هر كی میگه نمیتونم حافظ قرآن بشم! اینجا رو بخونه...
ابن جمله ممكنه حرف دل خیلیها باشه: دلم میخواهد قرآن رو از حفظ كنم ولی از من برنمیاد .... اصلا من ارادهاش رو ندارم... خیلی سخته!... روزی یه صفحه قرآن رو حفظ كردن حوصله میخواد... متنش هم كه عربیه دیگه سختتر!... یعنی راهی هست كه زیاد خسته نشم ولی بتونم كتاب خدا رو كه انقد دوسش دارم به حافظه بسپرم؟!...
شاید اینا حرف دل خود من هم باشه، اما امروز برای خودم و برای همه اونایی كه از این حرفا با خودشون میزنند چند تا توصیه كاربردی رو در قالب یك مصاحبه آماده كردم.
اكه راستش رو بخواید این مصاحبه رو چند روز پیش از آقای پرهیزگار خوندم و تو دلم امید زیادی برای حفظ ایجاد كرد، با خودم گفتم شاید به درد شما هم بخوره، دلم نیومد برای شما نیارمش.
حالا اگه دوست دارید با من همراه بشید...
آقای پرهیزگار!
همه شما را به عنوان یکی از موفقترین حفاظ کشورمان میشناسند ما سۆالات زیادی پیرامون حفظ و نکات مهم آن داریم که اکثرا از خوانندگان به دست ما رسیدهاست، ابتدا بفرمایید که چطور حفظ قرآن را شروع کردید؟
بعد از 2 - 3 سالی که قرائت را کار کردیم - باز به پیشنهاد پدر و مادرم حفظ قرآن را شروع کردم. جلسه حفظی کنار جلسات قرآن داشتم و من با حفاظ دیگر کار میکردم و این حافظان را که میدیدم، الهام میگرفتم و تشویق میشدم و 7 - 8 جزء نیز حفظ کردم. اول جزء سیام را با آنها شروع و حفظ آن را تمام کردم و امتحان گرفتند. بعد اسم نویسی حفظ از اول قرآن شروع شد و حدود چهل نفر ثبت نام کردند، ولی کم کم تحلیل رفتند. به آیه پنجاه که رسیدیم چهار نفر رفتند به آیه صد که رسیدیم باز چهار نفر و سوره بقره که تمام شد، ما پنج نفر مانده بودیم و مسابقه دادیم واستاد جلسه عادت داشتند که جایزه های بزرگی را هدیه میکردند و خلاصه تا انتها ما چهار نفر بودیم و ادامه دادیم.
بعد اسم نویسی حفظ از اول قرآن شروع شد و حدود چهل نفر ثبت نام کردند، ولی کم کم تحلیل رفتند. به آیه پنجاه که رسیدیم چهار نفر رفتند به آیه صد که رسیدیم باز چهار نفر و سوره بقره که تمام شد، ما پنج نفر مانده بودیم و مسابقه دادیم و استاد جلسه عادت داشتند که جایزه های بزرگی را هدیه میکردند و خلاصه تا انتها ما چهار نفر بودیم و ادامه دادیم.
استادان شما چه کسانی بودند؟
البته من به آن معنی در حفظ استاد نداشتم، البته استاد اولی ما آقای «مروت » بودند که الآن ایران نیستند. ایشان ابتدا در قرائت با ما کار کردند که استاد بسیار مسلط و خوبی بودند، ایشان اول قرائت کار میکردند ولی تشویق میکردند که در کنار قرائت حفظ کنیم.
پس شما حفظ قرآن را تحت نظر استاد نبودید و با روش منطم و خاصی عمل نمیکردید؟
بلی، در حقیقت ما روش خاصی در حفظ نداشتیم، بلکه بیشتر بر اساس تجربه های شخصی کار میکردیم و گاهی روشی را پیش میگرفتیم بعد میدیدیم مناسب نیست روش دیگری را دنبال میکردیم، کتاب و نوار آموزش و خلاصه هیچ چیزی در این زمینه نبود و فقط هفته ای یک بار محفوظات خود را نزد استاد تحویل میدادیم، اما همین که دو سه نفر بودیم و جلسه ای داشتیم خودش مۆثر بود و آدم یک الزامی پیدا میکرد که ادامه دهد و مخصوصا تشویقاتی که ایشان میکردند و ما چون سنمان کم بود، تشویق را خیلی دوست داشتیم - البته یک وقفهای در حفظ ما افتاد - من در سال 54 یا 55 حفظ را شروع کردم، حدود ده جزء که حفظ کردم انقلاب شد و جلسات ما متوقف شد، ولی بعد دوباره شروع کردیم و اگر بخواهیم این فاصله ها را حذف کنیم حدود سه سال حفظ ما طول کشید.
شما چه تجربه خاصی برای حفظ دارید که بدرد دیگران بخورد؟
من روی نظم خیلی تکیه میکنم، ولی خودم چون تجربه نداشتم بر اساس روش منظمی کار نکردم و الآن متوجه میشوم که نظم و اینکه آدم بداند در هر روز چه مقدار حفظ کند، خیلی مهم است
الآن که از ما روش میخواهند و میپرسند، من روی نظم خیلی تکیه میکنم، ولی خودم چون تجربه نداشتم بر اساس روش منظمی کار نکردم و الآن متوجه میشوم که نظم و اینکه آدم بداند در هر روز چه مقدار حفظ کند، خیلی مهم است و من خودم این تجربه را نداشتم. گاهی روزی 5 - 6 ساعت کار میکردم، اما خسته نمیشدم و بعضی اوقات اصلا حفظ نمی کردم، ولی اگر به طور متوسط حساب کنیم روزی دو ساعت بیشتر نمیشد.
یعنی میفرمائید که اگر کسی به صورت منظم روزی دو ساعت در طول سه سال کار کند میتواند حافظ قرآن بشود؟! بله دقیقا. با یک حافظه معمولی و لازم نیست که شخص دارای هوش و حافظه خیلی قوی باشد. البته من درسهایم خیلی خوب بود، ولی خودم را در حد متوسط ارزیابی می کنم
به نظر شما چه ساعاتی به لحاظ فنی برای حفظ خوب است و - غیر از جهت فنی - شما چه مواقعی از شبانه روز که قرآن میخوانید بیشتر از قرآن بهرهمند میشوید؟
معمولا برای حفظ قرآن ساعاتی را پیشنهاد میکنند که انسان یک استراحتی کافی داشته باشد و بعد از استراحت وقت خوبی است برای حفظ قرآن که طبیعتا صبحها یا بعد از ظهرها که یک کمی استراحت کرده است، مواقع خوبی برای حفظ است، ولی باز نمیشود حفظ را به ساعات مخصوصی مقید کرد. برای قرائت قرآن افرادی که اهل تلاوت و اهل حال هستند، تجربه کردهاند و دیدهاند که صبحها و بینالطلوعین وقت خوبی است هم برای تلاوت و هم بهره معنوی بردن از قرآن.
زمان حفظ باید وقتی باشد که شخص نشاط دارد و خسته و عصبانی و خیلی گرسنه و سیر و غیره نباشد
نوع مکان هم نقشی در بهتر حفظ کردن قرآن دارد؟
بلی، مکان هم مهم است، علاوه بر اینکه زمان حفظ باید وقتی باشد که شخص نشاط دارد و خسته و عصبانی و خیلی گرسنه و سیر و غیره نباشد، باید در مکانی خلوت یا کم رفت و آمد و کم زرق و برق باشد یعنی، اطاقی باشد حد اقل ساده و الا اگر انسان در اطاقی بنشیند که رفت و آمد هست - مثلا تلویزیون هم روشن است - اینها مانع تمرکز حواس میشوند و انسان، از آن بهره کافی را نمیبرد.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام هست که : «فقاری القرآن یحتاج الی ثلاثه: بدن فارغ و قلب خاشع و موضع خال; قاری قرآن به سه چیز احتیاج دارد: «اول ناراحتی بدنی نداشته باشد دوم اینکه قلب او در مقابل قرآن خاشع باشد و سوم اینکه باید مکان او خلوت باشد».
قلب خاشع هم مطلب مهمی است و این هم راههایی دارد، مثل اینکه گفتهاند: انسان بی مقدمه شروع به قرائت قرآن نکند - مثلا دعایی را قبل از قرائت بخواند - این دعایی که برای تلاوت وارد شده فقط برای ثواب آن نیست، بلکه برای این است که ذهن انسان متمرکز شود و بداند چه انتظاری از تلاوت قرآن دارد و آن دعاها را باید بخواند و خودش را آماده کند و بعد شروع کند آنهم در یک جای آرام و با شرایط مهیا، تا بتواند بهره لازم را ببرد.
تابحال شده است که نسبت به حفظ یا قرائت قرآن بیحوصله شده باشید و احساس کنید که حال حفظ یا قرائت را ندارید؟
بله. خیلی وقتها پیش آمده که حال و حوصله قرائت را نداشتهام، در روایات هم هست که انسان گاهی لحظات اقبال دارد و گاهی ادبار و فرمودهاند: لحظاتی که ادبار داری به خودت فشار وارد نکن که اقبال پیدا کنی، صبر کن زمانی که نشاط حاصل شد، عبادت یا کاری که در نظر داری انجام بده. برای من هم گاهی پیش میآمده که بیحوصله بودهام و به خودم فشار نمیآوردم بلکه با کتابهای دیگر که شاید قرآنی هم نباشد خودم را مشغول میکنم و اگر حال مطالعه کتاب هم نداشته باشم، خودم را به چیز دیگری مثل تلویزیون مشغول میکنم.
بعضی معتقدند برای حفظ قرآن باید بعضی ملاحظات غذایی را هم رعایت کرد به نظر شما حرف درستی
است؟
بلی، ملاحظت غذایی مۆثر است، در بعضی روایات خوانده بودم که خوردن مویز، عسل و کندر را سفارش کرده بودند، من اینها را رعایت میکردم و در واقع مطمئن هستم که مۆثر بوده است، اما نه به عنوان عامل اول، حداقل اگر آدم پایبند به مسایل غذایی نباشد و هر چیزی را که پیش بیاید بخورد، این
میتواند کمی کارایی او را کم کند.
آیا حفظ قرآن مانع تحصیلات شما نمی شد و وقت درسهایی دیگر را نمی گرفت؟
خیر. بدون شعار و تعریف و تمجید، عرض میکنم که انصافا و قطعا هیچ مانعی حتی کوچک در راه یادگیری درسهای دیگر ایجاد نکرد و حتی من فکر میکنم یک مقدارحافظه من از برکت حفظ قرآن تقویت شد و در طول زمان دانشگاه هم از آن استفاده کردم. من در روایات خوانده بودم که: چند چیز حافظه را زیاد میکند که یکی از آنها قرآئت قرآن است.
خیلی از افراد مقداری از قرآن را که حفظ میکنند زده میشوند. پیشنهاد شما برای این جوانها چیست؟
عجلهای برای حفظ قرآن نداشته باشند. لازم نیست آدم یک ساله یا دو یا سه ساله قرآن را حفظ کند، بعضیها یک مرتبه علاقمند به حفظ قرآن میشوند، میخواهند یک شبه حافظ کل قرآن شوند و میخواهند در عرض مدت کمی قرآن را حفظ کنند. اینطور نباید باشد و همین انس با قرآن برای حفظ آن، ارزش است ولو زیاد طول بکشد، بنابر این من توصیه میکنم برای حفظ برنامههای سنگین نگذاریم. من همیشه توصیه میکنم که دو سه ماه اول را ولو اینکه حافظه شخص قوی و وقت زیاد داشته باشد، ولی روزانه بیش از یک ساعت یا نیم ساعت کار نکند. روزی یک آیه حفظ کند. چه کسی گفته که باید روزی یک صفحه از قرآن را حفظ کند. کسانی میمانند که از اول برنامه سنگین اجرا نکنند!
بلی من دیدهام که کلاسهای حفظ قرآن ریزش دارد. من دو پیشنهاد میکنم و گمان میکنم اگر عمل کنند نتیجه بهتری بگیرند:
اول
اینکه عجلهای برای حفظ قرآن نداشته باشند. لازم نیست آدم یک ساله یا دو یا سه ساله قرآن را حفظ کند، بعضیها یک مرتبه علاقمند به حفظ قرآن میشوند، میخواهند یک شبه حافظ کل قرآن شوند و میخواهند در عرض مدت کمی قرآن را حفظ کنند. اینطور نباید باشد و همین انس با قرآن برای حفظ آن، ارزش است ولو زیاد طول بکشد، بنابر این من توصیه میکنم برای حفظ برنامههای سنگین نگذاریم. من همیشه توصیه میکنم که دو سه ماه اول را ولو اینکه حافظه شخص قوی و وقت زیاد داشته باشد، ولی روزانه بیش از یک ساعت یا نیم ساعت کار نکند.
روزی یک آیه حفظ کند. چه کسی گفته که باید روزی یک صفحه از قرآن را حفظ کند. کسانی میمانند که از اول برنامه سنگین اجرا نکنند و الا خیلی ها حفظ را شروع میکنند اما یک کمی که پیش میرود می بیند حالا حالها به آخر قرآن نمیرسد و تازه میبیند که قبلی ها نیز از یادش رفته است و بعد میبیند که این کار او نیست و میگذارد کنار. ولی اگر آدم یک برنامه ملایم داشته باشد مثلا روزی یک آیه حفظ کند، ولی همین یک آیه را خیلی خوب و اصولی حفظ کند به شکلی که زود یادش نرود و هر روز علاوه بر حفظ یک آیه جدید یک وقتی که برای مرور آیات قبل بگذارد. تا دو سه ماه همین کار را بکند و بعد از دو سه ماه من فکر میکنم که علاقه این شخص به قرآن دو چندان میشود. در برنامه های دشوار اول علاقه شدید است، ولی بعد از مدتی زده میشود.
نباید احساس کند این حفظ قرآن یک چیز تحمیلی است و چیزی که شوق را از بین میبرد سخت کار کردن است. اگر انسان کم کار کند و با اینکه هنوز شوق زیادی دارد بگوید: امروز کافی است. آن وقت هر روز مشتاق است که روز بعد فرابرسد و مشغول حفظ شود
دوم اینکه نباید احساس کند این حفظ قرآن یک چیز تحمیلی است و چیزی که شوق را از بین میبرد سخت کار کردن است.
اگر انسان کم کار کند و با اینکه هنوز شوق زیادی دارد بگوید: امروز کافی است. آن وقت هر روز مشتاق است که روز بعد فرابرسد و مشغول حفظ شود و ما این اشتیاق را میخواهیم. و یک برنامه ریزی منظم هم داشته باشد که من در هر روز باید این مقدار را حفظ کنم. البته اگر یک مقداری از مفاهیم قرآن اطلاع پیدا کنند لذت بیشتر از حفظ قرآن میبرند، ولی نباید این کارها سنگین شود و بخواهد همه این کارها را با هم انجام دهد.
حفظ با نوار هم خوبیهایی دارد و کار را آسان میکند. چون اگر انسان بخواهد مستقیم به قرآن مراجعه کند، زحمت میبرد و حوصله میخواهد ولی شنیدن زیاد حوصله نمیخواهد، میتواند بشنود حفظ کند، گرچه حفظ از راه نوار آن عمق را ندارد، ولی به هر حال حوصله کمتری میخواهد و چون نوار نغمه دارد و آهنگین است، بیشتر علاقمند میشود و زود این کار را رها نمیکند.
حالا كه خوندی فكر كنم وقتشه كه اخماتو باز كنی و مثل من امیدوار باشی كه میتونی!!
شبكه تخصصی قرآن تبیان