شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 1310
  • يکشنبه 1390/12/14
  • تاريخ :

تنهاتر از مسیح

علی

بازخوانی متفاوت آیاتی از قرآن که بارها خوانده‌ایم (13) 

 

کتاب را می‌بندم... سطر سطرش مرا می‌کشد تا مسیحاتر از عیسی بن مریم علیه‌السلام، تا شبه‌پیام‌بری که با معجزه هم نمی‌شود باورش کرد... مسیحِ انجیل را یهودا بر صلیب کرد، اما مسیحاتر از مسیح، مهربان مکی‌مان را خودمان مصلوب تنهایی کردیم...


وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا مُوسیَ الْکِتَابَ وَ قَفَّیْنَا مِن به عدهِ بِالرُّسُلِ  وَ ءَاتَیْنَا عِیسیَ ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْنَاهُ به روح‌القدسِ  أَ فَکلَُّمَا جَاءَکُمْ رَسُولُ  به ما لَا تهَْوَی أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبرَْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقًا تَقْتُلُون *وَ قَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفُ   بَل لَّعَنهَُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلًا مَّا یُؤْمِنُون

ما به موسی کتاب (تورات) دادیم و بعد از او، پیامبرانی پشت سر هم فرستادیم و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم و او را به وسیله روح‌القدس تأیید کردیم. آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خودداری نمودید) پس عده‌ای را تکذیب کرده، و جمعی را به قتل رساندید!؟ و (آن‌ها از روی استهزا) گفتند: دل‌های ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چیزی نمی‌فهمیم. آری، همین طور است!) خداوند آن‌ها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همین دلیل، چیزی درک نمی‌کنند) و کمتر ایمان می‌آورند. /سوره مبارکه بقره آیات 87 و 88 

 

کتاب‌ها می‌نویسند :

در صورتی که تمامی پیامبران به واسطه جبرئیل توانایی و اقتدار دارند خداوند تایید به روح‌القدس را به عیسی بن مریم علیهاالسلام اختصاص داده است و دلیل آن این است که عیسی علیه‌السلام  از اوان کودکی تا آخر عمر دارای چنین اقتداری بود و در تمامی جریانات جبرئیل با او همراه بود و زمانی که یهود بر قتل او مصمّم شدند جبرئیل باز با او همراه بود تا او را به آسمان بالا برد و در هنگام بارداری جبرئیل به صورت انسانی در برابر مریم سلام الله علیها ظاهر شد و او را بشارت به چنین فرزندی داد و در او دمید.1

 

با تو می‌گویم:

کلمه های ِ شریفت،  دست می‌گذارند روی دلم  و مرا می‌برند تا تنهایی‌های مسیح علیه‌السلام.

انجیل را ورق می‌زنم و مهربان ناصری را نفس می‌کشم :

«حواریون نشسته بودند، مسیح آب آورد، پای همه را شست؛ با مهربانی و لطفی که تنها از پسر مریم  برمی آید .2

کتاب را می‌بندم، سطر سطرش مرا می‌کشد تا مسیحا تر از عیسی بن مریم علیه‌السلام، تا شبه پیام بری که با معجزه هم نمی‌شود باورش کرد ... مردی با خار در چشم و استخوان  در گلو 3.

کلمه‌ها مرا می‌برند تا روزهای آخر مردی که گریه‌اش طولانی شد بالای منبر از شهادت حواریانش، صدای ِ این عمار، این ذوشهادتین اش پیچید در گوش همه 4، چه آن‌هایی که تا سر حد پرستش دوستش داشتند و تقدیسش می‌کردند و چه آن‌ها که به خونش تشنه بودند.

مرد، دست‌هایش را باز کرد و  گفت : بپرسید پیش از آنکه از دستم بدهید.

گفت و خواست تا مردم بپرسند تا او بگوید که در انتهای کدام جاده خدا ایستاده است و راه آسمان از کجا می‌گذرد.

همه نگاهش کردند، همه نگاهش کردیم،

ما اهل امتحان‌های سخت نبودیم، فقط دوستش داشتیم و عاشق این بودیم که در هاله ای از نور، در پرده ای از راز، آرام و برای دعا و شفا و تقدیس نگه اش داریم. ما چین عمیق پیشانی و  نگرانی‌ها و خطبه‌هایش را دوست نداشتیم. نامه های ِ بغض‌آلودش را تاب نمی‌آوردیم. ما آدم سؤال‌های سخت و جواب‌های سخت‌تر نبودیم. 

تا پیش از این، خودمان را حواری او می‌دانستیم و یار غار و همیشه در رکابش ... اما او مثل هیچ قدیسی نبود. شبیه هیچ مرد مقدسی زندگی نمی‌کرد. او  همسایه دیوار به دیوار ما بود که پای افزارش را خودش وصله می‌زد، چاه حفر می‌کرد، نخل می‌کاشت و از اندوه غارت خلخالی از پاس زن یهودی، مواخذه مان می‌کرد و ما توان سختی‌های با او بودن و با او ماندن را نداشتیم. بهانه آوردیم که این دل‌های نرم، این قلب‌های لطیف، برای ایمان‌های سخت آفریده نشده‌اند، اما نشد ... او بهانه را خوب می‌شناخت و  ما را خوب‌تر ...

همین شد که از او جدا شدیم با همه مهری که به مردان مقدس داشتیم. مسیح انجیل را یهودا بر صلیب کرد، اما مسیحا تر از مسیح، مهربان ِ مکی مان را خودمان  مصلوب ِ تنهایی کردیم؛ که هیچ کداممان تحملش را نداشتیم؛ چه آن‌هایی که از فرط دوست داشتن، او را می‌پرستیدند و چه آن‌ها که شمشیرهایشان آماده ریختن خون او بودند. همه ما در مهجور ماندن و خانه نشینی اش دست داشتیم، همه ما مقصر تنهایی اوییم...

نویسنده: زهرا نوری لطیف

کارشناس شبکه تخصصی قرآن تبیان


1.ترجمه مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 251

2.انجیل یوحنا، شماره 13

3.نهج‌البلاغه، خطبه 3 شقشقیه  

4.نهج‌البلاغه، خطبه 177

UserName