7 تفاوت معجزه با جادو
آنچه میخوانید یادداشتی است در باب ویژگیهای معجزه و تفاوت آن با کرامت، سحر و جادو ، به قلم جناب حجتالاسلام وحید واحدجوان، از اساتید دانشگاه تهران.
تفاوت معجزه با سحر و اعمال مرتاضان
قرآن کریم در سوره بقره، آیه 102 و نیز سوره طه آیه 66 به سحر و جادو اشاره کرده است. این عمل خارقالعاده در شریعت اسلام، حرام و گناه کبیره شمرده شده است و در قوانین اسلامى، ساحر، محکوم به اعدام مىشود.
تفاوتهاى اساسى سحر با معجزه عبارت است از:
1. معجزه قابل تعلیم و تعلّم نیست بلکه عنایتى الهى و به اذن خداست. امّا سحر قابل تعلیم و تعلّم است.
معجزه مىتواند ماهیت چیزى را عوض کند امّا سحر ماهیت چیزى را عوض نمىکند.
یعنى انسان مىتواند نزد استاد، سحر را فراگیرد و به دیگران بیاموزد. در قرآن کریم نیز اشارهاى به قابل تعلیم بودن سحر شده است. (
یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ)
2. معجزه سببى غیر مغلوب دارد چون متکى به قدرت نامحدود خداست یعنى امرى نامحدود و حق است که کسى بر آن مسلط نمىشود و باطل نمىشود. امّا سحر و ساحر مراتبى دارند و هر جادوئى با جادوى برتر مغلوب و باطل مىشود. یعنى امرى محدود و باطل است. چون متکى بر قدرت محدود و غیر مستقلِ انسان است.
3. معجزه همراه با تحدّى (مبارزه طلبى) است یعنى معجزهگر مخاطبان را دعوت مىکند که مثل آن معجزه را بیاورند و همینکه نتوانند مثل آن معجزه را بیاورند و عاجز شوند دلیل حقانیت آن معجزه و معجزهگر است.
قرآن کریم نیز که معجزه جاوید آخرین پیامبر خدا یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله است این مبارزهطلبى را در موارد متعددى اعلام مىکند.
در سوره بقره میفرماید: «وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین»
یعنی: و اگر درباره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را - غیر خدا- براى این کار، فرا خوانید اگر راست مىگویید! (بقره / 23)
و در سوره اسراء میفرماید: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً» یعنی: بگو: اگر انسانها و جنها جمع و متحد شوند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند. (اسراء / 88)
4. معجزه مىتواند ماهیت چیزى را عوض کند امّا سحر ماهیت چیزى را عوض نمىکند.
یعنى جادوگر، شعبدهباز و ... با مهارت در قوه بینائى یا خیال افراد تصرف مىکند و چیزى را بر خلاف واقعیت، نمایش مىدهد.براى مثال کاغذى را تبدیل به اسکناس درشت مىکند و پس از ساعاتى همان کاغذ اصلى در دست شماست. یا چوبها را به گونهای نشان میدهد که بیننده خیال میکند مار است اما به واقع، مار نیست. امّا در معجزه اینگونه نیست مثلا اگر عصای حضرت موسی علیهالسلام مار یا اژدها میشود واقعا و در متن واقع، عصا، مار شده است نه در نظر بیننده.
5. سحر ممکن است به دیگران ضرر بزند مثلا اختلاف بین زن و شوهر بیندازد، کسی را مریض و بیمار کند، آسیب روحی وارد کند امّا معجزه، خیر و براى هدایت بشر است و اگر ضرر براى دیگران داشته باشد، نقض غرض مىشود و خلاف حکمت الهى است و لذا معجزه موجب ضرر به دیگران نمیشود.
6. معجزه هدفى عالى و تربیتى دارد یعنى هدف آن اصلاح جامعه و عقاید مردم است. امّا سحر و ساحران معمولا اهداف بىارزش و دنیائى دارند و گاهى بىهدف هستند و گاهی اهداف شوم و پلیدی دارند.
7. حالات و صفات پدیدآورندگان معجزه و سحر متفاوت است؛
معجزهگران، انبیاء الهى هستند که داراى صفات عالى انسانى مثل پاکدامنى، حقطلبى و پارسائى هستند و براى پول و ثروت و مقام و منافع شخصى کار نمىکنند. بلکه هدف آنها هدایت مردم و اصلاح جامعه است.
امّا ساحران افرادى منحرف، اغفالگر و سودجو هستند، که هرگز روى رستگارى نمىبینند «وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ» یعنی ساحران رستگار نمیشوند.
همین تفاوتها غالبا در مورد تفاوت معجزه با اعمال مرتاضان نیز صادق است. مرتاضان با نوعى ریاضت (ورزش) جسمى - روحى توانایى انجام برخی از کارهاى خارق عادت را پیدا مىکنند.
تفاوت معجزه پیامبران و کرامت اولیای خدا
معجزه و کرامت هر دو عملِ الهی و خارق العادهاى است که متکى بر نیروى ما وراء طبیعى است اما دو تفاوت مهم دارند:
1. معجزه در اصطلاح، همراه با تحدّى (مبارزهطلبى) است امّا کرامت اینگونه نیست.
از این رو کراماتى که از اولیای الهى صادر مىشود، مثل شفا دادن بیماران همراه با تحدّى نیست.
2. معجزه همراه با ادعاى نبوت است امّا کرامات اینگونه نیست و صاحب کرامت، ادعای نبوت و پیامبری ندارد.
این دو فرق، کرامات اولیای خدا را با معجزات پیامبران به روشنی مشخص میکند.
پس کرامات از اولیاء الهى صادر مىشود چه پیامبر باشند و چه نباشند امّا معجزه در اصطلاح از کسى صادر مىشود که نبوت داشته باشد.
البته معجزه و کرامت هر دو از امور خارق العاده الهى شمرده مىشود که قابل تعلیم و تعلّم نیست (به خلاف سحر و کارهای مرتاضین که قابل تعلیم است) و تحت تأثیر نیروى قوىترى واقع نمىشود و مخصوص بندگان خاص خداست. پس انسانهایى که پیامبر نیستند هم مىتوانند اعمال خارق عادت داشته باشند که به آنها کرامت مىگوییم.
با توجه به مطالب گفته شده روشن میشود که معجزه در اصطلاح علم کلام، شرایط ویژهای دارد که مخصوص پیامبران است و انجام امور خارق العاده از سوی اولیای الهی بدون آن ویژگیها - مانند ادعای نبوت و تحدی - کرامت نامیده میشود اگر چه از همان سنخ کارها باشد مانند شفا دادن و ...
برخی از کتابها - مانند منتهی الآمال - به امور خارق العادهای که از سوی امامان صادر شدهاند نیز معجزه گفتهاند که مراد آنها معجزه اصطلاحی در علم کلام نیست بلکه معنای معجزه را توسعه دادهاند و مرادشان، همان کرامت است. (یعنی امر خارقالعادهای که الهی است اما ادعای نبوت در آن نیست.)
البته برخی دیگر، دامنه تعریف معجزه در اصطلاح علم کلام را به کارهای خارقالعاده امامان برای اثبات امامت خود نیز گسترش دادهاند که در این اصطلاح، کرامت تنها به امور الهی و خارقالعادهای اطلاق خواهد شد که انجام دهنده آن پیامبر و امام معصوم نباشد. یعنی هر امر الهی و خارقالعادهای که همراه تحدّی و ادعای نبوت و امامت نباشد کرامت نام دارد. (دقت شود)
نکته لطیف عرفانی
همه امور، از جمله امور خارقالعاده، به اذن انسانِ کاملِ زمان انجام میپذیرد که البته آنهم به اذن خداست. از این رو، در زمان ما که انسان کامل، حضرت مهدی موعود (عج) است، هر کرامتی به اذن ایشان محقق میشود حتی اگر از ناحیه دیگر معصومین باشد. لذا هر چه بیشتر به امام زمان (عج)، معرفت و قرب پیدا کنیم بیشتر از جاهلیت دور خواهیم شد وگرنه هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.
شبکه تخصصی قران تبیان