وجه خدا چیست و کجاست؟
بازخوانی آیاتی از قرآن که بارها خوانده ایم 18
چه فرقی میکند کجای زمین تو ایستادهام؟ اهل کدام سرزمینم و ریشه زبان مادریام به کدام زبان باستانی میرسد؟ هر جا که باشم،اسم شهرم هرچه که باشد، تو خدای من هستی، همان خدای نزدیک لطیف که به هر سو که بدوم، باز در ملک اویم و بنده او ...
وَ لِلَّهِ المَْشْرِقُ وَ المَْغْرِب فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیم
مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بینیاز و داناست/سوره مبارکه بقره آیه 115
کتابها مینویسند :
برخی گفتهاند منظور این است: که مشرق و مغرب ملک خداوند است؛ و برخی گفتهاند: مراد این است که خداوند هستیدهنده و ایجادکننده آن دو است؛ و پارهای معتقدند، منظور این است: خداوند متصدّی طلوع دادن خورشید از مشرق و غروب دادن آن از مغرب است «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ...» پس به هر جانب متوجّه شوید آنجا وجه خدا است.
حسن و مجاهد و قتاده میگویند: یعنی به هر سوی صورت خود را بگردانید و همان سوی وجه و قبله خداوند است و «وجه» و «جهت» و «وجهه» به معنای قبله است و عرب مقصودی را که انسان به او توجّه میکند وجه مینامد 1.
ابوجعفر طوسی، به سندش از فضل بن شاذان و فضل بن شاذان از داوود بن کثیر روایت میکند که گفت : به ابوعبدالله علیهالسلام – امام جعفر صادق علیهالسلام – عرضه کردم : آیا منظور از نماز و زکات و حج در کتاب خدا شما هستید؟
حضرت فرمودند: ای داوود منظور از نماز در کتاب خداوند عزوجل ما هستیم؛ منظور از زکات و حج ما هستیم، و ماه حرام ما هستیم و منظور از بلدالحرام در کتاب خدا (مکه) ما هستیم و ماییم کعبه و ماییم قبله الهی و منظور از وجه خدا ما هستیم، همان گونه که خداوند تبارک و تعالی فرمود : «فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ الله» و ماییم نشانههای خداوند و آیات روشن او ... 2
با تو میگویم:
چه فرقی میکند کجای زمین تو ایستادهام؟
اهل کدام سرزمینم و ریشه زبان مادریام به کدام زبان باستانی میرسد؟
اهل قبیهای بادیهنشین در طائف و حجازم یا شهروند درجه یک و ساکن صنعتیترین کشور جهان؟
قبله نمایم، مکه را در شمالیترین نقطه نشان میدهد یا جایی حوالی جنوب؟
چه تفاوتی میکند سجادهنشین باوقاری باشم؟
یا بازیچهی کودکان کوی و کوچه 3
به هر طرف که نگاه میکنم تو ایستادهای به تماشای من
هر سو که سر میچرخانم، تو را میبینم
در چهرهی بهخندهنشستهی کودکان مهد کنار خانه که هر روز از کنارم پر سر و صدا و شلوغ میگذرند؛
در جوانه زدن بذری که با شوق در گلدان کوچک اتاقم کاشتم؛
در ابرهایی که آرام و نرم از بالای سرم میگذرند و خورشید را میپوشانند.
در سجدههای طولانی پدرم و آرزوهای بزرگ و کوچک برادرم
در نگرانیهای دمدستیام که با گرداندن یک دور تسبیح، تمام میشود
در سادگی مزه نان داغ سفره صبحانه
در صدای کبوتری که سر کج میکند و هر روز پشت پنجره اتاق، منتظر دانه گرفتن از دستهای مادرم میماند
چه فرقی میکند خانه ما کنار بزرگترین کلیسای شهر باشد که صبح یکشنبهها با صدای ناقوسش خو گرفتهایم
یا همسایه دیوار به دیوار مسجد کوچکی که صدای اذان شیرین مؤذنش، صبحها بیدارمان میکند؟
هیچ فرقی نمیکند، هیچ تفاوتی نمیکند.
هر جا که باشم، هرکجا که زندگی کنم، اسم شهرم هرچه که باشد، تو خدای من هستی
همان خدای نزدیک لطیف که به هر طرف بروم، به هر سو که بدوم، باز در ملک اویم و بنده او
همانی که به هر سو که رو کنم، روی بگردانم، جز او را نمیبینم.
یادم بماند:
یادم بماند «و لا یمکن الفرار من حکومتک ...»3
نویسنده: زهرا نوری لطیف
کارشناس شبکه تخصصی قرآن
پینوشتها:
1.ترجمه مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 71
2.2.البرهان فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 53
3. برگرفته از بیتی از دیوان ِشمس مولانا : «سجاده نشین باوقاری بودم / بازیچه کودکان کویم کردی».
4.دعای کمیل، مفاتیح الجنان