گیاهان زراعى در قرآن كریم ( 1)
این مقاله در همایش «ندوة التربة و الزراعة عند العرب» كه توسط مركز احیاى میراث علمى عربى، وابسته به دانشگاهبغداد در مورخه 27 و 28/1/1988 برگزار شد، ارائه شد.
بیشترین یادكرد قرآن از گیاهان، به گیاهان زراعى اقتصادى اختصاص دارد، نه گیاهان صرف. به تعبیر دیگر، آنچه از اسامى نباتات به طور كلى یافتهام اختصاص به نباتات زراعى فرآورى شده دارد كه انسان آن را به واسطه كاشت و داشت به دست مىآورد و در راه آن كوشش مىكند.
اگر چه در قرآن، در مواردی از گیاهانى یاد شده كه نباتات غیر زراعى هستند، مانند گیاهان زینتى: روح و ریحان؛(1) گیاهان سایه دار: «و دانیة علیهم ظلالها»(2) یا آن كه بدان مثل زده مىشود بر كوچكى حجم بذرهایش، مثل «حبةٍ من خردل»(3) یا نباتات نگون بختى كه جهنمیان آن را خوراك خود مىسازند، مثل «شجرة الزقوم» كه در جحیم مىروید، و لیكن بخش عمده گیاهان یاد شده در قرآن، همان گیاهان زراعى هستند.
اشاره به گیاهان زراعى در قرآن، تنها محدود به یادكرد اسم گیاه نیست، بلكه در بیشتر اوقات به محصول آنها همچون «سنبله»، «حبّ»، «فاكهة»، «ثمرات» و گاه نیز به اجزاى گیاه اشاره شده است، مثل «جذع»، «فرع»، «زهرة»، «وردة»، «لیف»، و «ورق». چنان كه اشاراتى به گیاه به صورت عام نیز صورت پذیرفته، مثل «زرع»، «نبت»، «حرث»، و «قطوف»؛ علاوه بر اشارات زیادى كه به عملیات كشاورزى صورت گرفته است، مثل «استزراع»، «انبات»، «تلقیح»، «حصاد»، و «سَقْى».
در جدول زیر شرح و تفصیل این اشارات بیان شده است:
تعداد سورههایى كه به طرق مختلف از گیاهان یاد كردهاند | 54 سوره |
تعداد آیاتى كه در آنها به صراحت از گیاه سخن رفته است | 137 آیه |
تعداد یادكرد «گیاهان» بدون عنوان (با تكرار) | 60 |
تعداد یادكرد اجزاى گیاهان (با تكرار) | 35 |
تعداد یادكرد محصولات و فراوردههاى گیاهى (با تكرار) | 37 |
تعداد اشاره به عملیات كشاورزى (با تكرار) | 16 |
گیاهانى كه به اسم در قرآن از آنها یاد شده عبارتند از:
نخیل (با تكرار) | 27 بار |
اعناب | 9 بار |
زیتون | 7 بار |
رمان | 3 بار |
گندم و فراوردههایش (فوم، سنبل، حصید و خبز) | 9 بار |
قثائیات (قثاء، یقطین) | 2 بار |
بقولیات (بقل، عدس) | 2 بار |
سدر | 5 بار |
خردل | 2 بار |
أبّ | 1 بار |
اَثْل | 1 بار |
البته باید اشاره شود كه از نخیل و برخى فرآوردهها و اجزاى آن چون «نوى»، «رطب»، «جذع»، «طلع»، و «مسدّ» 27 بار در قرآن یاد شده است؛ چه آن كه نخل، درخت عرب و اهل بهشت است.
از گیاهانى چون «بصل»، «تین»، «ریحان»، «كافور» و «ظلْح» فقط یك بار در قرآن یاد شده است.
چنان كه به دو گیاه غیر معروف و مشخص نیز در قرآن اشاره شده است:
الف) «و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظالمین»
«[اى آدم و اى حوا] به این درخت نزدیك مشوید كه از ستمكاران خواهید بود.»(4)
«درخت» در اینجا اسم عام است و ما از آن به « شجره آدم» یاد مىكنیم و مفسران بر نوع آن اتفاق نظر ندارند و در تحدید آن چیزهایى را از باب مثال گفتهاند: سنبله، كرمه، تین، كافور و...
ب) «ان شجرة الزقوم طعام الاثیم»(5)
این درخت نیز نزد مفسران شناخته شده نیست.
گیاه دیگرى كه در عنوان آن اختلاف شده «فوم» است.(6) برخى گفتهاند كه فوم، همان گندم و نان در زبان بنیهاشم و عنوان قدیمى حنطه (گندم) است.
اما گیاه، «فوم» گیاهى معمولى است و در آن حرف «ث» به «ف» تبدیل شده (ثوم)(7) و شاید این صحیحتر باشد؛ چه آن كه به «بصل»؛ یعنى پیاز و گیاهان زراعى نزدیك است.
و اما چند نكته خواندنی
1 - قرآن كریم به پدیده زیستشناسى بسیار مهمى در كشاورزى اشاره كرده و آن اهمیت بادها در عمل بارورى است. قرآن از این پدیده به عنوان«لواقح» یاد كرده است. ؛ یعنى بادهایى كه با انتقال بذرهاى لقاح از گلى به گلى یا از درختى به درختى دیگر بارورى گیاهان را به انجام مىرسانند.
2 - قرآن كریم، در بیشتر اوقات فرآوردههاى گیاهى گیاهان را یادآور مىشود، مثل «رطب» و «رحیق» و گاه با یادكرد اسم محصول بر گیاه رهنمون مىشود، مثل «اعناب»، «زیتون»، «تین» و «خردل»؛ چنان كه اسامى اجزاى گیاهان نیز فراوان در قرآن یاد شده است، مثل «جذع»، «ورق»، «فرع»، «زهرة»، و «وردة».
قرآن كریم به پدیده زیستشناسى بسیار مهمى در كشاورزى اشاره كرده و آن اهمیت بادها در عمل بارورى است. قرآن از این پدیده به عنوان «لواقح» یاد كرده است.
3
- از غلات كه مهمترین گیاهان داراى كربوهیدرات هستند در قرآن اسمى نیامده است؛ به جز گندم كه از آن با عنوان «فوم» - بنابر قول برخى مفسران - یاد شده است؛ اگر چه در قرآن كلمات و اسامى زیادى به كار رفته كه بر گندم و جو دلالت دارند، مثل «سنبله»، «خبز» و «حصید» كه هر كدام از آنها فرآوردههاشان بیشتر از گیاهان دیگر است و جز در این فرآوردهها استعمال نمىشوند.
4 - هرآنچه از گیاهان و فرآوردههاشان در قرآن یاد شده بیشتر به گیاهان زراعى باز مىگردد یا به گیاهانى كه در جزیرة عربى یا سرزمینهاى مجاور و نزدیك بدان در نواحى شمال و شرق و غرب فراوان است. اما محصولاتى كه در صدر اسلام در سرزمینهاى عربى شناخته شده نبود، از آنها ذكرى در قرآن نیامده است؛ چنان كه همه انواع مركبات یا برخى اصناف آنها كه در آن دوره در شرق هند و شرق دور مشهور بوده است، ولى در عین حال در جزیره عربى شناخته شده نبود و اعراب و مسلمانان بعدها با آنها آشنا شده و اقدام به كشت و پرورش آنها كردهاند، در قرآن یاد نشده است.
5 ـ قرآن كریم در اشاره به « جنات» «حدائق»، «انهار»، «اشجار»، «ثمار» و « فواكه» به تفصیل گراییده تا [مۆمنان] را به برخوردارى از نعمت هایش در زندگى دنیا تشویق كند و نعمتهایش را در آخرت - كه انتظارش را مىكشند - فرایاد آورد و بر آتش اشتیاقشان دامن زند.
زیرا یادآوری مفصل « جنان»، « انهار» و «ثمرات» براى انسان عربى ساكن در جزیرة العرب كه گرفتار صحراهاى كویرى و خشك و به طور طبیعى محروم از این نعمتها و خیراتى است كه گیاهان زراعى مولد آنند، مایه شادمانى و سرور اوست.
انسانى كه محروم از نعمتى است، یادكرد آن نعمت، او را شیفته و مسرور مىسازد؛ و چه مىخواهد انسانى محروم، بیشتر از آن كه در دل جنات و نعیم و میوهها به سر برد و در سایه درختان و گلها و شكوفهها در حالى كه همه عمر یا بیشتر آن را سپرى كرده است؛
چنانكه حضرت ابراهیم خلیل - علیه السلام - نیز در دعایش به این خشكی و بی آب و علفی اشاره كرده است آنجا كه می فرماید:
«ربنا انى اسكنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع...»(12)
«پروردگارا! من [یكى از] فرزندانم را در درهاى بى كشت و زرع... سكونت دادم.»
6 ـ قرآن كریم از گیاهان مختلف یا اجزاى آنها در مواضع متعدد كه با غرض و هدف او سازگار باشد، یاد كرده است. این یادكردها یا به منظور تشویق یا به منظور ترسانیدن [مردم] درباره باغها (بهشتها) و میوهها و رودخانهها یا زقوم - درختى در جهنم - است؛ یا این یادكرد تذكرى است براى انسان كه نعمتها و فضل پروردگارش را بر خود از یاد نبرد؛ به این كه چگونه هر آنچه را كه براى خوراك و پوشاك نیاز داشته برایش مهیا كرده است.
7 ـ خداوند در قرآن به این گیاهان مثل زده است:
«كلمة طیبة كشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء...»(13)
«سخنى پاك كه مانند درختى پاك است كه ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است.»
«و مثل كلمة خبیثة كشجرة خبیثة اجتثثت من فوق الارض ما لها من قرار»(14)
«و مثل سخنى ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمین كنده شده و قرارى ندارد.»
«مثقال حبة من خردل»(15)
«اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد.»
«و لو انما فى الارض من شجرة اقلام»(16)
«اگر آنچه درخت در زمین است قلم باشد... »
8 ـ
بیشترین یاد كرد را از میان درختان در قرآن، درخت نخل - كه درخت جزیرة العرب و مسلمانان صدر اسلام است - به خود اختصاص داده است؛ خواه این یادكرد مستقیما به ذكر اسم یا محصول یا اجزاى آن باشد.
عجیب نیست كه نخل بخش بیشترى از یادكرد را به خود اختصاص داده است ؛ چه آن كه نخل به صورت مطلق همیشه همراه انسان عرب و مسلمانان صدر اسلام بوده است، حتى پیش از آن كه دین مقدس اسلام در شرق و غرب عالم انتشار یابد.
در شماره آینده مقاله، بررسی آن دسته از گیاهان زراعی كه نامشان در قرآن آمده است را با نگاه دقیقتری پی خواهیم گرفت.
برگرفته از مقاله جلیل ابوالحب
شبكه تخصصی قرآن تبیان
پىنوشتها:
1) سوره واقعه (56) آیه 89.
2) سوره دهر (76) آیه 14 : «سایههاى درختان به آنان نزدیك است.»
3) سوره انبیاء (21) آیه 47.
4) سوره بقره (2) آیه 35 ؛ سوره اعراف (7)آیه 19.
5) سوره دخان (44) آیه 43.
6) هر دانهاى كه از آن نان پزند.
7) به معنى سیر.
8) ناب و بى درد.
9) ر.ك: سوره دخان (44) آیه 43 ؛ سوره صافات (37) آیه 65.
10) ر.ك: سوره هود (11) آیه 48 ؛ سوره اسراء (17) آیه 16 ؛ سوره احقاف (46) آیه 25.
11) سوره واقعه (56) آیه 43.
12) سوره ابراهیم (14) آیه 37.
13) سوره ابراهیم (14) آیه 24.
14) سوره ابراهیم (14) آیه 26.
15) سوره انبیاء (21) آیه 47.
16) سوره لقمان (31) آیه 27.
منبع: فصلنامه فرهنگ جهاد ، شماره 46