نسبیت زمان در قرآن
وَ إنَّ یوماً عِندَ رَبِّکَ کَاَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ.1 و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سال هایی است که شما می شمرید.
خلاصه ی نظریه ی نسبیت2:
گذر زمان امری مطلق و ثابت نیست، بلکه سرعت یا کندی آن در شرایط گوناگون متفاوت است.3
هنگامی که می گوییم اتومبیلی با سرعت 180 کیلومتر در یک جاده حرکت می کند، در حقیقت، مقدار حرکت را نسبت به اشیا و اشخاص ساکن سنجیده ایم و گرنه همین اتومبیل، نسبت به اتومبیل دیگر که با سرعت 100 کیلومتر در ساعت حرکت می کند، تنها 80 کیلومتر سرعت دارد. هم چنین سرعت آن نسبت به اتومبیل سومی که سرعتش 180 کیلومتر در ساعت است، صفر خواهد بود. حال اگر سرعت آن را نسبت به هواپیمایی بسنجیم که 800 کیلومتر در ساعت حرکت می کند، سرعت آن برابر منهای620 کیلومتر در ساعت خواهد بود.
این مقایسه ها و نسبت سنجی ها در قلمرو جهان مادّی و طبیعی است. همین مقایسه را می توان عیناً نسبت به جهان غیرمادّی ومجرّد نیز منظور داشت. آیا زمان در جهان مادّی و غیرمادّی به طور یکسان جریان دارد؟ آیا اصولاً در جهان غیرمادّی،زمان جریان دارد؟ به بیان دیگر، رابطه ی زمانی میان جهان مادّی و جهان مجرّد (مثلاً عالَم برزخ) چگونه است؟
نکته ی مهمّی که از این مبحث می آموزیم و فراتر ازنظریه ی نسبیت علمی و حتّی فراتر از بررسی پژوهشی یک موضوع قرآنی بوده و در عین حال، بسیار هشدار دهنده و تکان دهنده است، این است که بیشترما انسان ها فکر می کنیم تا قیامت، زمانِ درازی مانده است؛ مثلاً یک میلیارد سال یا چیزی در همین حدود، در حالی که با تحلیل زمانی قرآن، یک یا حداکثر ده روز بیشتر نمانده است.
این ها مسایلی است که دست ما به آسانی، به آسمان بلند آن نمی رسد، ولی آیاتی در این باره وجود دارد که چشم اندازهای روشنی را فراروی ما قرار می دهد. برخی از این آیات، آن هایی هستند که به مسأله ی «نسبیت زمان» اشاره دارند. یکی از آن ها همان آیه ای است که در طلیعه ی بحث آمد:
وَیسْتَعْجِلوَنَک بِالعَذابِ ولَن یخِلفَ وَعْدَهُ وإنَّ یوماً عِندَ رَبِّکَ کَألفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ.
آنان از تو می خواهندکه در عذاب دادنشان شتاب شود؛ در حالی که خداوند هرگز از وعده ی خود تخلّف نخواهد کرد و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سال هایی است که شما می شمرید.
چنان که در این آیه می بینیم یک روز قیامت به اندازه ی هزار سال قلمداد شده است.
[یک روز قیامت ï · هزار سال دنیا ï · 365ï °1000ï ·365000 روز دنیا]
به راستی، اگر از ما بپرسند قیامت کی بر پا خواهد شد، چه پاسخی خواهیم داد: هزار سال دیگر؟ یک میلیون سال دیگر یا یک میلیارد سال دیگر؟
گروهی همین پرسش را از پیامبر (ص) پرسیدند:
یسْئَلونَکَ عَنِ السّاعَةِ أیانَ مُرسیها قُلْ إنّما عِلمُها عِنْدَ رَبّی لایجَلّیها لِوَقِتها إلاّهُوَ.4
درباره ی قیامت از تو می پرسند که کی فرا می رسد؟ بگو: «علمش تنها نزد پروردگار من است و هیچ کس جز او [نمی تواند] وقت آن را آشکار سازد.»
در این آیه، تکیه بر این است که علم به زمانِ برپایی قیامت، تنها در اختیار خداوند است و بس.
آیات دیگر به همین پرسش، به گونه ی دیگری پاسخ می دهند:
إنَّهُم یرَونَهُ بعیداً وَ نَراهُ قریباً.5
آن ها آن روز را دور می بینند و ما آن را نزدیک می بینیم.
چرا چنین است؟ چرا مردم، قیامت را دور می بینند، ولی خداوند نزدیک می بیند؟ آیا جز این است که گذر زمان، نزد خداوند و مردم یکسان نیست؟
همین تفاوت گذر زمان (نسبیت زمانی) را در داستان اصحاب کهف به روشنی می بینیم. هنگامی که جوانان یکتا پرست در عهد دقیانوس برای برپایی دین خویش به پا خاستند و آنان را تعقیب می کردند مأموران چاره ای نیافتند جز آن که در انزوا و خلوت کوه پناه گیرند. آنان به قدرت خداوند، در خوابی بس دراز فرو رفتند و پس از سیصد و نه سال که از خواب برخاستند، یکی از آنان پرسید: چه مدّت خوابیدید؟
قالَ قائَُِل مِنهُم کَمْ لَبِثْتُم قالوا لَبِثنا یوْماً أو بَعْضَ یومٍ.6
گفتند: یک روز یا بخشی از یک روز.
یک روز و بخشی از یک روز کجا و سیصد و نه سال کجا؟ به راستی، آیا زمان برای کسانی که زندگی عادی و معمولی را سپری می کردند با جوانانی که در دل غار خفته بودند، یکسان می گذشت؟
فردی را در نظر بگیریم که از نیمه ی شب (ساعت 12) تا بامداد (6 صبح) درخواب بوده است. فرد دیگری به طور هم زمان، کنار او همان مدّت را بیدار مانده است. آیا گذشت زمان در نظر این دو نفر یکسان خواهد بود یا آن که فرد بیدار، زمان را طولانی تر احساس می کند؟ آیا زمان برای دو نفر، که هر دو در خواب به سر می برند ولی یکی از آنان خواب های خوش و شیرین می بیند و دیگری که دچار کابوس و خواب های وحشتناک شده است، یکسان می گذرد؟ هرگز. علّت این تفاوت در ارزیابی ها چیست؟
اگر از ما درباره ی عمر «برزخی» اولین انسان هایی که در کره ی زمین از دنیا رفته اند بپرسند، خواهیم گفت: (مثلاً) یک میلیارد سال گذشته است.7 اگر همین پرسش را از خود کسانی که در عالم برزخ به سر می برند بپرسیم، چه پاسخی خواهند داد؟ این مدّت طولانی در نظر آنان،چیزی بیش از یک تا ده روز نبوده است. به این آیه توجّه کنید:
یتَخاَفتُونَ بَینَهُمْ إِن لَّبِثْتُم إلاّ عَشْراً. نَحْنُ أعْلَم ُ بِما یقولونَ إذْ یقولُ أمْثَلُهُم طَریقَةً إن لَبِثْتُمْ إلاّ یوْماً.8
آنان آهسته با هم گفت و گو می کنند.[بعضی می گویند:] تنها ده شبانه روز [در عالم برزخ] توقف کردید. ما به آن چه آنان می گویند، آگاه تریم؛ هنگامی که نیکو روش ترین آنان می گوید: شما تنها یک روز درنگ کردید.
عواملی که باعث می شود زمان را کوتاه یا بلند احساس کنیم، گوناگون است، مانند: سختی یا راحتی مسیر، آگاهی یا غفلت از مسیر، خواب یا بیدار بودن و عوامل دیگر که بررسی آن ها، بحثی مستقل می طلبد.
آن چه نظریه ی نسبیت علمی بر آن تکیه و تأکید دارد، چند چیز است:
1. عامل زمان؛ 2. مبدأ سنجش زمان؛
3. تعداد سرعتِ متحرک؛ 4. مسافت پیموده شده.
در این نظریه برای محاسبه ی زمان از فرمول زیر استفاده می کنند:
در این فرمول، T زمان است (Time) که برای محاسبه ی آن، مسافت پیموده شده را بر سرعت نور تقسیم می کنند.9
نکته ی قابل تأمل این است که این نظریه ، تنها به گذشت زمان در قلمرو جهان ماده (و به تعبیر قرآن، «عالم شهادت»)10 نظر دارد. اگر در برابر انسان، جهان های فرا زمانی و فرا مکانی مطرح باشد (عالم غیب)،11 سرعت یا کندی گذر لحظه ها، ساعت ها، روزها، سال ها و قرن ها (و به تعبیر قرآن، «قرون و احقاب»)12 با چه ملاک ها و معیارهایی سنجیده می شود؟ نظریه ی نسبیت، در برابر توضیح این مطلب ساکت است. البته آیه هایی در قرآن وجود داردکه این پرسش را نیز بدون پاسخ نگذاشته است که پرداختن به آن ها، مجالی دیگر می طلبد.
انذاری بزرگ :
نکته ی مهمّی که از این مبحث می آموزیم و فراتر ازنظریه ی نسبیت علمی و حتّی فراتر از بررسی پژوهشی یک موضوع قرآنی بوده و در عین حال، بسیار هشدار دهنده و تکان دهنده است، این است که بیشترما انسان ها فکر می کنیم تا قیامت، زمانِ درازی مانده است؛ مثلاً یک میلیارد سال یا چیزی در همین حدود، در حالی که با تحلیل زمانی قرآن، یک یا حداکثر ده روز بیشتر نمانده است.
آیات 103 و 104 سوره ی طه را با این دیدگاه دوباره تلاوت کنیم:
آنان آهسته با هم گفت و گو می کنند. بعضی می گویند: شما تنها ده شبانه روز [در عالم برزخ] توقف کردید. ما به آن چه می گویند، آگاه تریم؛ هنگامی که نیکوروش ترین آنان می گوید: شما تنها یک روز درنگ کردید.
قرآن از ما می خواهد که در داوری نسبت به زمان قیامت، عینک دوربین و خاک خورده ی اهل زمین را از دیدگان برداریم؛ عینکی که با آن، قیامت را بسیار دور می بینند (إنّهُم یرونَهُ بَعیداً). به جای آن، به دیدگاه قرآن مجهزّ شویم که با آن، زمان قیامت و برانگیخته شدن و برپایی بهشت و دوزخ ، بسیار نزدیک است: «و نَریه قریباً». صدق اللّه العلی العظیم.
نویسنده: مرتضی دانشمند
شبکه تخصصی قرآن
1. حج، 47.
2.All motion is relative (هر حرکتی نسبی است). دایرة المعارفEncarta واژه ی Relativity.
3. یادآور می شود که نظریه ی نسبیت حرکت، با نسبی بودن فهم از متون ارتباطی ندارد.
4. اعراف، 187.
5. معارج، 5 و 6.
6. کهف، 19.
7. بنابراین نظر که پیش از حضرت آدم (ع) نیز انسان هایی می زیسته اند.
8.طه، 103 و 104.
9. زیر نویس 1.
10. جمعه، 8.
11. همان.
12. جمع «حقبه» معادل 80 سال. بحارالانوار، ج 8، ص 283.