شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 1528
  • يکشنبه 1390/11/16
  • تاريخ :

بازخوانی متفاوت از آیاتی که بارها خوانده‌ایم

(4)

چرا در قرآن، اسمی از ائمّه(ع) نیامده‌است؟

بسم الله الرحمن الرحیم  

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (11)أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـکِن لَّا یَشْعُرُونَ (12)

هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»! آگاه باشید! این‌ها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند. / سوره مبارکه بقره آیات 11 و 12

این آدم‌ها که تو از آن‌ها حرف می‌زنی، آدم‌های دیگری هستند انگار... آدم‌هایی که نه کفرشان علنی است نه شرکشان مشهود... آدم‌هایی که حتی ممکن است، بدی ظاهری هم نداشته باشند. اما گره انداختند بر پیشانی محمد، امین‌ات که رنج را مهمان قلب مهربان آخرین فرستاده‌ات کردند

نوبت اول : آنچه دیگران گفته‌اند

«این آیت را بر جهودان تفسیر کرده‌اند، و بر منافقان نیز تفسیر کرده‌اند. اگر بر جهودان رانی، آن بود که ایشان را گفتند تباهی مکنید در زمین به کتمان نعت و صفت محمد علیه‌السلام در تورات و به تعویق مردمان از دین محمد.

ایشان گفتند صواب خود این است که ما می‌کنیم.

و گر بر منافقان رانی، آن بود که ایشان را گفتند تباهی مکنید در زمین به نفاق و تخلیط ...

ایشان گفتند معاذ اللَّه، انما نحن مصلحون، ماییم مصلحان و نیک کاران و نیک‌خواهان مؤمنان را انکار کردند از نفاق.

و گفته‌اند مراد ایشان از «انما نحن مصلحون» آن بود که صواب خود این است که ما می‌کنیم به نفاق برزیدن، که یکسر دل فرا محمد و دین او ندهیم زیرا که باشد که کار او پیش نشود.

آن گه ما فرومانیم پس اکنون به زبان با او می‌باشیم تا آمن و معاف می‌رویم و به دل بر دین خویش می‌باشیم

چنان که خردمندان و زیرکان کنند.

خدا گفت : أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ: بدان که‌ایشانند ایشان تبه کارانند، و لکن، نمی‌دانند.» 1

 

نوبت دوم : بازخوانی آیه

از همین اول، خوف را می‌گذاری کنارِِ رجای «بسم الله الرحمن الرحیم»ِ اول کتابت

و دو بال ترس و امید را وصله شانه‌هایم میِ‌کنی تا توان پریدن و زمین نخوردن و اوج گرفتن داشته باشم

این آیه‌ات هراس می‌اندازد به جان من.

دروغ چرا؟

از وعده های جهنم و وعیدهای عذابی این طرف و آن طرف که به کافرانی که از کفرشان دست نمی‌کشند؛ به مشرکینی که شرک با جانشان در آمیخته و به بدکارانی که هرگز باز نگردند داده ای؛ این قدر نمی‌ترسم، که از آیه های پی در پی و کلمه‌هایش می‌ترسم. که انگار کافر و مشرک و بدکار، ادعای اصلاح ندارد. که شاید اصلاً ته ته دلشان هم بدانند که کج، راه رفته‌اند، که راه کج رفته‌اند 

اصلاً شاید کافر، بعد از شنیدن صدای پیامبرت (صلی الله علیه و آله و سلم)، مؤمن شود به خدایی تو

مشرک، نشانه های رسولت  (صلی الله علیه و آله و سلم)   را که ببیند، بتش را بشکند و سجده کند به خدایی که یکی است.

بدکار، زانو بزند در آستان مهربانی‌های حبیبت  (صلی الله علیه و آله و سلم) و  به سوی تو  برگردد.

اما این آدم‌ها که تو از آن‌ها حرف می‌زنی، آدم‌های دیگری هستند انگار...

آدم‌هایی که نه کفرشان علنی است نه شرکشان مشهود... آدم‌هایی که حتی ممکن است، بدی ظاهری هم نداشته باشند.

اما گره انداختند بر پیشانی  محمد امین‌ات  (صلی الله علیه و آله و سلم).

که رنج را مهمان قلب مهربان آخرین فرستاده‌ات  (صلی الله علیه و آله و سلم)  کردند.

تو از آدم‌هایی حرف می‌زنی که به اسم اصلاح، فساد می‌کنند.

کسانی  که حتی نمی‌دانند، فساد است، آنچه می‌کنند.

نخواه که پرده بیفتد روی ادراک من

من از این بد بودن‌ها و ندانستن‌ها بیشتر از بد بودن دانسته می‌ترسم.

فکرش را بکن.

عمری راه بروی. گمان خوب بودن، درست بودن، خوب راه رفتن در جانت رخنه کند

بعد که دیگر وقتی برای زندگی نبود، تازه بفهمی که تمام این مدت فساد کرده ای. عمرت ضایع شده

که کج رفته‌ای و نفهمیده‌ای. که بیراهه را با راه اصلی اشتباه گرفته‌ای.

من از این بد بودنِ ندانسته می‌ترسم

اگر بدم...

اگر بسیار بدم...

به این بدی آگاهم کن

نکند روحم خبردار بدی‌هایم نباشد

نکند عمری به هوای اصلاح...به هوای خوب بودن...بد شده باشم!

نکند آنقدر  بد بشوم، که این قلب، این چشم‌ها، این گوش‌ها، پرده پوش شود.

که این قلب، برای  دوست داشتن تو  جا نداشته باشد

که این چشم‌ها، ببینند و نفهمند

این گوش‌ها، بشنوند و درک نکنند.

من از این آیه های پی در پی می‌ترسم.

 

نوبت سوم : فراموشمان نشود

یادم باشد فاصله اصلاح تا فساد،  اندک است ... خیلی خیلی اندک...


نویسنده: زهرا نوری لطیف

شبکه تخصصی قرآن تبیان

پی‌نوشت‌:

1. تفسیر سورآبادی اثر عتیق سورآبادی، ج 1، ص 35

 

UserName