شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 791
  • پنج شنبه 1392/9/7
  • تاريخ :

بازخوانی متنفاوت آیاتی كه بارها خوانده‌ایم (73)

پنج تن آل عبا
جرم


یال خیمه را کنار زد.

برادرش ایستاده بود رو به روی لشکری که برای جنگ با او از هم پیشی می‌گرفتند و برایشان از خودش می‌گفت؛

از نَسَبش، از نسلش و از پدرانش، از مادرش و او با کلمه کلمه برادرش پریشان‌تر می‌شد. 

می‌خواست فریاد بزند و به برادرش بگوید که همین افتخارات جرم اوست. که اگر نسبش به پیامبر صلوات الله علیه نمی‌رسید و فرزند علی علیه‌السلام نبود با این لشکر به جنگش نمی‌آمدند. که این مردم او را می‌شناختند.


إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّـهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا

خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.

سوره مبارکه احزاب، بخشی از آیه 33

پنج تن آل عبا

کتاب‌ها می‌نویسند:

ابو حمزه ثمالی در تفسیرش گوید: حدیث کرد مرا حوشب از ام‌سلمه گوید، فاطمه علیهاسلام نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده و حریره‌ای برای آن حضرت آورد، پیامبر صلوات الله علیه فرمود شوهرت و دو پسرت را بخوان، پس فاطمه علیها السلام آن‌ها را آورده و از آن حریره خوردند آن گاه پیغمبر صلوات الله علیه کساء خیبری را بر سر آنان انداخته و گفت اللّهم هۆلاء اهل بیتی و عترتی فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیرا / بار خدایا اینان خاندان و خویشان منند، پس ببر از ایشان پلیدی را و ایشان را پاک کن پاک کردنی. ام سلمه گوید: پس گفتم یا رسول اللَّه و من با ایشانم، فرمود تو به خیر و سعادتی.1

آیه شریفه درشأن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه‌السلام و فاطمه سلام الله علیها و حسن و حسین علیهما السلام نازل شده است، و احدی در این فضیلت با آنان شرکت ندارد.

و این روایات بسیار زیاد، و بیش از هفتاد حدیث است، که بیشتر آن‌ها از طرق اهل سنت است، و اهل سنت آن‌ها را از طرق بسیاری، از ام‌سلمه، عایشه، ابی سعید خدری، سعد، وائلة بن الاسقع، ابی الحمراء، ابن عباس، ثبان غلام آزاد شده رسول خدا صلوات الله علیه و عبد اللَّه بن جعفر، علی، و حسن بن علی علیهم السلام که تقریباً از چهل طریق نقل کرده‌اند.

و شیعه آن را از حضرت علی، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام رضا علیهم السلام و از ام سلمه، ابی‌ذر، ابی‌لیلی، ابی‌الاسود دۆلی، عمرو بن میمون اودی، و سعد بن ابی وقاص، بیش از سی طریق نقل کرده‌اند.2

با تو می‌گویم :

یال خیمه را کنار زد.

برادرش ایستاده بود رو به روی لشکری که برای جنگ با او از هم پیشی می‌گرفتند و برایشان از خودش می‌گفت؛

از نَسَبش، از نسلش و از پدرانش، از مادرش و او با کلمه کلمه برادرش پریشان‌تر می‌شد. 

می‌خواست فریاد بزند و به برادرش بگوید که همین افتخارات جرم اوست. که اگر نسبش به پیامبر صلوات الله علیه نمی‌رسید

 و فرزند علی علیه‌السلام نبود با این لشکر به جنگش نمی‌آمدند. که این مردم او را می‌شناختند.

بوسه‌های پیامبر صلوات الله علیه را بر چهره‌اش به یاد داشتند.

 و شنیده بودند که او از پیامبر صلوات الله علیه است و سید جوانان اهل بهشت.     

 که این قوم، از نسل همان مردانی بودند که پدرش را هم خوب می‌شناختند.

و باز شمشیر به رویش کشیدند و قرآن بر نیزه کردند.

همان‌هایی که مادرش را پهلو شکسته خواستند و حتی تابوت برادرش را هم سالم نگذاشتند.

جرم او اتصالش به آسمان بود. می‌خواست برادرش را صدا بزند

و به خاطرش بیاورد که این مردم فرزندان کینه های بدر بغض‌های خیبرند. این قوم، قوم سقیفه اند و جمل.

محرم

اما با اشک نشست و شنید و برادرش با این که گذشته این لشکر را خوب می‌دانست؛

باز هم برایشان از خودش گفت و خانواده‌اش ...

که نگاه او به کوفه بود و شام، به روزی که کاروان اهل بیتش را به نام اسیران خارجی در شهر می‌گرداندند

و او می‌خواست تا در میان این گروه، کسی نباشد که روزهای بعد از او بگوید.

ما گمان کردیم با دشمن خارجی روبروییم.

خواست که قیامت، کسی نباشد که ادعا کند او و نسبش را نمی‌شناسد.

گفت و جواب شنید که همه این نامردمان، او و اصل و نسبش را خوب می‌شناسند...

بعد آرام، جوری که نخواهد صدایش را کسی از نزدیکانش بشنود خطاب به لشکر دشمن گفت:

پس چرا ریختن خون مرا مباح می‌دانید؟

و جوابش نیزه بود و تیر و تیغ ...3

نویسنده: زهرا نوری لطیف

كارشناس شبكه تخصصی قرآن تبیان


1.ترجمه مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن ج 20 ص 110

2.ترجمه تفسیر المیزان ج 16 ص 465

3.همشهری آیه، نوشته زهرا نوری لطیف

UserName