمىآید، و چه بسا افرادى كه اساسا متوجه نعمتهاى پروردگار نیستند، و چه بسا مردمى كه حتى كفران نعمت هم مىكند با این همه خداوند مهربان در پایان آیه مورد بحث هیچكدام از این مطالب را برخ بشر نمىكشد، بلكه انسانرا امیدوار مىكند و میفرماید: خداوند ما فوق تصور شما آمرزنده و مهربان است (إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ)2
با تو میگویم:
فرش، ساده است
کرم ، رنگ غالبش است و گاهی سبز دویده است میان گل هایش و گاهی هم آبی تیره
دور گلها سایه روشن میزند و این یعنی، فرش ، گل ابریشم است
تقارنها دقیق نیستند
اما این فرش، تنها فرش خانه ماست
روی همین فرش سجاده پهن میکنیم
قامت میبندیم
به سجده میرویم
قرآن میخوانیم
روی آن، درس میخوانیم
مشق خط میکنیم
محرم، چند نفری روی همین فرش نشستهایم و روضه خواندهایم
سفره، هر صبح به بهانه نان گرم روی همین فرش پهن میشود
مهمانها داشتهایم که کنارشان روی همین فرش نشستهایم و پذیرایشان بودهایم
روی همین فرش، اشک اندوه دوستی قدیمی به لبخند بدل شده است
سوالات سخت ریاضی پسرک همسایه، روی همین فرش، آسان شدهاند
روی همین فرش، اولین چادر مشکی دخترک نه سالهای را بریدهام
و من در همه این روزها ، بسیار دست کشیدهام به گلهای عزیز فرش
که انگار نو به نو گل میدهند و بهارشان تمامی ندارد
بارها به مهربانی وقتهایی که به گلدانها آب میدهم دست کشیدهام به پیچ و تاب گلهای فرش
و به دخترکانی اندیشیدهام که در یک روستای دور در اصفهان نشستهاند پشت دار قالی
و فرش کوچک ما را بافتهاند
به نقشه خوان فکر کردهام که به شعر خوانده است قلمرو سبز تا کجاست و آبی تا کجا باید پیش بیاید
روزهای روضه کوچک خانگی، مؤمن شدهام که دخترکان با وضو نشستهاند پشت دار قالی
که جز خوبی رقم نخورده است در فرش کوچک خانه ما
که اشکها لبخند شدهاند
اما لبخندی، اشک نشده است...
سختی، آسان شده اما آسانی، سخت و سهمگین نشده است...
شاید خندهدار باشد اما میدانم که یکی از همان نعمتهایی که توان شکرش را ندارم؛
همین فرش کوچک اما عزیز خانه ماست ...
نویسنده: زهرا نوری لطیف
كارشناس شبكه تخصصی قرآن تبیان
1.ترجمه تفسیر المیزان تالیف علامه طباطبایی ج 12 ص 322
2.تفسیر آسان ج 9 ص 145