تبیان، دستیار زندگی
دامنه تمثیلات قرآنى از جامعیّت و وسعت بسیارى برخوردار است، به گونه‌اى كه شامل اشخاص، اعمال، اقوال، افكار، روحیات گوناگون بشر، جلوه ها و مظاهر بدیع عالم هستی، حوادث تاریخى مختلف و …مى گردد و در هر یك از این امور نیز دقایق و حقایق فراوانى به چشم می‌خورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا در قرآن از مَثَل استفاده شده است؟


دامنه تمثیلات قرآنى از جامعیّت و وسعت بسیارى برخوردار است، به گونه‌اى كه شامل اشخاص، اعمال، اقوال، افكار، روحیات گوناگون بشر، جلوه ها و مظاهر بدیع عالم هستی، حوادث تاریخى مختلف و … مى‌گردد و در هر یك از این امور نیز دقایق و حقایق فراوانى به چشم می‌خورد.


مثل

بحث پیرامون ویژگی‌هاى تمثیلات قرآنى موضوعى است كه نمی‌توان به تمام جوانب و راز و رمزهاى آن پی‌برد، چرا كه كتاب حق تعالى چشمه فیاضى است كه حقایق آن پایان ناپذیر است و معدن ذی قیمتى است كه افكار معدود بشرى به تمام جوانب و ذخایر بی‌بدیل آن دسترسى ندارد.

البته دقت و تأمل در مثل‌هاى قرآنى نشانگر آن است كه دامنه تمثیلات قرآنى از جامعیّت و وسعت بسیارى برخوردار است، به گونه‌اى كه شامل اشخاص، اعمال، اقوال، افكار، روحیات گوناگون بشر، جلوه ها و مظاهر بدیع عالم هستی، حوادث تاریخى مختلف و …مى گردد و در هر یك از این امور نیز دقایق و حقایق فراوانى به چشم می‌خورد.

گسترده تمثیلات قرآنى تمامى پهنه گیتى و مظاهر و جلوه‌هاى گوناگون طبیعت، و انواع و اقسام انسان ها را با نگرش‌هاى مختلف، شامل می‌شود.

اقسام مثل و جایگاه مثل در قرآن

در یك تقسیم بندی، «مَثَل» گاهی عملی است و به زبانِ كردار بیان می‌شود و گاهی لفظی و به زبان گفتار، مثل‌های قرآن از نوع دوّم است. و در تقسیمی دیگر مثل‌ها نسبت به نتیجه آنها در قرآن و مخاطبین به سه قسم تقسیم می‌شوند:

1. مثل‌هایی كه باعث تذكر و یادآوری می‌شود: «وَیَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ »؛ و خدا مثال‏ها را براى مردم مى‏زند، باشد كه متذكر شوند .» (ابراهیم/ 25)

2. مثل‌هایی كه موجب تفكّر می‌شود: «وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ »؛ و این مثال‏ها را براى مردم مى‏زنیم شاید بیندیشند.» (حشر/ 21)

3. مثل‌هایی كه باعث ادراك می‌شود: «وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ ؛و اینگونه مثال‏ها را براى مردم مى‏زنیم، ولى آنها را تعقل نمى‏كند (و به غور و حقیقت آنها پى نمى‏برد) مگر دانشمندان.» (عنكبوت/ 43)

مخاطبین، هم سه گروه می‌شوند كه هر كدام از اقسامِ مَثَل به گروهی از مردم مربوط می‌شود. (مكارم شیرازی، ناصر، مثال‌های زیبای قرآن، ص 114)

در قرآن مجید سه نوع مَثَل داریم: 1. آن‌كه صورت تشبیه دارد. 2. مربوط به داستان است. 3. برای برگرداندن لغت از زبانی به زبان دیگر است. شاید بتوان گفت: كه در قرآن مثل‌ها به چهار صورت بیان گردیده است:

1. صریحاً ذكر شده است: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ...»؛ (جمعه/ 5)

2. با حرف «كاف» آمده است: «أَوْ كَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ...»؛ (بقره/ 19)

فلسفه ی مثل‌های قرآن، تنزّل مسائل بلند و عمیق و بیان آنها در افق فكر مردم است و نقش مثال كه هنر به حساب می آید، درتوضیح مباحث انكار ناپذیر است و هیچ علمی ازآن بی نیاز نیست ودر مباحث علمی، تربیتی، اجتماعی، اخلاقی و... ازآن بهره می‌گیرند

3. با كمله مَثَل و حرف كاف «هر دو» بیان شده است: «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً...»؛ (بقره/ 17)

4. در آیه كلمه ی «مَثَل» و حرف «كاف» وجود ندارد ولی از سیاق عبارت و مفهوم آن، وجود مَثَل نمایان است: «

إِنَّ الَّذِینَ كَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ ...». (اعراف/ 40)

«مَثَل» غالباً از چیزها، جمادات، گیاهان، جانوران و نظایر آن گفتگو می‌نماید و جزء محكمات قرآن است، زیرا برای روشن كردن معنای متشابه آورده می‌شود، ولی گاهی ممكن است برای كسانی كه به مفهوم آن آشنا نیستند، متشابه باشد.

فلسفه و علّت ذكر مثل در قرآن

فلسفه ی مثل‌های قرآن، تنزّل مسائل بلند و عمیق و بیان آنها در افق فكر مردم است و نقش مثال كه هنر به حساب می آید، در توضیح مباحث انكار ناپذیر است و هیچ علمی از آن بی نیاز نیست و در مباحث علمی، تربیتی، اجتماعی، اخلاقی و... از آن بهره می‌گیرند.

مثل‌هایی كه باعث تذكر و یادآوری می‌شود: «وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ»؛ خداوند برای مردم مثل‌ها می‌زند، شاید متذكّر شوند»

اهمیت و فایده ی مثل

اهمیت مثل در پیام اوست نه در بزرگی و كوچكی چیزی كه به آن مثال زده می شود، از جمله آثار مَثَل:

1. حقایق پیچیده منطقی و عقلی و دور از دسترس را حسّی و نزدیك می‌كند.

2. فهم مسائل را همگانی می‌كند.

3. درجه اطمینان را بالا می‌برد.

4. لجوجان را خاموش می‌سازد.‌

قرآن مجید در برابر كسانی كه در مورد آفرینش حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ ایراد می‌كردند كه مگر ممكن است انسانی بدون پدر متولد شود، می‌فرماید: «إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ...؛ مَثَل عیسی در نزد خدا همانند آدم است كه او را از خاك آفرید.» (آل عمران/ 59) ما اگر بخواهیم در برابر افراد لجوج بگوییم: این كار در برابر قدرت‌ بی‌پایان خدا كارِ ساده‌ای است؛ باز ممكن است بهانه‌گیری كنند، امّا هنگامی كه به آنها بگوییم: آیا قبول دارید كه انسانِ نخستین از خاك آفریده شده است؟ خداوندی كه چنین قدرتی دارد چگونه نمی‌تواند انسان را از بشری بدون پدر متولّد سازد!!!

قرآن از هر مَثَلِ بجا كه كاملاً هماهنگ و منطبق با مقصود و جنبه ی تربیتی هم داشته باشد، استفاده كرده است: (آل عمران/ 59، زمر/ 27) چرا كه این جاهلان، منافقان و بداندیشان هستند كه از مثال‌های انحرافی و گمراه كننده بهره می‌برند. (مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، با كمی تغییر در عبارتها)

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان      


منابع:

سایت اندیشه قم

سایت تندر

تفسیر نمونه

مكارم شیرازی، ناصر، مثال‌های زیبای قرآن

مرتبط:

راه‏كارها و ابزارهاى فهم و تفسیر قرآن

قرآن حقیقتى ماورایى یا الفاظ بشری (2)

كتابشناسی علوم و معارف قرآن