شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 53983
  • دوشنبه 1392/8/27
  • تاريخ :

  طلاق از منظر آیات قرآن کریم

طلاق


پیش از آنكه نظر قرآن كریم را درباره مسأله طلاق جویا شویم مقدمتاً این پدیده اجتماعی را از دیدگاه سایر ادیان الهی بررسی می‌كنیم آنگاه دیدگاه اسلام را در این زمینه از نظر می‌گذرانیم.

طلاق

طلاق از منظر ادیان الهی

به نظر می‌رسد در ادیان ابراهیمی دیگر به جز اسلام نه تنها امر طلاق بسیار منفور و ناپسند شمرده شده است بلکه در متون مقدسشان نیز احکام مرتبط با این پدیده مهم به ندرت دیده می‌شود. نکته ‏قابل تامل آن است که اگرچه در سه دین‏ اسلام، یهودیت و مسیحیت مفهوم طلاق مفهومی ناپسند و قبیح معرفی‏ شده است اما این سه دین درباره‏ی طلاق آداب و قوانین مشابهی نداشته‏ و در آیات مندرج در کتاب‏های آسمانی‏شان احکام طلاق یکسان نیست.

برای نمونه در عهد عتیق در باب دوم از کتاب ملاکی، نفرت خداوند از طلاق به این صورت‏ آمده است: «خداوند، خدای اسرائیل می‏فرماید: من از طلاق نفرت دارم، همچنین از مردان سنگ‏دلی که زنان خود را طلاق می‏دهند، پس‏ مواظب باشید که به همسر خود خیانت نکنید». در تورات نیز نمونه‌های ناقصی از احکام برای طلاق مردان آورده شده است که شامل مطالبی نظیر واگذاری طلاق فقط به مردان و بیان شرایط طلاق می‌باشد.

در عهد جدید مسأله طلاق بسیار قبیح‌تر از تورات و حتی قرآن ذکر و در کل حق طلاق از افراد گرفته شده است. در انجیل متی مضامینی اینچنینی را از زبان حضرت عیسی می‌خوانیم که در آغاز خلقت، خداوند مرد و زن‏ را برای هم آفرید تا آن دو یک تن شوند، از این‏رو معتقد است پیوند زناشویی، پیوندی خدایی‏ است که کسی حق بر هم‏زدن آن را ندارد و شرایط بسیار محدود و سختگیرانه‌ای را برای جاری ساختن حکم طلاق برای افراد مطرح می‌نماید.

در کتاب آسمانی مسلمانان توصیه به طلاق نشده و تمام آیات در جهت محدود کردن افراد برای انجام طلاق و ترغیب ایشان به رجوع و بازگشت می‌باشد و اصل بر رفع اختلافات زناشویی گذاشته است. با وجود این طلاق در قرآن کریم، عملی حرام تلقی نشده و چنانچه امید اصلاح و حفظ کانون زناشویی امکان‏پذیر نباشد، استفاده از این روش به رسمیت شناخته شده است. هرچند این روش در آموزه‌های قرآنی برای حل اختلافات خانوادگی همیشه جز آخرین راه‌ها بوده است!!

طلاق

طلاق در قرآن كریم

در قرآن آیات طلاق بیشتر مربوط به دورانی می‌شود که صیغه طلاق جاری شده و زن و مرد در دوران "عده" می‌باشند. این دوره‌ی زمانی یکی از دوره‌های بسیار حساس در دوران زندگی زناشویی می‌باشند که آیات بسیاری در خصوص احکام آن آمده است و تمام این آیات بیش از آن که به مسأله طلاق پرداخته باشد، مستقیم یا غیر مستیقم به تشویق برای بازگشت به زندگی خانوادگی اشاره نموده است. به عنوان نمونه در آیات مربوط به طلاق در سوره مبارکه بقره دوازده بار کلمه "معروف" تکرار شده است که خود نشان‌دهنده احترام به حقوق دیگران و عدم سوء استفاده از حقوق ایشان و اتخاذ یک روش محترمانه و نیکوکارانه می‌باشد. در کل روشی را که آیات قرآن برای برخورد با اختلافات خانوادگی پیش روی ما قرار می‌دهد به صورت یک قانون کلی است: یا به شایستگی و احترام زندگی کردن در کنار هم ...یا به شایستگی و احترام از هم جداشدن و هیچ راه سومی توصیه نشده است.

طلاق و حفظ شأن انسانی

در آیه 229 سوره بقره آمده است که:

 " الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئ..."

" طلاق، (طلاقى که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است، (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهدارى کند (و آشتى نماید)، یا با نیکى او را رها سازد (و از او جدا شود). و براى شما حلال نیست که چیزى از آنچه به آنها داده‏‎‌اید، پس بگیرید..."

طلاق

بنابراین مضمون، منظور از جدا شدن توأم با احسان و نیکى این است که حقوق آن زن را بپردازد و بعد از جدایى، ضرر و زیانى به او نرساند و پشت سر او سخنان نامناسب نگوید، و مردم را به او بدبین نسازد، و امکان ازدواج مجدد را از او نگیرد. پس همانگونه که نگاهدارى زن و آشتى کردن باید با معروف و نیکى و صفا و صمیمیت همراه باشد، جدایى نیز باید توأم با احسان گردد. جدایی و طلاق آدابی دارد که حفظ  شأن و منزلت طرف مقابل از یک سو و عدم ایجاد یک خاطره تاریک و مخدوش از طرفین از سوی دیگر مورد نظر می‌باشد.

در مسأله طلاق حفظ شأن و شخصیت زن مهمترین نکته قابل توجه قرآن است.

در آیه 230 همین سوره می‌خوانیم:

" فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَیْهِم..."

" اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود، مگر اینکه همسر دیگرى انتخاب کند (و با او زناشویی نماید. در این صورت اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهى ندارد که بازگشت کنند، (و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید)..."

طلاق

در عصر جاهلیت دفعات طلاق رجعی نامحدود بود و مرد می‌توانست زن خود را طلاق دهد و قبل از به پایان رسیدن زمان عده رجوع کند و این حق برای مرد بود که هر تعداد که بخواهد زنش را طلاق بدهد و در زمان عده رجوع کند. این حکم به دست برخی از مردان مورد سوء استفاده قرار می‌گرفت و هرگاه می‌خواستند همسرشان را اذیت کنند به این حیله تمسک می‌جستند. این شیوه موجب خفت و سبکی زنان می‌شد. چون همسران آنان هر وقت می‌خواستند آنها را طلاق می‌دادند و در زمان عده رجوع می‌کردند. و هیچ راه گریزی برای زنان وجود نداشت. به همین دلیل اسلام این حکم طلاق را مورد بازنگری قرار داد و آن قانون را تغییر داد تا طلاق راه حل باشد نه ابزار شکنجه روحی. در این آیه حکم رجوع در طلاق که پیش از اسلام نامحدود بود، محدود شد و به دو مرتبه رسید. و اگر برای بار سوم طلاق صورت پذیرفت مرد نمی‌تواند رجوع کند و همسرش از او جدا می‌شود. این حکم از دیدگاه عقلی عادلانه و حکیمانه است؛ چون مانع از آزار و اذیت زنان می‌شود. با توجه به آنچه در بالا آمد مى‏توان گفت: هدف این بوده است که مرد و زن بعد از سه مرتبه طلاق، با ازدواج دیگرى از هم جدا شوند تا هر یک زندگى دلخواه خود را پیش گیرد، و مساله ازدواج که امر مقدسى است دستخوش تمایلات شیطانى همسر اول نشود، ولى در عین حال اگر از همسر دوم هم جدا شد، راه بازگشت را به روى آن دو نبسته است. و نکاح آنها مجددا حلال می‌شود، و لذا نام محلل به همسر دوم داده‌اند.

و همچنین در این آیه می‌خوانیم:

" لِلَّذِینَ یُۆْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاۆُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ * وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیم "

" کسانى که زنان خود را "ایلاء" مى‏‌نمایند [سوگند یاد مى‏‌کنند که با آنها، زناشویی ننمایند،] حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. (و در ضمن این چهار ماه، وضع خود را با همسر خویش، از نظر ادامه زندگى یا طلاق، روشن سازند.) اگر (در این فرصت،) بازگشت کنند، (چیزى بر آنها نیست، زیرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است.* و اگر تصمیم به جدایى گرفتند، (آن هم با شرایطش مانعى ندارد،) خداوند شنوا و داناست"

طلاق

در آیه 226 سوره بقره که در آن حکم ایلاء آورده شده، مۆیدی است بر این موضوع که اسلام طلاق رانه تنها به عنوان یک راه حل قبول دارد بلکه از طریق طلاق حفظ شأن و حقوق افراد در خانواده را نیز تأمین می‌کند .

"ایلاء" نوعی سوگند است که مردان جاهل عرب برای آزار زنان خود می‌خوردند و مدت‌ها بانوان خود را لمس نمی‌کردند. در عرب آن روز عادت چندهمسری وجود داشت و در این بین تنها زنان بودند که مورد آزار روحی قرار می‌گرفتند. در واقع این یک روش برای تحت فشار قرار دادن زنان محسوب می‌شد. هرچند این امر به ظاهر ربطی به طلاق قضایی ندارد ولی بیانگر نوعی طلاق عاطفی در خانواده می‌باشد که اسلام شریف با حاکمیت این جوّ رو به فرسایش بسیار مخالف بوده و این‌گونه مردان را به اخذ یک تصمیم صحیح می‌خواند: یا به شایستگی و مهربانی به ادامه زندگی بازگشتن یا رها کردن زن (طلاق). و این نشانگر حساسیت و دقت آیات قرآن نسبت به عواطف و روحیات افراد در خانواده می‌باشد و این اجازه را نمی‌دهد که کسی با خودخواهی در محیط خانواده برخورد نموده و موجبات آزار روحی دیگران را فراهم نمایند و باعث سبکی و خفت او شود.

از این دو آیه این گونه بر می‌آید که در مسأله طلاق حفظ شأن و شخصیت زن مهمترین نکته قابل توجه قرآن است. از دیدگاه

طلاق

 قرآن حفظ شأن و جایگاه زن پس از طلاق و عدم خدشه‌دار کردن آبروی وی به قدری مهم بوده است که شارع مقدس چندین آیه را به این مضامین اختصاص داده است. و همچنین در این آیات تأکید بر این موضوع شده است که طلاق  وسیله‌ای برای آزار و اذیت روحی زنان نیست و با حکمی که در آیات بیان نموده راه‌های عملی این آزارهای روحی را کاملا بسته است.

 

فرآوری شده توسط: نعمتی

كارشناس شبكه تخصصی قرآن تبیان


منابع:

سبك زندگی

باشگاه خبرنگاران

UserName