شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 1323
  • پنج شنبه 1391/7/27
  • تاريخ :

روح هم اجل دارد!

جوادی آملی

هماهنگی خواب با اجل مقضی و مسمّا

1. خواب، مرگ كوتاه است و بیدار شدن، بعث موقت:(وهُوَ الَّذی یَتَوَفّكُم بِالَّیل... )[1]؛ (اَللهُ یَتَوَفَّی الاَنفُسَ حینَ مَوتِها والَّتی لَم تَمُت فی مَنامِها)[2] پس اگر اجل محتوم و قضای الهی بر مرگ كسی در حال خواب باشد، خدا روحش را نگه می‏دارد:(فَیُمسِكُ الَّتی قَضی‏ عَلَیهَا المَوت)[3] وگرنه تا رسیدن به اجل مسمّای او آن را آزاد می‏كند و به بدن باز می‏گرداند:(ویُرسِلُ الاُخری‏ اِلی‏ اَجَلٍ مُسَمًّی)[4] بنابراین خواب نیز گاهی در حدّ اجل مقضی و معلّق می‏ماند، تا مدت معین آن نزد خدا فرا برسد و زمانی با اجل مسمّا هماهنگ می‏شود و مرگ برای متوفّا در حال خواب به حتمیت می‏رسد: (قَضی‏ عَلَیهَا المَوت).

 

2. اجل مسمّای نظام آفرینش‏

همه موجودات دنیایی بلكه همه نظام آفرینش اجل مسمّا دارند؛ یعنی عمر معینی دارند كه بشر از آن آگاهی ندارد؛ ولی نزد خدا معلوم و معین است. آیات فراوانی براین معنا دلالت دارند؛ مانند (اَللهُ الَّذی رَفَعَ السَّموتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَها ثُمَّ استَوی‏ عَلَی العَرشِ وسَخَّرَ الشَّمسَ والقَمَرَ كُلٌّ یَجری لاَجَلٍ مُسَمًّی)[5]، (اَوَ لَم یَتَفَكَّروا فی اَنفُسِهِم ما خَلَقَ اللهُ السَّموتِ والاَضَ وما بَینَهُما

اِلاّبِالحَقِ‏ّ واَجَلٍ مُسَمًّی)[6] و (یولِجُ الَّیلَ فِی‏النَّهارِ ویولِجُ النَّهارَ فِی الَّیلِ وسَخَّرَ الشَّمسَ والقَمَرَ كُلٌّ یَجری لاَجَلٍ مُسَمًّی).[7]

نظام طبیعت و ماده اعم از آسمان‏ها و زمین، خورشید و ماه و شب و روز اجل مشخصی دارند كه با رسیدن به آن، در روزی كه آفتاب خاموش و تاریك می‏شود:(اِذَا الشَّمسُ كُوِّرَت)[8] و ستارگان تیره می‏گردند و فرو می‏ریزند: (واِذَا النُّجومُ انكَدَرَت)[9] بساطش برچیده می‏شود؛ آن‏گاه روشن می‏گردد كه چگونه زمین در قبضه قدرت اوست و آسمان‏ها چون طوماری پیچیده شده در دست اویند:(والاَرضُ جَمیعًا قَبضَتُهُ یَومَ القِیمَةِ والسَّموتُ مَطویّتٌ بِیَمینِه).[10]

چیزی در نشئه طبیعت ماندنی نیست، همه می‏میرند؛ حتی اصل تحوّل رخت می‏بندد و اهل بهشت و جهنم به دار القرار خود می‏رسند.[11]

 

3. اجلِ روح‏

انسان، تركیبی از جسم و روح است:(اِنّی خلِقٌ بَشَرًا مِن طین  فَاِذا سَوَّیتُهُ ونَفَختُ فیهِ مِن رُوحی).[12] مرگ بدن به ترك روح است و اجل آن به دو گونه مقضی و مسمّا قسمت می‏شود.

روح آدمی نیز همانند بدن او اجل دارد؛ لیكن اجل روح، پیوند وی با لقاء الله است: (مَن كانَ یَرجوا لِقاءَ اللهِ فَاِنَّ اَجَلَ اللهِ لاءت)[13] و مسلماً همان‏گونه كه خود روح منزّه از زمان است، اجل آن نیز زمان ندارد. همچنین موجود مجرد در جزء پایانی زمان واقع نمی‏شود، وگرنه مجرّد نخواهد بود، و مقصود بعد از زمان نیز بَعد درجه وجودی است نه بَعد كمّی و مقداری، بنابراین لقاء الله كه مرحله كمال روح مجرّد است، منزّه از اجل مقضی و مسمّای مصطلح است.

 

تذكّر:

در صورت حذف مضاف در آیه «(مَن كانَ یَرجوا لِقاءَ الله) و مانند آن كه تقدیر آن لقاء ثواب الله، لقاء دار الجزاء و مانند آن خواهد بود، مقصودْ لقای انسان مركّب است و در صورت عدم حذف مضاف و حفظ عنوان «لقاء الله»، مقصودْ لقای روح مجرّد است كه نه متزمّن است و نه متمكّن.

 

شبکه تخصصی قرآن تبیان

منبع: تسنیم، تالیف آیت الله جوادی آملی، جلد 24 -  صفحه 395


[1] ـ سوره انعام، آیه 60.

[2] ـ سوره زمر، آیه 42.

[3] ـ سوره زمر، آیه 42.

[4] ـ سوره زمر، آیه 42.

[5] ـ سوره رعد، آیه 2. تسنیم، جلد 24 صفحه 394

[6] ـ سوره روم، آیه 8.

[7] ـ سوره فاطر، آیه 13.

[8] ـ سوره تكویر، آیه 1.

[9] ـ سوره تكویر، آیه 2.

[10] ـ سوره زمر، آیه 67.

[11] ـ در نشئه معاد، مرگ به صورت «كبش املح» (قوچ سیاه و سفید) درمی‏آید و ذبح می‏شود، چنان‏كه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: إذا دخل أهل الجنة الجنة... فیُجاء بالموت، كأنّه كبش أملح. فیقال لهم: تعرفون الموت؟ فیقولون: هذا هذا؛ وكلٌ قد عرفه قال: فیقدم فیذبح؛ ثمّ یقال: یا أهل الجنة! خلود فلا موت! ویا أهل النار! خلود فلا موت! قال: وذلك قوله: «واَنذِرهُم یَومَ الحَسرَة» (سوره مریم، آیه 39) الآیة (مجمع البیان، ج‏6، ص‏795؛ بحار الانوار، ج‏8، ص‏344 ـ 345). تسنیم، جلد 24 صفحه 395

[12] ـ سوره ص، یات 71 ـ 72.

[13] ـ سوره عنكبوت، یه 5.

UserName