نگارش کتابی به دستور شیطان
در قرآن میخوانیم:
فاذا قرات القرآن فاستعد بالله من الشیطان الرجیم
وقتی که قرآن میخوانی از شر شیطان دست به دامان خداوند باش
از این گفتهاند: یکی از آداب خواندن قرآن کریم استعاذه است.
«استعاذه» از ریشه «عوض» و یا «عیاض» بوده و به معنای چسبیدن و پیوستن است، و به خداوند استعاذه کردن به معنای دست به دامان او شدن است.
و خداوند نیز پناه خواهد داد زیرا که پناه دهنده و ایمنی بخش است.
پس بنابراین استعاذه گفتن نیست بلکه حرکت و اقدام است درست مثل وقتی که رگبار تگرگ بیوقفه میبارد تو نمیگویی پناه میبرم به سقف بلکه با شتاب تمام خود را به زیر سقف میکشانی، و این همان معنی استعاذه و پناه بردن است.
بلی خود شیطان وامیدارد که به او فحش بدهند، یا به زبان تنها بگویند: اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم، مانند کار دُوَل استعماری است : در بعضی مستعمرات افرادی دارند که در استعمار یار و یاور آنهایند، گاه به مقتضای سیاست و مصلحت روزگار وادار میکنند این افراد به آنها فحش بدهند، بد بگویند، مردم را از فجایع استعمار آگاه کنند، برای پرده پوشی و نعل وارونه زدن ، تا بتوانند مقاصد استعماری خود را توسط همین افراد بهتر پیش ببرند.
پس اگر قرآن کریم میگوید:
هنگام خواندن قرآن استعاذه کن و به خداوند پناه ببر، نه به این معناست که اعوذ بالله بگو، اگر چه گفتن این سخن نیز سنت پیامبر بوده و مستحب است، اما در اینجا منظور آن است که به سوی خداوند حرکت کن و خود را دامن کشان به دامان او برسان.(1)
بله خودت به تنهایی نمیتوانی از شر این دشمن در امان باشی باید به خدا پناهنده شوی ، تا عنایت حق او را دفع کند. مگر لطف خدا یار شود، یا غیاث المستغیثین یا ملاذ اللائذین اگر لوذ و پناهندگی به حق نباشد از شر شیطان کسی در امان نیست .
بنابراین باید حقیقت استعاذه را فهمید و تنها گفتن اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم فایدهای ندارد، استعاذه یک امر معنوی و حقیقی است که این لفظ کاشف از آنست ، والاّ اگر حقیقت نداشته باشد همین گفتنها هم گاهی مسخره و ملعبه شیطان است که خودش به زبان طرف جاری میکند.
نوشتهاند: یکی از علماء قلم به دست گرفت تا کتابی در مصائد و وسوسههای شیطان بنویسد. و مردم را از فریب خوردن او آگاه کند و بترساند، در همان زمان یکی از اخیار در عالم رؤیا و مکاشفه شیطان را میبیند و به او میگوید:
ملعون خوب فلان آقا دارد رسوایت میکند و کیدهایت را به خلق میرساند.
شیطان مسخرهاش میکند و میگوید: این کتاب را به دستور خود من مینویسد!
فرمود: چطور میشود؟!
گفت : من در دلش وسوسه انداختم که تو عالمی علم خودت را ظاهر کن .... خودش هم متوجّه نیست و اسم کتابش را رد شیطان گذاشته ولی حقیقتش جلوه نفس و نمایش علم دادن است .
بلی خود شیطان وامیدارد که به او فحش بدهند، یا به زبان تنها بگویند: اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم، مانند کار دُوَل استعماری است : در بعضی مستعمرات افرادی دارند که در استعمار یار و یاور آنهایند، گاه به مقتضای سیاست و مصلحت روزگار وادار میکنند این افراد به آنها فحش بدهند، بد بگویند، مردم را از فجایع استعمار آگاه کنند، برای پرده پوشی و نعل وارونه زدن ، تا بتوانند مقاصد استعماری خود را توسط همین افراد بهتر پیش ببرند.
عجب از سیاست شیطانی ، اولین سیاستمدار و استاد همه سیاستمداران شیطان است ، سیاست یعنی زیر پرده کار کردن ، کلاه سر همه گذاردن بدون اینکه جای پایی از خودشان بگذارند.
خدایا! تو یاری کن که ما بتوانیم از شیطان بگریزیم ، یعنی از گناه فرار کنیم . استعاذه به حق یعنی از گناه فرار کردن ، زبان را محکم گرفتن و دیگر حرف لغو نزدن و عوضش اعوذ باللّه ... گفتن .
در همه حال ز شیطان لعین گوی اَعُوذ
با الله از آنکه به وسواس نگردی مَأ خُوذ
هر که زین دیو نگیرد به خداوند پناه
در همه هستش ابلیس لعین کرده نفوذ (مقدم ) (2)
یک روز پیغمبر اکرم (ص ) از جایی عبور میکردند، دیدند مردی دارد غلام خود را میزند و غلام میگوید: اَعُوذُ بِاللّهِ پناه میبرم به خدا، ولی آن مرد، دست از زدن بر نمیداشت . غلام تا حضرت را دید، گفت : اَعُوذُ به رسول اللّه به رسول خدا پناه میبرم . مرد تا پیغمبر را دید، ایستاد.
پیغمبر رحمت للعالمین (ص ) فرمود: بهتر آن بود که این غلام وقتی اسم خدا را برد، دیگر او را نمیزدی .
آن مرد گفت : به خاطر این حرفتان او را آزاد کردم .
حضرت فرمود: اگر این کار را نمیکردی رویت با آتش جهنّم میسوخت .(3)
فرآوری: شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان
منابع:
1. باران حکمت، تألیف محمد رضا رنجبر
2. سلسله داستانهای آیه به آیه قرآن مجید (جلد اوّل)، داستانهای سوره حمد،تألیف : علی میرخلف زاده
3. پیشین