وکیلی که قاری قرآن شد!
گفتوگو با حبیب مهکام
«حبیب مهکام» که این روزها 69 سالگی را پشت سر میگذارد، وکیل پایه یک دادگستری است. او که از داوران بینالمللی قرآن کریم محسوب میشود، رابطه صمیمانهای با همسرش دارد، تا جایی که آرزو میکند در روز قیامت همسرش شفیع او باشد.
«حبیب مهکام» قاری و داور بینالمللی قرآن از دوران نوجوانی به واسطه حضور در جلسات قرآن و تشویق اساتید به هنر تلاوت علاقهمند شد. با شرکت در جلسات قرآنی استعدادهای خود را شکوفا کرد و توانست در رشته مورد علاقه خود یعنی ادبیات فارسی تحصیل کند، اما برای پیشرفت بیشتر در کنکور رشته حقوق شرکت کرد و در آن زمان تحصیلات در رشته ادبیات را رها کرد و موفق به ورود به دانشگاه تهران شد. حضور وی در تهران زمینههای رشد قرآنی او را مهیا کرد، به طوری که در همان سال ورود به دانشگاه تهران علاوه بر شرکت در جلسات قرآنی، کلاسهای قرآنی تشکیل داد و افراد بسیاری را جذب آموزههای قرآنی کرد.
این استاد قرآن که در طول زندگی خود حتی در وکالت، مبانی قرآنی و رضای خداوند را در نظر گرفته است، میگوید: برای ارتقای فعالیتهای قرآنی باید تلاش کرد که این امر ابتدا در محیط خانواده شکل میگیرد بنابراین اگر والدین در زندگی به دستورات الهی عمل کنند به طور حتم فرزندان نیز با الگوگری از آنها زندگی بهتری را تشکیل خواهند داد.
در ادامه بخش نخست گفتوگو با حبیب مهکام داور بینالمللی قرآن تقدیم مخاطبان میشود.
*در ابتدا به طور مختصر خودتان را معرفی کنید.
بنده حبیب مهکام متولد 27 تیرماه 1323 از مراغه هستم که به دلیل علاقه به وکالت در رشته حقوق تحصیل کردم و هماکنون وکیل پایه یک دادگستری هستم. در سال 1352 نیز از برکات سرشار جلسات قرآن ازدواجی موفق داشتم و خانوادهای صمیمی و عاشقانه تشکیل دادم.
همسر مهربانم را به لطف قرآن و شرکت در جلسات قرآنی دارم.
*چگونه با همسرتان آشنا شدید؟
حضور در جلسات قرآنی معنویت خاصی به انسان میبخشد. من در هیئتی که شرکت میکردم همانجا قرآن را هم یاد گرفتم و بعد از مدتی مسئول قرآن و تفسیر همان هیئت شدم. شب بیست و پنجم ماه مبارک رمضان سال 1352 بود که دلم هوای ازدواج کرد و به خدا گفتم میخواهم ازدواج کنم و خدا هم حرفم را شنید، به طوری که در دی ماه همان سال و در سن 29 سالگی به واسطه یکی از اعضای هیأت 14 معصوم (ع) ازدواج کردم که هر روز به خاطر این ازدواج و داشتن همسری وفادار و مهربان از خداوند شاکرم و از خداوند میخواهم که تمامی جوانان ازدواج موفق داشته باشند.
*چند فرزند دارید؟
من دو فرزند پسر به نامهای مهدی و حسین دارم که بزرگترین نعمت الهی برای من هستند.
*در مورد فرزندانتان بیشتر بگویید.
یکی از فرزندانم متولد 1354 و دیگری متولد 1359 است. هر دو علاقهمند به قرآن هستند که در عرصههای قرآنی وارد شدند.
*آنها ازدواج کردند؟ نوه هم دارید؟
بله. هر دو فرزندانم ازدواج کردند که حاصل این ازدواج مبینا خانم کلاس اول ابتدایی و آقا میکائیل ده ماهه است.
عمل به دستورات قرآن زندگی مشترک را شیرین میکند
*ازدواج فرزندانتان و نحوه انتخاب همسر برای پسرانتان چگونه بود؟
معمولاً ما با روشنفکری و با شخصیت دادن به آنها برخورد کردیم، چون در سوره مبارکه «صافات» به پدران آموزش میدهد با فرزندانتان در طول زندگی مشورت کنید. بر همین اساس هم من و همسرم نظر آنها را پرسیدیم و هم آنها با ما مشورت کردند به طوری که جهات اسلامی را در زندگی مراعات کردیم که نتیجه عمل به دستورات الهی این شد که خوشبختانه اکنون فرزندانم زندگی خوبی را زیر سایه قرآن دارند، به همین دلیل از جوانان میخواهم با عمل به دستورات الهی زندگی مشترک خود را شیرینتر کنند.
*مهریه همسر شما چقدر بود؟
در سال 1352 مبلغ 50 هزار تومان و یک سفر حج بود که به لطف خداوند در سال 57 توفیق سفر به خانه خدا را به همراه همسرم پیدا کردم.
میخواهم همسرم شفیع من در قیامت باشد
*رابطه شما با همسرتان چگونه است؟
من همسرم را خیلی دوست دارم و به او احترام میگذارم. همسرم از همه نظر بهترین است و آرزو میکنم همسرم در روز قیامت شفیع من باشد. همسرم به طور افتخاری به کودکان بیسرپرست خدمت میکند و فردی انسان دوست است و خود را وقف کمک به مردم کرده که من به این امر افتخار میکنم.
*در تربیت فرزندانتان به چه مسائلی توجه داشتید؟ در مسائلی همچون ازدواج به آنها سختگیری هم کردید؟
ما سعی کردیم به دستورات اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) در مورد تربیت فرزند عمل کنیم به همین دلیل در رفتارهای خودمان دقت بسیاری کردیم چرا که خانواده نقش مهمی در تربیت فرزندان دارد، در همین راستا به صورت عملی آنها را تشویق به انس با قرآن و عمل به آموزههای الهی کردیم. همانطور که حافظ میگوید: «مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی/ چنان که پرورشم میدهند میرویم»؛ بنابراین تربیت فرزند آنقدر مهم، حساس و ظریف است که حضرت امام سجاد (علیه السلام) نیز میفرمایند: «وَ أَعِنِّی عَلَی تَرْبِیَتِهِمْ وَ تَأْدِیبِهِمْ، وَ بِرِّهِمْ؛ خدایا مرا در تربیت فرزندانم یاری فرما»، از اینجا اهمیت تربیت فرزندان معلوم میشود چرا که حتی امام معصوم (علیه السلام) از خدا استمداد میجوید تا بتواند فرزندانی صالح تربیت کند به این ترتیب ما باید در تربیت فرزندان خود دقت بسیاری کنیم.
*گفتید سال 52 ازدواج کردید، میتوانید در مورد هزینههای ازدواجتان بفرمایید؟
الحمدلله مراسم ازدواج ما ساده و بدون تشریفات و اسلام پسند برگزار شد. من و همسرم یک سال عقد بودیم تا اینکه فضا مهیا شد تا عروسی بگیریم. البته هزینههای ازدواج را به یاد نمیآورم اما میدانم که مراسمی اسلام پسند، مملو از معنویت و سادگی داشتیم، به طوری که شاید کل میهمانانی که ما دعوت کردیم به 30 نفر هم نمیرسید.
برای رشد قرآنی با وجود علاقه به ادبیات، آن را رها کردم
*شما علاوه بر استاد قرآن وکیل هم هستید، چگونه به سمت وکالت روی آوردید؟
من در شهرستان مراغه دیپلم ادبی اخذ کردم، در سال 1343 در دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز یک سال در رشته ادبیات فارسی درس خواندم اما علاقه من به قرآن باعث شد تا سعی کنم خودم را به پایتخت برسانم و در آنجا فعالیتهای قرآنی را با اصول تخصصی ادامه دهم، بر همین اساس در سال 1345 به تهران آمدم و در دانشگاه حقوق تهران شرکت کردم. با اینکه خیلی سخت بود اما خدا توفیق داد در امتحان رشته حقوق قضایی قبول شوم و آن یک سال تحصیل در دانشکده ادبیات تبریز را هم ندیده گرفتم تا اینکه در سال 1349 فارغالتحصیل رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران شدم. پس از آن نیز به خدمت مقدس سربازی رفتم و سال 1358 هم وکیل دادگستری شدم. از همان سال جذب برنامههای قرآنی شدم و سخنان و تبلیغات قرآنی را بر اساس آبات الهی آغاز کردم.
*چرا با وجود علاقه بسیاری که به شعر داشتید، رشته ادبیات را رها کردید؟
من عاشق تهران بودم و هستم، علاوه بر این بسیاری از دوستانم برای تحصیل به تهران آمده بودند بنابراین من هم ترغیب شدم تا برای ادامه تحصیل و رشد استعدادهای قرآنی با وجود تمامی سختیها به تهران بیایم. البته رشته ادبیات را بسیار دوست دارم به طوری که ادبیات را رها نکردم و اکنون بیش از 10 هزار بیت شعر حفظ هستم.
حبیب مهکام در حالی بازی والیبال در خدمت سربازی
*خاطرهای از خدمت سربازی هم اگر دارید؟
بله. دوران سربازی دوران بسیار شیرینی بود که من خاطرهای را برای شما نقل میکنم. من ستوان 2 وظیفه بودم. از سال
49 تا 51 همراه دوستی که با هم تحصیل میکردیم در پادگان عباسآباد تهران در محل مصلای فعلی و دو ماه نیز در دانشگاه نظامی تبریز برای آموزشهای دورهای اعزام شدم. در دوران سربازی سعی کردم عاشقانه خدمت کنم و هدفم این بود که در بین افرادی که در اطراف من هستند اثر دینی بگذارم و آنها را نیز مجذوب فعالیتهای قرآنی کنم که در این راستا تا حدودی نیز موفق بود و توانستم اثرگذار باشم.
برعکس تمامی سربازها، من عاشق این بودم که دیر دوره خدمت به اتمام برسد تا جایی که دو ماه به پایان خدمتم مانده بود برای صحبت با سرهنگ پادگان به خدمت ایشان رسیدم و خواستار اضافه خدمت هفت ماهه شدم و ایشان هم از من مهلت خواستند تا بررسی کنند و پاسخ بدهند، زمانی که به من پاسخ منفی دادند به اجبار و ناراحتی این دوره شیرین را به پایان رساندم و آرزو به دلم ماند که بیشتر در سربازی خدمت کنم. اما به من گفتند اگر تصمیم بگیری که در ارتش بمانی کتبی دستور میدهم که شما ستوان یک سه ساله شوید که سال آینده سروان شوی و من نیز از حسن نیت آنها شکر کردم اما خدمت در ارتش را قبول نکردم البته من هماکنون خود را سرباز دین میدانم و دوست دارم در هر جایی که هستم به قرآن و اسلام خدمت کنم. در آیه 14 سوره مبارکه «صف» آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا کُونوا أَنصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَی اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آَمَنُوا عَلَی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید یاران خدا باشید همان گونه که عیسی بن مریم به حواریون گفت یاران من در راه خدا چه کسانیاند حواریون گفتند ما یاران خداییم، پس طایفهای کفر ورزیدند و کسانی را که گرویده بودند بر دشمنانشان یاری کردیم تا چیره شدند»، بنابراین افتخار میکنم اگر که خدا من را به عنوان سرباز راستین دین و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپذیرد تا یاور دین باشم.
*چرا دوست داشتید که زمان بیشتری در سربازی خدمت کنید؟
من علاقه زیادی به فعالیتهای قرآنی داشتم بنابراین میخواستم برای ارتقاء فرهنگ قرآنی در پادگان سهمی داشته باشم. علاوه بر این، علاقه زیادی به والیبال داشتم و در پادگان هم روزی 4 ساعت بازی میکردیم، از این جهت بود که دوست داشتم هفت ماه بیشتر خدمت انجام دهم. عقیده من این است که هر روز برگی از دفتر عمر انسان است و بهتر است که با هدف این روزها سپری شود، بنابراین خدمت به مردم و رضایت خداوند در رسیدن به کمال معنوی میتواند روحیه انسان را شاداب و خدمترسانی به مردم را زیباتر کند.
ادامه دارد...
شبكه تخصصی قرآن تبیان
خبرگزاری فارس