قرآن کریم و سبک زندگی(٨)
اصل تعاون و همکاری برای پیشرفت
تاکنون اصل عفاف را که یکی از اصول مهم سبک زندگی قرآنی است، بیان کردیم و تعدادی از آیات مربوط به این اصل را توضیح دادیم. یکی دیگر از اصول بنیادین سبک زندگی قرآنی، اصل تعاون و همکاری برای پیشرفت و تعالی و دوری از هر گونه همکاری با حرکت های واپسگرایانه و ظالمانه است.
قرآن کریم درباره این موضوع در سوره مائده که آخرین سوره مفصل نازل شده بر پیامبر اکرم(ص) است و مردم را به وفای به عهد و نگه داشتن انواع پیمان های صحیح دعوت می کند، به مومنان دستور می دهد که:
« ...وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی البِرّ وَالتَّقوی وَ لا تَعاونُوا عَلَی الاِثمِ والعُدوانِ وَاتَّقُوالله َ اِنَّ الله َ شَدیدُالعِقابِ؛ و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون و همکاری کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری نکنید و از خدا پروا کنید که مجازاتش شدید است.» (مائده/2)
خداوند در این آیه شریفه دستوری می دهد که دامنه آن روابط و همکاری های اجتماعی اعم از بین الاسلامی و بین المللی را در بر می گیرد و مشی و چارچوب تعامل و همکاری های اجتماعی مسلمانان را بنیان می نهد. به بیان دیگر این آیه شریفه، بنیاد همکاری مسلمانان برای ایجاد یک زندگی سعادتمند و تمدن معنوی و متعالی را متذکر می شود و به مسلمانان دستور می دهد که مبنای هر گونه همکاری و تعاون اجتماعی آنان باید بر پایه «برّ» و «تقوا» و نه «گناه» و «عدوان» و تجاوز به حقوق دیگران باشد. بر این اساس، این آیه مبنا و چارچوب مشروعیت هر گونه تشکل و حرکت جمعی را «برّ» و «تقوا» می داند.
علامه طباطبایی در توضیح معنای «برّ» و «تقوا» می نویسد که خداوند در قرآن «برّ» را به ایمان و احسان در عبادات و معاملات تفسیر کرده و در آیه 177 سوره بقره آن جا که می فرماید: «و لکن البرّ من آمن بالله والیوم الاخر» به آن پرداخته است. تقوا نیز عبارت است از مراقبت از امر و نهی خدا. بنابراین تعاون بر «برّ و تقوا» به معنای اجتماع و گردآمدن بر مبنای ایمان و عمل صالح ناشی از تقوا و پرهیزگاری است. در حقیقت این آیه صلاح و تقوای اجتماعی را بیان می کند.
تفسیر نمونه هم با بیان این که آیه شریفه بیانگر یک اصل کلی اسلامی است که سراسر مسائل اجتماعی، حقوقی، اخلاقی و سیاسی را در بر می گیرد، می نویسد: طبق این اصل، مسلمانان موظفند در کارهای نیک تعاون و همکاری کنند ولی همکاری در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم، مطلقاً ممنوع است. هر چند انجام دهنده آن دوست نزدیک یا برادر انسان باشد. بنابراین آیه شریفه این قانون جاهلی را که «برادر یا دوست و هم پیمانت را یاری کن خواه ظالم باشد یا مظلوم»، رد می کند و همکاری را تنها در چارچوب «دعوت به نیکی ها و یا در مبارزه با بدی ها» مشروع و جایز می داند. از این رو در فقه اسلامی با استفاده از این آیه شریفه پاره ای از معاملات و قراردادها که جنبه کمک به گناه دارد، تحریم شده است. مانند: فروش اسلحه به دشمنان حق و عدالت، اجاره دادن محل کسب و کار برای معاملات نامشروع و اعمال خلاف شرع و.... هم چنین بر اساس آن همکاری با افراد ستمگر و متجاوز در هر گروه و طبقه ای تحریم شده است
اصل وفای به عهد
وفای به عهد و پیمان اعم از پیمان های فردی، اجتماعی، دولتی یا عمومی، بین الاسلامی یا بین المللی، از اصول اساسی سبک زندگی قرآنی است که خداوند در آیات متعدد قرآن بر آن بسیار تاکید کرده و وفای به عقد و عهد را به طور مطلق واجب شمرده است. با وجود تاکید قرآن کریم بر اهمیت وفای به عهد و در حالی که قانون مداری و عمل به قانون و وظایف قانونی و نقض نکردن آن، از مصادیق روشن وفای به عهد و عقد است، متاسفانه در جامعه ما این اصل، گاه مورد بی توجهی قرار می گیرد و نزد برخی افراد دورزدن یا عبور از قانون، فراست و زرنگی تلقی می شود و قانون مداری و حرکت در مسیر نظم قانونی، سادگی و عقب ماندگی به شمار می رود.
قرآن کریم وفای به عهد و پیمان را از صفات حسنه و نیکوی ابرار می داند و می فرماید: «والموفون بعهدهم اذا عاهدوا؛ ابرار کسانی هستند که به عهد خود وفا می کنند وقتی که عهد می بندند» (بقره /177) و یا در آیه ای دیگر می فرماید: «و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا؛ و به پیمان وفا کنید که پیمان خود مسئولیت آور است.» (اسرا/34)، افزون بر این آیات، در اولین آیه سوره مائده اصل وفای به همه عهد و پیمان ها را بیان می کند و می فرماید: «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوُا اَوفُوا بِالعُقُودِ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید به پیمان ها و قراردادها وفا کنید.»
عقد در لغت به معنای بستن و گره زدن چیزی به چیز دیگر است به طوری که به خودی خود از یکدیگر جدا نشوند، مانند گره خوردن دو طناب به یکدیگر. سپس این کلمه که در معنای گره زدن دو چیز محسوس به یکدیگر به کار می رفته، در امور معنوی و غیرمحسوس نیز به کار رفته است. مانند پیمان های میان انسان ها یا میان انسان با خداوند. چون اثری که در گره زدن هست، در این پیمان ها نیز هست و آن اثر عبارت است از لزوم آن پیمان و التزام به آن.
دامنه و گستره عقد
در میان مفسران این بحث مطرح شده است که مقصود از «العقود» در آیه شریفه چیست؟ و عهد با عقد چه نسبتی دارد؟ علامه طباطبایی عقد را با عهد یکی می داند و «العقود» را شامل همه پیمان های الهی و دینی و بشری می شمارد و می نویسد: این کلمه شامل ارکان دین و اجزای آن چون توحید و نبوت و معاد و دیگر اصول عقاید و اعمال عبادی و احکام تاسیسی و امضایی می شود. آن گاه دیدگاه کسانی را که مقصود از آن را عقود معاملاتی و بشری، یا پیمان های نظامی جاهلی دانسته اند، رد می کند و می افزاید: ظاهر آیه که جمع با الف و لام است، عمومیت را می رساند.
آیت ا... جوادی هم عمومیت و اطلاق عقد را از آیه برداشت می کند و می نویسد: با توجه به اطلاق عقد و عهد بر همه پیمان های دینی برقرار شده میان خدا و بندگانش، «اوفوا بالعقود» عمومیت و اطلاق دارد، به ویژه آن که جمع دارای الف و لام است. این عمومیت و اطلاق همه احکام فقهی و حقوقی، اعم از فردی و اجتماعی را در بر می گیرد.وی در عین حال نسبت عهد و عقد را عموم و خصوص مطلق می داند و معتقد است: هر عقدی عهد است ولی هر عهدی عقد نیست.
تفسیر نمونه هم با بیان این که طبق تصریح جمعی از فقها و مفسران، «عقد» مفهومی محدودتر از «عهد» دارد و به پیمان هایی گفته می شود که استحکام کافی دارد؛ مفهوم عقد را فراگیر می داند و می نویسد: «با توجه به این که «العقود» به اصطلاح جمع محلّی به الف و لام است و مفید عموم می باشد و جمله نیز کاملاً مطلق است، آیه شریفه دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمان هایی است که میان افراد انسان با یکدیگر و یا افراد انسان با خدا، به طور محکم بسته می شود و به این ترتیب تمام پیمان های الهی و انسانی و پیمان های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و تجاری و زناشویی و مانند آن را در بر می گیرد و یک مفهوم کاملا وسیع دارد که به تمام جنبه های زندگی انسان اعم از عقیده و عمل ناظر است.»
وفای به عهد جزو احکام بین المللی اسلام است
نکته دیگری که در این جا کم و بیش مورد اشاره قرار گرفته این است که وفای به عقد به چه معناست؟ آیت ا... جوادی آملی در پاسخ به این سوال می نویسد: وفای به عقد یعنی حفظ مقتضیات آن و زیر پا نگذاشتن مقتضیات است.
وی در ادامه با بیان این که قرآن کریم بر وفای به عقد و عهد بسیار تاکید می کند و آن را از احکام بین المللی اسلام می داند، می افزاید: هرگاه انسان عقدی می بندد خواه با شخص یا دولتی، چه با مسلمان یا کافر، وفای به این عقد واجب است و نقض آن حرام. از این رو خدا مشرکان پیمان شکن را سرزنش می کند و به مسلمان ها نیز دستور می دهد به عقدشان با مشرکانی که اهل استقامت و وفای به عقدند، وفادار باشند «فما استقاموا لکم فاستقیموا لهم؛ پس تا وقتی با شما راست باشند، شما نیز با آنان راست باشید.» (توبه/7) ولی به ستیز با سرکردگان آن ها که پیمان شکن هستند، دستور می دهد و می فرماید: «فقاتلوا ائمة الکفر انهم لا اَیمان لهم؛ با پیشوایان کفر بجنگید زیرا آنان هیچ پیمان (استواری) ندارند.» (توبه/12)
تعلیل جنگ با سران کفر به این که دارای اَیمان - به فتح همزه- نیستند، به همین دلیل است.
نویسنده: محمدعلیندائی
شبکه تخصصی قرآن کریم تبیان