با سلام
پیغام عجیبی بود ...
منم تصمیم گرفتم اشعاری در زمینه توبه تقدیم شما بكنم ...
نه شیخ میدهدم توبه ونه پیرمغان می زبس كه توبه نمودم زبس كه توبه شكستم
یغمای جندقی
اگر جرم بخشی به مقدار جود نماند گنهكاری اندر وجود
سعدی
نیم اهل زهد و توبه به من آرسا غرمی كه به صدق توبه كردم ز عبادت ریائی
عراقی
چوشكست توبة من،مشكن تو عهد،باری به من شكسته دل گو،كه:چگونهای؟كجایی؟
عراقی
به طواف كعبه رفتم،به حرم رهم ندادند كه برون درچه كردی، كه درون خانهآئی؟
عراقی
دست حاجت كه بری پیش خداوندی بر كه كریم است و رحیماستو غفوراستو ودود
سعدی
ساقی بیار جامی كز زهد توبه كردم مطرب بزن نوائی كز توبه عار دارم
سعدی
نا امید از در رحمت به كجا باید رفت یا رب از هر چه خطا رفت هزار استغفار
سعدی
همه عمر اگر بنده كند معصیتش به یكی توبه ببخشد،كه غفور است ورحیم
محیط قمی
سُبحه بركف توبه برلب دل پرازشوق گناه معصیت را خنده میآید ز استغفار ما
صائب تبریزی
ز عشق و باده رهی، توبه ام دهد زاهد من و شكیب ز معشوق و می معاذ الله!
رهی معیّری
یا رب ار نگذری از جرم و گناهم چه كنم؟ ندهی گر به در خویش پناهم چه كنم؟
بهجتی شفق
كاسه و كوزة تقوا كه نمودند درست دیدمآنكاسه بهسنگ آمدوآن كوزه شكست
شهریار
من نه خودتوبه شكستم كه گنهكارشوم توبه خود راشكند چون تو شوی باده پرست
لعلی تبریزی
غروب جمعه بر لب.. آه.. داریم..
دعای بی فرج هرگاه داریم
چنان کردیم عادت با ریا ما...
سرِ هر توبه .. بسم الله داریم..!