قرآن کریم و سبک زندگی(3)
در دو مطلب پیشین، دستور قرآن کریم درباره آداب ورود به خانه های مسکونی و محیط خصوصی افراد را که در آیه های 27 و 28 سوره مبارکه نور آمده است، بیان کردیم و اهمیت توجه به حریم خصوصی در حفظ اسرار و ناموس مردم را توضیح دادیم. در این قسمت، به اماکن عمومی میپردازیم و نگاه قرآن را درباره ورود به این اماکن با استناد به آیه شریفه 29 سوره نور بررسی میکنیم.
خداوند پس از نهی مۆمنان از ورود سرزده و بی خبر به خانه های مردم در آیه 29 نسبت به ورود به اماکن عمومی میفرماید: «لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ اَن تَدخُلُوا بُیُوتاً غَیر مَسکُونَةٍ فیها مَتاعٌ لَکُم وَ الله یَعلَمُ ما تُبدوُنَ وَ ما تَکتُمُونَ؛ گناهی بر شما نیست که وارد خانه های غیرمسکونی بشوید که در آن جا متاعی متعلق به شما وجود دارد و خدا آن چه را آشکار میکنید یا پنهان میدارید، میداند.»
در این آیه شریفه خداوند ورود سرزده و بی خبر به اماکن غیرمسکونی (شخصی) را مجاز میداند و نیازمند اجازه نمی شمارد.
نکته مهم و کلیدی در این آیه فرازهای «به یوتا غیرمسکونه» و «فیها متاع لکم» است. مفسران در این که مقصود از «خانه های غیرمسکونی» چیست، دیدگاههایی را مطرح کردهاند.
تفسیر نمونه سه دیدگاه را مطرح میکند و مینویسد:
بعضی گفتهاند منظور ساختمانهایی است که شخص خاصی در آن ساکن نیست، بلکه جنبه عمومی و همگانی دارد مانند میهمان خانهها، حمامها و ... بعضی دیگر آن را به خرابههایی تفسیر کردهاند که در و پیکری ندارد و هر کسی میتواند وارد آن شود. این تفسیر بسیار بعید به نظر میرسد زیرا کسی حاضر نیست متاع خود را در چنین خانههایی نگهداری کند. بعضی هم آن را اشاره به انبارهای تجاری و دکانها میدانند که کالای مردم به عنوان امانت در آن نگهداری میشود و صاحب هر کالایی حق دارد، برای گرفتن متاع خود به آن جا مراجعه کند. این نظر هم با ظاهر آیه چندان سازگار نیست. این تفسیر نظر چهارمی را هم به عنوان احتمال بیان میکند و میافزاید: این احتمال هم وجود دارد که منظور خانههایی باشد که ساکن ندارد و انسان کالا و جنس خود را در آن جا به امانت گذاشته و هنگام گذاردن رضایت ضمنی صاحب خانه را برای سرکشی یا برداشتن کالا گرفته است.
قرآن برای حفظ حریم خصوصی و آبروی اشخاص به برخی از مسایل به صورت مصداقی توجه می دهد. به عنوان نمونه از کسانی یاد میکند که دست نیاز به سوی دیگران دراز نمی کنند و آبروداری میکنند.
نکته ای که تفسیر نمونه از آیه استنباط میکند آن است که انسان تنها به عنوان این که متاعی در خانه ای دارد، نمیتواند در خانه را بدون اجازه صاحب خانه بگشاید و وارد شود، هرچند در آن موقع کسی در خانه نباشد.
علامه طباطبایی هم مینویسد:
ظاهر آیه آن است که جمله «فیها متاع لکم» صفت دوم «به یوتا» است و نه جمله ای جدید و کلمه «متاع» هم به معنای استمتاع و بهره گیری و نه اثاث است.
بنابراین آیه شریفه تجویز میکند داخل شدن در خانههایی را که برای استمتاع و بهره بردن نباشد و کسی در آن سکونت طبیعی ندارد، مانند کاروانسراها، حمامها و امثال آن زیرا همین که برای عموم ساخته شده، خود اذن عام برای داخل شدن است.
در آموزه های قرآن بر حفظ حریم خصوصی افراد تأکید شده است. مهمترین عنصر در مسئله حریم خصوصی و اصلی ترین مۆلفه مسئله، آبروی اشخاص است. در آموزه های نبوی آنچنان بر مسئله آبرومندی تأکید شده که دستور داده شده که فرد باید آبروی خود را حرمت دارد و در حفظ آن کوشش کند. از پیامبر گرامی(ص) نقل شده که فرمود: ان اعراضکم علیکم حرام کحرمة یومکم هذا فی شهرکم هذا فی بلدکم هذا؛ آبروی شما بر شما حرمت دارد؛ همان گونه که عید قربان در ماه ذی الحجه و در سرزمین مکه حرمت دارد. (ابن کثیر ج 4 ص 229) و امیرمۆمنان می فرماید: آبروی خود را هدف تیرهای سخنان مردم قرار ندهید. (نهج البلاغه ص 683 نامه 69)
راهکارهای قرآن برای حفظ حریم خصوصی
قرآن برای حفظ حریم خصوصی و آبروی اشخاص به برخی از مسایل به صورت مصداقی توجه می دهد. به عنوان نمونه از کسانی یاد میکند که دست نیاز به سوی دیگران دراز نمی کنند و آبروداری میکنند. (بقره آیه 273) به این معنا که انسان به طور فطری از اینکه دست نیاز به انسان های دیگر دراز کند ناخشنود و ناراضی است، از این رو کسانی که عفت را پیشه خود میکنند و آبروداری میکنند مورد تشویق قرار گرفتهاند. در مقابل، به توانگران دستور میدهد که به وظیفه خود عمل کنند و دستگیر نیازمندان باشند تا حریم خصوصی افراد حفظ شود و آبروی نیازمند به جهت فقر اقتصادی مورد تعرض قرار نگیرد و ارزش و شرافت و کرامت آدمی پایمال نشود از این رو صدقه پنهانی (بقره آیه 271) و منت نگذاشتن در هنگام صدقه دادن (بقره آیات 262 و نیز 264) مورد تشویق قرار گرفته است.
بی گمان هتک آبروی اشخاص و اتهام و نسبت دادن امور زشت و ناپسند به دیگران یکی از زشت ترین رفتارهای انسانی است و مردم به طور فطری آن را ناپسند می دارند. قرآن از نسبت دادن فحشا به اشخاص برحذر میدارد. از آن جایی که هتک حرمت و بی آبرو کردن اشخاص، از متهم کردن آنان به امور زشت و فحشا، شدیدتر و پیامدهای ناگوارتری در زندگی خانوادگی و اجتماعی آنان در پی دارد، حفظ آبرو به شکل قانون درآمده و برای متهم کردن دیگران، مجازات سختی در دنیا و آخرت پیش بینی شده است که هشتاد تازیانه برای اهل قذف از نمونه های این احکام تشدیدی است. (نور آیه 4 و 23؛ احزاب آیه 58)
در آیه 148 سوره نساء از بیان بدیهای دیگران بازداشته است تا ضمن حفظ حرمت و کرامت و شرافت آدمی از دامن زدن به فحشا و منکر جلوگیری کند. در آیه11 و 12 سوره حجرات نیز از تمسخر، عیب جویی و یادکردن به لقبهای زشت و زننده نهی کرده و غیبت را عاملی برای ریختن آبروی اشخاص دانسته است. همچنین از تجسس در اسرار دیگران که میتواند موجبات بی آبرویی و کشف اسرار ایشان باشد برحذر داشته و از هرگونه گمان بد در حق دیگری بازداشته است. بهتان زدن و نسبت کار زشت خود به دیگری نیز از مصادیق هتک حرمت اشخاص و بی آبرو کردن شمرده شده و از آن نهی گردیده است. (نساء آیه112)
برای حفظ شرافت آدمی و کرامت انسانی، اعاده حیثیت را جایز میشمارد و در بیان داستان یوسف از تلاش وی در زندان برای اعاده حیثیت یاد میکند و اینکه آن حضرت چنان برای آبروی خویش ارزش قایل بوده است که حاضر نمیشود عفو و بخشش شاه را بپذیرد و پیش از اعاده حیثیت از زندان بیرون آید، از این رو شاه، مجلسی ترتیب می دهد و پس از اعاده حیثیت و بازگشت آبروی از دست رفته، آن حضرت حاضر می شود تا از زندان بیرون آید. (یوسف آیات50 و 51)
از مجموعه آیات قرآن این معنا به دست میآید که حفظ حرمت آبروی اشخاص نه تنها وظیفه خود شخص بلکه جامعه و نیز دولت است. بنابراین هیچ شخص حقیقی و یا حقوقی و یا نهادهای دولتی نمی توانند متعرض حریم خصوصی افراد شوند و به جان و مال و آبروی اشخاص آسیب برسانند. دولت به عنوان نهاد حافظ منافع اشخاص و جامعه باید در این حوزه نه تنها خود وارد نشود و به تجسس و یا کاوش نپردازد بلکه با تشدید قوانین و مجازات بر افزایش ضریب امنیتی حوزه خصوصی و حریم شخصی بیفزاید. باتوجه به تغییرات در روش ها و به کارگیری فنون و فن آوریهای نوین در عرصههای مختلف، اماکن تعرض به حریم خصوصی افزایش یافته است از این رو می بایست با یافتن راهکارهای نوین امکان هرگونه تعرض و هتک حرمت حریم خصوصی از اشخاص حقیقی و حقوقی سلب شود.
موارد جواز تعرض به حریم خصوصی
با همه اهتمامی که قرآن به حفظ آبرو و حریم خصوصی اشخاص دارد با این همه در مواردی جایز و بلکه لازم است که این حریم شکسته شود و به حریم خصوصی اشخاص وارد شد. در قرآن شماری از موارد جواز بیان شده است. این موارد ازنظر کمی بسیار اندک هستند ولی از نظر کیفی بسیار خطرساز برای جامعه و ارزشهای انسانی است، از این رو با تأکید و نیز سخت گیری های بیشماری همراه است.
یکی از موارد جواز، زنای آشکار است که چهار شاهد عادل همزمان با تمام جزئیات، مسئله را بدون کم و کاست بیان و گواهی می دهند. این مسئله از دو نظر اهمیت دارد؛ یکی از جهت تحکیم بنیادهای خانه و خانواده و حفظ حریم خانواده و ارزش های انسانی و اسلامی و از سوی دیگر به جهت حفظ حرمت اشخاص حتی در بدترین شرایط. از این رو هم در اثبات جرم سخت گیری میشود و هم در اجرای حکم نسبت به قانون شکنان و متعرضان به حریم خصوصی و خانوادگی اشخاص. قرآن در آیه2 و 4 و 5 سوره نور به این مسئله توجه میدهد.
درباره تجاوز مالی به حریم خصوصی اشخاص و اثبات سرقت و قطع دست دزدان نیز این مسئله به روشنی بیان میشود تا حرمت انسانی و نیز حریم خصوصی حفظ شود. (مائده آیه38) از این رو در اجرای حدود که مستلزم بی آبرویی اشخاص است واجب شده که دقت بسیاری در مسئله و عوامل اصلاح جامعه مدنظر قرار گیرد.
همچنین در مواقعی که امنیت و حاکمیت حکومت اسلامی و مصالح کلان جامعه اسلامی در معرض تهدید و خطر و توطئه از سوی افراد و تشکیلات حقیقی و حقوقی قرار گیرد، حفظ اصل نظام اسلامی در برابر خطرات بر هرگونه حریم شخصی و عمومی رجحان مییابد و باید برای خنثی شدن این تهدیدها از هر اقدام بازدارنده ای فروگذار نکرد.
نویسنده: محمدعلی ندائی، روزنامه خراسان - مورخ چهارشنبه 1391/08/03 شماره انتشار 18251
نویسنده: علیرضا شعاعری، روزنامه کیهان