ورزش در قرآن کریم(3)
قوی بودن از نظر قرآن
با مطالعه قرآن كریم، متوجه میشویم كه همیشه قوی بودن در قرآن به عنوان یك عامل مثبت و امتیاز، ارزیابی شده است، برای روشن شدن این مطلب، به برخی از آیات قرآنی در این باره اشاره میشود:
1. وقتی بنیاسرائیل انتخاب «طالوت» را از سوی پیامبرشان «اشموئیل» به عنوان رهبر، مورد انتقاد قرار میدهند، وی در پاسخ میگوید:
«اٍنَّ اللهَ اصْطَفیهُ عَلَیْكٌمْ وَزادَهٌ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ[1] ؛
خداوند او را بر شما برگزیده و قدرت علمی و جسمی وی را از شما افزونتر قرار داده است.»
2. درباره لزوم تقویت بنیه رزمی و نظامی میفرماید:
وَاَعِدّوُا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ[2] ؛
در برابر آنها (دشمنان) آن چه توانایی دارید از «نیرو» آماده سازید».
البته این «نیرو» تنها شامل نیروهای نظامی و رزمی نبوده، بلكه میتواند تواناییهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و خلاصه هر چیزی را كه میتواند ما را در پیروزی بر دشمن یاری دهد، دربرگیرد. حتی در برخی از روایات میخوانیم:
«مِنْهُ الْخِضابُ السَّواد[3]ُ ؛
یكی از مصداقهای «قوّه» در این آیه، موهای سفید را به وسیله رنگ، سیاه كردن است.»
یعنی اسلام حتی رنگ موها را كه به سرباز بزرگسال، چهرة جوانتری میدهد تا دشمن مرعوب گردد، از نظر دور نداشته است واین نشان میدهد كه چه اندازه مفهوم «قوه» در آیه فوق وسیع است.
3. وقتی قرآن سرگذشت حضرت موسی ـ علیه السلام ـ را بیان میفرماید، او را مردی نیرومند وقوی معرفی میكند. در یك جا میفرماید:
«فَوَكَزَهُ موسی فقَضی عَلیه[4] ؛
موسی تنها یك مشت به آن مرد زد و او درگذشت!»
و در جای دیگر میفرماید:
«یا اَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقویُّ الاَمینُ[5] ؛
(دختر حضرت شعیب خطاب به وی گفت:) ای پدر! موسی را استخدام كن، همانا بهترین كسی كه میتوانی استخدام كنی، كسی است كه نیرومند و امین باشد.»
4. هنگامی كه حضرت هود ـ علیه السلام ـ میخواهد یكی از نعمتهای خدا بر قوم را برشمارد، میگوید:
«وَزادَكُمْ فِی الْخَلقِ بَصْطَةً[6] ؛
و به جسم شما فزونی داد.»
هم از آیات قرآنی و هم از تواریخ بر میآید كه آنها مردمی درشت استخوان، قویپیكر و نیرومند بودند. از قول آنها میخوانیم:
«مَنْ اَشَدُّ مِنّا قٌوَّةًً[7] ؛
چه كسی ازما نیرومندتر است؟»
5. خداوند متعال در آیات متعدد، خود را «قوی» مینامد. در این جا به برخی از آیات اشاره مینماییم:
«عَلَّمَهُ شَدیدُ القُوی ذُُمِرَّةٍ فَاسْتَوی[8] ؛
(خدا)[9] آن كس كه قدرت عظیمی دارد، او (پیامبر) را تعلیم داده است همان كس كه توانایی فوقالعاده واسطه بر همه چیز دارد.»
«اَنَّ القُوَّةَ لِلّهِ جَمیعاً[10] ؛
تمامی قدرت و توانایی از آن خداوند است.»
«اَوَلَمْ یَرَوُا اَنَّ اللهَ الّذی خَلَقَهُمْ هُوَ اَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً[11] ؛
یا آنها نداستند، خدا كه آنها را خلق فرموده بسیار از آنان تواناتر است؟!»
«لاقُوَّةَ اِلّا بِاللهِ[12] ؛
جز قدرت خدا قوّهای نیست.»
«اِنَّ اللهَ هًوَ الرَّزاقُ ذُولْقوَّةِ الْمَتینُ[13] ؛
همانا روزی بخشنده (خلق) تنها خداست كه صاحب قوت و اقتداری سخت استوار است.»
«اِنَّ اللهَ قَویٌّ شَدیدُ الْعِقابِ[14] ؛
همانا خداوند توانا و سخت كیفر است.»
«اِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَویُّ الْعَزیزُ[15] ؛
همانا پروردگار تو مقتدر و پیروزمند است.»
«كَتَبَ اللهُ لاَغْلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلی اِنَّ اللهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ[16] ؛
خداوند نگاشته و ختم گردانیده كه البته من و رسولانم (بر دشمنان) غالب شویم كه خدا توانا و پیروزمند است.»
اگر قوی بودن صفت خوبی نمیبود هرگز خداوند، خود را به آن متّصف نمیفرمود.
نویسنده:حسین صبوری
شبکه تخصصی قرآن تبیان
[1] . بقره (2) آیه 247.
[2] . انقال (8) آیه 60.
[3] . تفسیر نمونه، ج 7، ص 223.
[4] . قصص (28) آیه 15.
[5] . همان، آیه 26.
[6] . اعراف (7) آیه 69.
[7] . فصلت (41) آیه 15.
[8] . نجم (53) آیه 5 و 6.
[9] . برخی از مفسران، شدیدالقوی را به جبرئیل تفسیر نمودهاند كه این تفسیر چندان مناسب به نظر نمیرسد. یكی از ادلة این مدعا این است كه خدا معلم پیامبر بوده، نه جیبرئیل و جبرئیل فقط واسطه بوده است.
[10] . بقره (2) آیه 165.
[11] .فصلت (41) آیه 15.
[12] . كهف (18) آیه 3.
[13] . ذاریات (51) آیه 58.
[14] . انفال (8)، آیه 52.
[15] . هود (11)، آیه 66.
[16] . مجادله (58) آیه 21.