شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 1568
  • يکشنبه 1391/9/19
  • تاريخ :

بازخوانی متفاوت آیاتی از قرآن که بارها خوانده‏ایم(48)

علامت سوال

پاسخ هزار سۆال نپرسیده

 

جناب حمیری، سۆال‌ها را می‌برد و با جواب باز می‌گردد. حضرت، جواب همه سۆال‌ها را داده‌اند؛ و من کسی را که دنبالش می‌گشتم، پیدا کرده‌ام. کسی که راز دل‌ها را بداند و جواب سۆال‌های نپرسیده را بدهد. کسی که شیعیان جلد پنجاه و سوم را بهتر از کف دست می‌شناسد و از دل‌هایشان که هنوز قرص نشده باخبر است.


وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّـهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُۆْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَی عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم به ما کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مۆمنان، اعمال شما را می‌بینند! و بزودی، بسوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده می‌شوید؛ و شما را به آنچه عمل می‌کردید، خبر می‌دهد!»/سوره مبارکه توبه آیه 105

 

کتاب‌ها می‌نویسند :

یعقوب بن شعیب از حضرت ابوعبدالله جعفر بن محمد علیه‌السلام روایت می‌کند که منظور از مۆمنان در آیه شریفه فوق‌الذکر، ائمه طاهرین علیهم السلام هستند.1

احمد از حضرت عبدالعظیم حسنی و ایشان از حسین بن میاح روایت کرده است که گفت شخصی این آیه را نزد حضرت صادق علیه‌السلام قرائت کرد.

حضرت فرمودند : «مأمونون» تلاوت کن نه «مۆمنون» و مراد از «مأمونون» ما ائمه می‌باشیم.2

با تو می‌گویم :

این پا و آن پا می‌کنیم گاهی. انگار ته دلمان قرص نیست. می‌خواهیم از چیزی بپرسیم که رویمان نمی‌شود انگار... نمی‌دانم... اما از هزار چیز بی‏ربط حرف می‌زنیم و از هزار و یک موضوع سۆال می‌پرسیم. اما سۆال اصلی را ته دلمان نگه می‌داریم و نمی‌پرسیم.

شاید دلیل این پنهان‏کاری، ترس از نگاه‌های عجیب و غریبی باشد که وقت پرسیدن این سۆال، دوخته می‌شوند به ما. معمولاً این جور وقت‌ها سرمان را هم پایین می‌اندازیم که کسی که روبرویمان ایستاده و عالمانه به سۆال‌های نه چندان اساسی‏مان جواب می‌دهد، از چشم‌هایمان معمای دلمان را نخواند و فاتحانه لبخند نزند که سۆالی داریم که نمی‌پرسیم.

حال دیگران شبیه خودم را می‌فهمم. که همیشه گشته‌ایم دنبال دانای کل...کسی که ناگفته‏ی ما را بداند. راز و رمز دلمان را بفهمد و ما را و حالت‌هایمان را بهتر از کف دستش بشناسد. که از میان هزار سۆال بی‏دلیل، سۆال پنهانی‏مان را بخواند و جوابش را بدهد؛ و بعد ما نفس راحتی بکشیم که حتی عجیب و غریب هم نگاهمان نکرد.

حال شیعیان جلد پنجاه و سوم بحارالانوار را می‌فهمم. بعضی‌ها، ته دلشان قرص نیست انگار.

دنبال راهی می‌گردند انگار...هرچه سۆال دارند جمع می‌کنند و می‌نویسند، سۆال‌ها را به یار امام حسن عسکری علیه‌السلام و استاد شیخ مفید، محمد بن عبدالله حمیری، می‌سپارند تا جواب نامه‌ها را از امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بگیرد. اما سۆال اصلی را ته دلشان پنهان نگه می‌دارند انگار...

از بدعت می‌پرسند و حکم سجده واجب، از ازدواج و حکم خواندن نماز جعفر طیار در سفر و سۆال‌هایی از این دست...انگار این پا و آن پا کرده باشند و آخر سر هم سۆال اصلیشان را نپرسیده باشند.

جناب حمیری، سۆال‌ها را می‌برد و با جواب باز می‌گردد. حضرت، جواب همه سۆال‌ها را داده‌اند؛ و من کسی را که دنبالش می‌گشتم، پیدا کرده‌ام. کسی که راز دل‌ها را بداند و جواب سۆال‌های نپرسیده را بدهد. کسی که شیعیان جلد پنجاه و سوم را بهتر از کف دست می‌شناسد و از دل‌هایشان که هنوز قرص نشده باخبر است.

حضرت علیه‌السلام، بی‌آنکه ظاهراً کسی چیزی پرسیده باشد، در انتهای جواب سۆال‌ها، می‌نویسند:

بسم الله الرحمن الرحیم. شما نه خودتان اهل تعقل هستید

و نه آنچه را که دوستان خدا می‌گویند، باور می‌کنید.

این آیات (قرآن)، حکمت بالغه و رسای الهی است. اما انذارها (برای این افراد) فایده‏ای ندارد.

بعد می‌نویسند :

«سلام خدا بر ما و بندگان صالحش.»

هر وقت خواستید به سوی ما بیایید و به سوی ما توجه کنید و از راه ما به سوی خدا، توجه کنید. همان‌طور که خدا گفته، شما هم بگویید :

سلام علی آل یس السلام علیک یا داعی کتاب الله و ربانی آیاته. «2»

کتاب را روی قلبم می‌گذارم. به جای همه شیعیان بحارالانوار، نفس راحتی می‌کشم و ته دلم قرص می‌شود.

امام علیه‌السلام، از همه چیز باخبر است. راه را گفته است. بی آنکه کسی، چیزی بپرسد.4

 

یادم بماند:

یادم باشد و یادت نرود، چشم خدا هر روز نگاهمان می‌کند.

 

نویسنده: زهرا نوری لطیف

کارشناس شبکه تخصصی قرآن تبیان


1. تفسیر القمی، تألیف علی بن ابراهیم قمی، ج 1، ص 305

2.اصول کافی تألیف شیخ کلینی، ج 1، ص 424، حدیث 62/

تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تألیف قمی، ج 5، ص 535

3.بحارالانوار تألیف علامه مجلسی، ج 53، ص 175

4.بخشی از راه باز است نوشته‌ی زهرا نوری لطیف

UserName