فرآیند خواب از نظر قرآن
حقیقت خواب چیست ؟ و چه میشود كه انسان به خواب میرود ؟
در این به اره دانشمندان بحثهای فراوانى دارند : بعضى آن را نتیجه انتقال قسمت عمده خون از مغز به سایر قسمتهای بدن میدانند ، و به این ترتیب براى آن عامل فیزیكى قائلند . بعضى دیگر عقیده دارند كه فعالیتهای زیاد جسمانى سبب جمع شدن مواد سمى مخصوصى در بدن میشود ، و همین امر روى سیستم سلسله اعصاب اثر میگذارد و حالت خواب به انسان دست میدهد ، و این حال ادامه دارد تا این سموم تجزیه و جذب بدن گردد ، به این ترتیب عامل شیمیائى براى آن قائل شدهاند . جمعى دیگر یك نوع عامل عصبى براى خواب قائلند و میگویند : دستگاه فعال عصبى مخصوصى كه در درون مغز انسان است و مبدء حركات مستمر اعضا میباشد بر اثر خستگى زیاد از كار میافتد و خاموش میشود .
ولى هیچیك از این نظرات نتوانسته است پاسخ قانع کنندهای به مساله خواب بدهد ، هر چند تاثیر این عوامل را به طور اجمال نمیتوان انكار كرد ؟ ما فكر میکنیم چیزى كه سبب شده دانشمندان امروز از بیان تفسیر روشنى براى مساله خواب عاجز بمانند همان تفكر مادى آنها است ، آنها میخواهند بدون قبول اصالت و استقلال روح این مساله را تفسیر كنند ، در حالى كه خواب قبل از آنكه یك پدیده جسمانى باشد یك پدیده روحانى است كه بدون شناخت صحیح روح تفسیر آن غیر ممكن است .
جمع دیگرى براى خواب یك عامل عصبى قائلند و میگویند سیستم فعال عصبى ویژهای در مغز موجود است كه حكم گاز اتومبیل را دارد و بر اثر خستگى خاموش میشود و موقتا از كار میایستد . اما پیرامون تمام این نظریهها سؤالات و نقاط مبهم و تاریكى وجود دارد كه هنوز پاسخ آن به روشنى داده نشده است
قرآن مجید در آیه 42 سوره زمر که میفرماید:
اللَّهُ یَتَوَفى الأَنفُس حِینَ موتها وَ الَّتى لَمْ تَمُت فى مَنَامِهَا فَیُمْسِك الَّتى قَضى علیها الْمَوْت وَ یُرْسِلُ الأُخْرَى إِلى أَجَل مُّسمًّى إِنَّ فى ذَلِك لاَیَت لِّقَوْم یَتَفَكَّرُونَ(42)
ترجمه: خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند ، و ارواحى را كه نمرده اند نیز به هنگام خواب میگیرد ، سپس ارواح كسانى را كه فرمان مرگ آنها را صادر كرده نگهمیدارد ، و ارواح دیگرى را ( كه باید زنده بمانند ) باز میگرداند تا سرآمد معینى ، در این امر نشانههای روشنى است براى كسانى كه تفكر میکنند . دقیقترین تفسیر را براى مساله خواب بیان كرده ، زیرا میگوید خواب یك نوع قبض روح و جدائى روح از جسم است اما نه جدائى كامل .
به این ترتیب هنگامى كه به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچیده میشود و جز شعاع كم رنگى از آن بر این جسم نمیتابد ، دستگاه درك و شعور از كار میافتد ، و انسان از حس و حركت باز میماند ، هر چند قسمتى از فعالیتهائى كه براى ادامه حیات او ضرورت دارد ، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعالیت دستگاه تنفس و تغذیه ادامه مییابد .
در حدیثى از امام باقر علیه السلام میخوانیم :
«ما من احد ینم الا عرجت نفسه الى السماء ، و بقیت روحه فى بدنه ، و صار بینهما سبب كشعاع الشمس ، فان اذن الله فى قبض الا روح اجابت الروح النفس ، و ان اذن الله فى رد الروح اجابت النفس الروح ، فهو قوله سبحانه الله یتوفى الانفس حین موتها ...»
ترجمه: هر كس میخوابد نفس او به آسمان صعود میکند و روح در بدنش میماند ، و در میان این دو ارتباطى همچون پرتو آفتاب است ، هر گاه خداوند فرمان قبض روح آدمى را صادر كند روح دعوت نفس را اجابت میکند ، و به سوى او پرواز مینماید ، و هنگامى كه خداوند اجازه بازگشت روح را دهد نفس دعوت روح را اجابت میکند و به تن باز میگردد ، و این است معنى سخن خداوند سبحان كه میفرماید : الله یتوفى الانفس حین موتها .ضمنا از اینجا مساله مهم دیگرى كه مساله رؤیا ( خواب دیدن است ) نیز حل میشود ، چرا كه بسیارند خوابهائى كه عینا یا با مختصر تغییرى در خارج واقع میشوند .
تفسیرهاى مادى از بیان و توجیه این گونه خوابها عاجزند ، در حالى كه تفسیرهاى روحى به خوبى میتوانند این مطلب را روشن سازند ، زیرا روح انسان به هنگام جدائى از تن و ارتباط با عالم ارواح حقایق بیشترى را مربوط به گذشته و آینده درك میکند ، و همین است كه اساس رؤیاهاى صادقه را تشكیل میدهد. با تمام بحثهائى كه دانشمندان پیرامون خواب و ویژگیهای آن کردهاند باز هم به نظر میرسد كه هنوز همه زوایاى این عالم اسرارآمیز روشن نشده و حقائق پیچیده آن فاش نگردیده است .
ماهیت خواب از نظر قرآن هر چند از نظر جسمی و ظاهری تعطیل قوای طبیعت است، ولی از نظر روحی و نفسی نوعی گریز و رجوع به باطن و ملکوت است. مساله خواب نیز مانند مساله مرگ از نظر علم از مجهولات است. آنچه علم در این زمینه میشناسد قسمتی از جریانات جسمانی است که در قلمرو بدن صورت میگیرد.
هنوز در میان دانشمندان بحث است كه چه فعل و انفعال در بدن انسان صورت میگیرد كه در یك لحظه ناگهانى بخشى از فعالیتهای مغز و بدن او تعطیل میگردد ، و تحولى در سرتاسر روح و جسمش ظاهر میشود ؟ بعضى عامل اصلى خواب را یك عامل فیزیكى میدانند ، و معتقدند كه انتقال خون از مغز به قسمتهای دیگر بدن این پدیده را به وجود میآورد ، و براى اثبات عقیده خود از تختخواب مخصوصى به نام تختخواب ترازوئى استفاده کردهاند كه انتقال خون را از مغز به سایر اعضاء مشخص میکند . جمعى دیگر عامل خواب را عامل شیمیائى میدانند ، و معتقدند به هنگام تلاش و كوشش سمومى در بدن پیدا میشود كه بخشى از مغز را از كار میاندازد در نتیجه انسان به خواب میرود ، هنگامى كه این سموم جذب بدن و خنثى شد انسان بیدار میشود .
جمع دیگرى براى خواب یك عامل عصبى قائلند و میگویند سیستم فعال عصبى ویژهای در مغز موجود است كه حكم گاز اتومبیل را دارد و بر اثر خستگى خاموش میشود و موقتا از كار میایستد . اما پیرامون تمام این نظریهها سؤالات و نقاط مبهم و تاریكى وجود دارد كه هنوز پاسخ آن به روشنى داده نشده است ، و خواب همچنان چهره اسرارآمیز خود را حفظ كرده است . از شگفتیهای عالم خواب كه دانشمندان اخیرا از روى آن پرده برداشتهاند این است كه به هنگام خواب و از كار افتادن موقت بخش عظیمى از مغز بعضى از سلولها كه آن را سلول نگهبان باید نامید همچنان بیدار میمانند ، و توصیه هائى را كه انسان قبل از خواب در مورد لحظه بیدارى به آنها میکند هرگز فراموش نمیکنند تا به هنگام لزوم تمام مغز را بیدار كرده به حركت در آورند .
مثلا مادر خسته و کوفتهای كه شب میخوابد و فرزند شیرخوارش در گاهواره نزدیك او است ناخودآگاه به سلول نگهبان كه رابط میان روح و جسم است این مطلب را توصیه میکند كه هر زمان كودك من کمترین صدائى كرد مرا بیدار كن ، اما سر و صداهاى دیگر مهم نیست ! به همین جهت ممكن است غرش رعد این مادر را از خواب بیدار نكند اما کمترین صداى كودكش سبب بیدارى او است ، این وظیفه مهم را همان سلول نگهبان بر عهده گرفته ! خود ما نیز این مطلب را بسیار آزمودهایم كه هر وقت تصمیم داشته باشیم صبح زود یا حتى وسط شب دنبال سفر یا برنامه مهمى برویم و این را به خودمان بسپاریم غالبا به موقع بیدار میشویم ، در حالى كه در غیر این موقع ساعتها ممكن است در خواب فرو رویم .
خلاصه از آنجا كه خواب از پدیدههای روحى است ، و روح جهانى است پر از اسرار ، عجیب نیست كه زوایاى این مساله هنوز روشن نشده باشد ، ولى هر چه بیشتر در آن به غور و بررسى میپردازیم به عظمت آفریدگار این پدیده آشناتر میشویم . در ضمن آیه فوق شباهت و سنخیت خواب و مرگ - و ضمنا شباهت و سنخیت بیداری و بعث اخروی - را بیان میکند.
نتیجهگیری:
خواب، مرگ ضعیف و کوچک است و مرگ ، خواب شدید و بزرگ، و در هر دو مرحله روح و نفس انسان از نشئه ای به نشئه دیگر انتقال مییابد؛ با این تفاوت که در حین خواب، انسان غالبا توجه ندارد و هنگامی که بیدار میشود نمیداند که در حقیقت از سفری بازگشته است، بر خلاف حالت مرگ که همه چیز بر او روشن است.
ماهیت مرگ از نظر قرآن نیستی و نابودی و تمام شدن نیست، بلکه انتقال از نشئه ای به نشئه دیگر است. ماهیت خواب از نظر قرآن هر چند از نظر جسمی و ظاهری تعطیل قوای طبیعت است، ولی از نظر روحی و نفسی نوعی گریز و رجوع به باطن و ملکوت است. مساله خواب نیز مانند مساله مرگ از نظر علم از مجهولات است. آنچه علم در این زمینه میشناسد قسمتی از جریانات جسمانی است که در قلمرو بدن صورت میگیرد.
شبکه تخصصی قرآن تبیان
منابع:
1. معاد ،ص 41-40 و 62
2. تفسیر نمونه ج : 19 ص : 484-482
3. همان ج : 16 ص : 406-405