روششناسی شبهه در قرآن
در گفتگو با استاد سعید بهمنی (عضو هیئت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن)
* در ابتدا بفرمایید در چه فضایی شبهه شکل میگیرد؟
با عرض تشکر از شما و همه همکارانتان در مجله حسنا که زمینه این گفتگوها و نشر معارف قرآن را فراهم میکنید.
اصلیترین عامل شکل گیری استفهام و شبهه در انسان، محدودیت آگاهی است. تمام موجودات دارای درک و عقل در معرض محدودیت آگاهی هستند. محدودیت آگاهی سبب میشود انسان دچار اشتباه شود. در تعامل با موضوعی که انسان درباره آن دچار اشتباه میشود، میتوان یا شبهه گر بود یا مستفهم. برای تبیین این مطلب من به دو مثال کلاسیک و بسیار قدیمی از شبهه، اشاره میکنم که به داستان خلقت آدم علیهالسلام برمی گردد. استفهام ملائک در مورد شایستگی انسان برای خلافت و شبهه شیطان در مورد برتری خود بر آدم علیهالسلام که موجب روی برتافتن و سرباز زدن از سجده بر آدم شد، دو نمونه کلاسیک استفهام و شبهه در بدو خلقت است. تحلیل آن، نشان میدهد که هم ملائک و هم ابلیس دچار محدودیت آگاهی هستند. ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ﴾ (بقره: 30) خداوند هم در اولین مطلب در پاسخ آنها میفرماید: ﴿قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴾ یعنی محدودیت علم و آگاهی ملائک را به آنها یادآوری میکند. این اولین استفهامی است که تاریخ هستی در قرآن گزارش شده است. سوال شاید پیش از این بوده؛ اما این اولین استفهام گزارش شده است. خداوند در مورد شیطان فرمود ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَی وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ﴾ (بقره: 34) ﴿قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ﴾ (ص: 75) استدلال ابلیس این است که او را از گل و مرا از آتش آفریدی؛ اما استدلال او هم جاهلانه است.
من تعاریف مختلف شبهه را در کتب مختلف لغوی و تفسیری دیدم و بر این اساس، آن را این طور تعریف کردم. شبهه عبارت است از: «هر پیام مشتمل بر دستگاه شِبه استدلالی که در آن یکی از باورها و بنیادهای اعتقادی یا تعالیم عملی دین مورد خدشه قرار گیرد یا منشا خطا و اشتباه در شناخت درست آنها و هر حقیقتی شود»
اولین استفهام و شبهاتی که در تاریخ بشر شکل گرفته ناشی از محدودیت آگاهی بوده است. چرا که این تنهاخداست که بر همه چیز آگاه است و جز خدا همه در معرض محدودیت آگاهی هستند. بنابر این، اصلیترین عامل ایجاد شبهه محدویت آگاهی است اعم از اینکه مَلَک باشد یا انسان.
* اینجا سؤالی مطرح میشود که آیا اساسا این شبهه بوده یا تلقی حضرتعالی این است که شبهه است، در میان مفسرین کسی قائل به این تلقی هست یا خیر؟
البته در مورد ملائک دو نظر وجود دارد: بعضی میپذیرند که این پرسش مشتمل بر شبهه است، برخی مثل حضرت آیت الله جوادی آملی و بسیاری از مفسران معتقدند که ملائک معصومند و دچار شبهه نمیشوند؛ بنده قول وسط را انتخاب میکنم . واقعیت این است که اگر چه ملائک قدسیترین موجودات عالمند و به عنوان استفهام مطرح شده و هدف اول آنها درک است نه ایجاد شبهه و نه مقاومت در برابر فعل خدا؛ چون معصومند و از خداوند سرپیچی نمیکنند؛ اما فعل آنها مشتمل بر شبهه یا یک شبهه بالقوه است. قرائن این معنا هم این است که ابلیس در میان ملائک بوده. بنابراین، اگر چه از زبان ملائک به عنوان یک استفهام مطرح میشود؛ ولی چون ابلیس در درون آنها بوده همان چیزی که برای ملائک استفهام بوده برای ابلیس یک شبهه است. به لحاظ آحاد افرادی که مطرح میکنند فرق میکند، قرینه این معنا هم تحدید و هشداری است که در ذیل آیات است. خداوند میفرماید ﴿إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ﴾ (بقره: 33) وقتی شما به کسی میگویید من پنهان و آشکار تو را میدانم، این زبان زبان هشدار است. معلوم است چیز مکتومی درنهان دارند. اگر این جمع مشکلی نداشتند این هشدار را دریافت نمیکردند.
* تعریف مد نظر شما از شبهه چیست؟
من تعاریف مختلف شبهه را در کتب مختلف لغوی و تفسیری دیدم و بر این اساس، آن را این طور تعریف کردم. شبهه عبارت است از: «هر پیام مشتمل بر دستگاه شِبه استدلالی که در آن یکی از باورها و بنیادهای اعتقادی یا تعالیم عملی دین مورد خدشه قرار گیرد یا منشا خطا و اشتباه در شناخت درست آنها و هر حقیقتی شود» به نظرم این تعریف، جامع است؛ این طور نیست که کسی که شبهه میکند استدلال ندارد، ممکن است استدلال داشته باشد؛ اما چون استدلال او مخدوش است من به آن شبه استدلال میگویم. هر شبههای یک دستگاه دارد حتی عمل ابلیس مشتمل بر شبهه است. بعد از گزارش آیات روشن میشود که عمل ابلیس ﴿أَبَی وَاسْتَکْبَرَ﴾ یک رفتار است. پشتوانه این رفتار یک شبهه است و شبهه آن! ﴿قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ﴾ و استدلال آن ﴿خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِینٍ﴾ است. او اعتقاد دارد گوهر آتش از گوهر خاک برتر است. بنابر این یک شِبهِ استدلال دارد و جالب است که پاسخ شبهه هم در درون اعتراض ابلیس وجود دارد میگوید ﴿خَلَقْتَنِی﴾ تو مرا خلق کردی. خوب، کسی که خلق کرده بهتر میداند که کدام گوهر بهتر است. لذا اگر چه میگوید خلقتنی، اما عنصر استکبار است که نمیگذارد او به ادراک برسد. ﴿أَبَی وَاسْتَکْبَرَ﴾ لذا خصلت درونی از حیث روانشناسی استکبار این است که مستکبر حق را نمیپذیرد ولو به آن اعتراف کند.
در قرآن کریم شبههها به دو شکل گزارش میشوند: گفتاری و رفتاری. گاهی گفتار گزارش شده و گاهی رفتار، در مورد شیطان هم رفتار و هم گفتار گزارش شده است.
* یعنی میخواهید بفرمایید ابلیس از ابتدا منکر است به همین علت از همان ابتدا در پی ایجاد شبهه است.بررسی گزارش درباره ابلیس نشان میدهد که استکبار مانع ادراک او شد. یعنی انکار مقدم است. در تعریف شبهه گفتیم هر پیام مشتمل بر دستگاه شبه استدلالی. در شبهه، دستگاه استدلالی به هر دلیلی مخدوش است. مطلب دیگر اینکه شبهه را هر پیام گرفتیم نه هر کلام، این طور نیست که شخص فقط با کلام شبهه ایجاد کند ممکن است شخص با رفتار خود شبهه را مطرح یا ایجاد کند. مهم تفسیر شماست نظر من این است که آنجا که شیطان خودداری کرد، شبهه مبین است ولو به زبان هنوز گزارش نشده؛ ولی همین رفتار، مبتنی بر شبهه است. رفتار هم میتواند شبهه را گزارش کند و هم شبهه گری را. شما میتوانید شبهه را از طریق تصویر منتقل کنید. در کتابی دو تصویر در کنار هم چاپ شده بود که در یک طرف تصویر جوان سفید پوست، چشم آبی و با موهای روشن لباس غربی و نماد غرب که به انبوهی از موتورسیکت ها نگاه میکرد و اتفاقا این موتورها بیرون از مغازه چیده شده بودند و در طرف دیگر تصویر جوانی با لباس یونیفرم که نماد لباس بلوک شرق مثل چین و کره است و نماد آدمی دارای زندگی بدون تنوع و یک موتور داخل مغازه پشت ویترین که جوان با حسرت به آن نگاه میکرد. در اینجا کلامی وجود ندارد؛ اما هر یک از نمادهایی که در تصویر وجود دارد پیامی را منتقل میکند. جوان غربی آزاد و برخوردار از رفاه که نشانه آن تعدد موتورسیکلتهاست در طرف دیگر جوان شرقی محروم از مواهب زندگی است. لذا پپام میتواند فعل، نماد یا کلام باشد. در قرآن کریم شبههها به دو شکل گزارش میشوند: گفتاری و رفتاری. گاهی گفتار گزارش شده و گاهی رفتار، در مورد شیطان هم رفتار و هم گفتار گزارش شده است.
* حال وقتی که با یک شبهه در لباس استدلال روبه رو میشویم، راه مواجهه صحیح با آن چگونه است؟
ما هر پیامی را که دریافت میکنیم به لایه بعدی منتقل میشویم. برای همین میگوییم دستگاه. وقتی رفتار و گفتار ناصواب شخصی را مشاهده میکنیم این رفتار و گفتار در درون خود یک دستگاه دارد. لازم است در صدد کشف آن دستگاه بر آییم.
ادامه دارد...
منبع: مجله حسنا، شماره 7
بازنشر: شبکه تخصصی قرآن تبیان