شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 1185
  • يکشنبه 1392/7/21
  • تاريخ :

غیرقابل انتشار!

عرفه


آنقدری که حسرت‌خورده عرفاتم شاید حسرت دیدار بیت الله را نداشته‌ام. خدا مرا ببخشد،نشنیده‌ام بگیرد، به حق هشت و چارش نادیده بگیرد این حرفهای مرا. این‌ها بد است. اصلا شاید غیر قابل انتشار باشد، اما دل آدم مجاز و غیر مجاز نمی‌شناسد ؛ وقتی هوایی می‌شود.

 

عَلَیْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّین.

گناهى بر شما نیست كه از فضلِ پروردگارتان (و از منافع اقتصادى در ایّام حج) طلب كنید (كه یكى از منافع حج، پى ریزىِ یك اقتصادِ صحیح است). و هنگامى كه از «عرفات» كوچ كردید، خدا را نزد «مشعَر الحرام» یاد كنید! او را یاد كنید همان طور كه شما را هدایت نمود و قطعاً شما پیش از این، از گمراهان بودید. (سوره مبارکه بقره آیه 198)

 

عرفات

کتابها می‌نویسند:

عرفات اسم دورترین جاى مناسك حج است از مكّه، و آنجا را عرفات نامیده‏اند چون خود در بلندى قرار گرفته و كوههاى آن نیز مرتفع است، یا از باب اینكه ابراهیم علیه السلام، آنجا را معرفى كرده به نحوى كه جبرئیل آن را به او توصیف كرده، یا اینكه جبرئیل در همین مكان به آدم علیه السلام گفت: اعتراف به گناهت بكن و مناسك را بشناس، یا چون آدم علیه السلام  و حوّا در آنجا همدیگر را ملاقات كردند و هر كدام دیگرى را شناختند، یا اینكه روزى كه در آنجا وقوف مى‏كنند روز عرفه است. به این علت عرفه را، عرفه نامیده‏اند  كه ابراهیم علیه السلام  در آن روز فهمید و دانست كه خواب ذبح فرزند رحمانى بوده نه شیطانی.1

 

با تو  می‌گویم:

كعبه

می‌گفت آرزوی هر چیزی بهتر از خود آن است. شوق رسیدن شیرین تر از خود رسیدن است. بعد از حجی که رفت و ما دیگر او را حاج آقا صدا می‌زدیم؛ همیشه همین را می‌گفت. می‌گفت شبهای قبل از سفر که بی‌خواب دیدار بوده است لذیذتر از خود سفر بوده است. می‌گفت سفر حج عالی است، هر کسی باید یک بار خودش را بسپارد به موج جمعیتی که همه شور طواف دارند؛ یکبار باید نگاهش بیفتد به آن مکعب بی‌نظیر. اما شوق رفتن و  رسیدن چیز دیگری است. حال دیگری دارد. این روزها که همه شبکه‌های تلویزیون روایت حج و لبیک می‌کنند و از در و دیوار تصویر کعبه می‌بارد، این روزها که همسایه‌ها پشت سر هم آش پشت‌پا می‌آورند، دلم بی‌قرار است. حتی اگر این شوق، شیرین‌تر از خود رسیدن باشد، حتی اگر تصویر ذهنی من باشکوهتر از اصل ماجرا باشد؛ دلم سفر می‌خواهد.

می‌گفت آرزوی هر چیزی بهتر از خود آن است. شوق رسیدن شیرین تر از خود رسیدن است. بعد از حجی که رفت و ما دیگر او را حاج آقا صدا می‌زدیم؛ همیشه همین را می‌گفت. می‌گفت شبهای قبل از سفر که بی‌خواب دیدار بوده است لذیذتر از خود سفر بوده است.

بقیة الله

 شاید این حرفهایی که روی دلم سنگینی می‌کند ربطی به آیه بالا نداشته باشد، شاید خوب نباشد گفتنش، شاید حتی خیلی بد باشد، اما آنقدری که شوق عرفات دارم، شور مسجد شجره و مشعر الحرام در من نیست. فرصت محرم شدن را حاضرم دو دستی به پیرزنی هدیه کنم که خانه‌اش دو خانه با ما فاصله دارد و دمدمه ذی‌الحجه حالش دیدن دارد. حاضرم تنها یک صبح تا عصر عرفه در عرفات، سهم من از حج باشد. این‌ها را بغض می‌گویم و می‌دانم آرزوی محالی است برای مثل منی، چشم بستن و باز کردن و عرفه عرفات را دیدن. اما هیچ جای دیگری، هیچ روز دیگری به قدر عرفات دل آدم قرص نیست به بودنش. یعنی نمی‌تواند باشد. روزی که بی‌هیچ شک و کوچکترین تردیدی، در همان هوایی نفس می‌کشی که او – عجل الله تعالی فرجه الشریف -  نفس می‌کشد. در همان خاکی قدم می‌گذاری که او – عجل الله تعالی فرجه الشریف - قدم گذاشته است... همان روز همان ساعت اصلا. از کنار کسانی می‌گذری که ممکن است یکی از آن همه‌، او  -عج -   باشد. دعایی را می‌خوانی که یقین دارد همان ساعت او – عج - مشغول خواندن دعاست. برای آمدن کسی – عج - دعا می‌کنی که همان جاست. کنار دستت نشسته باشد اصلا شاید. آنقدری که حسرت‌خورده عرفاتم شاید حسرت دیدار بیت الله را نداشته‌ام. خدا مرا ببخشد، نشنیده‌ام بگیرد، به حق هشت و چارش نادیده بگیرد این حرفهای مرا. این ها بد است. اصلا شاید غیر قابل انتشار باشد، اما دل آدم مجاز و غیر مجاز نمی‌شناسد؛ وقتی هوایی می‌شود.

 

دعای عرفه

یادم بماند:

یادم باشد و یادت نرود از خدای بسیارها، کم نخواهم. عرفات و مشعر و بیت الله‌ها بخواهم.

 

نویسنده: زهرا نوری لطیف

كارشناس شبكه تخصصی قرآن تبیان

 

 

_________________

1.ترجمه بیان السعاده فی مقامات العباده، ج 2 ، ص 408.

 

 

 

UserName