• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 3499)
جمعه 17/9/1391 - 12:58 -0 تشکر 577791
داستانک «روستا»

-سلام
*سلام علیک
- اقا نمی خای بیای؟
* من که میخام بیام، شما نمی خاین که من بیام
- چرا چرا ما همه اماده ایم، بیا
* واقعا؟
- ! ...............

مکالمه خیالی بود.

خیال کن، خیال کن ساکن یه روستا هستی درست وسط یه دشت سرسبز که حاشیه های چمنزارهاش پر درخت و از دل کوهها ابشارهای اب شیرین میریزه پایین و رودخونه ها پر اب می کنه و اطراف روستا بهشتی هست که بشر به عمرش ندیده.

این روستا یه کدخدا داره که دست برقضا خیلی زور داره، میزنه می کشه اتیش میزنه و بمب و تانک و گنبداهنین و ... داره.
این کدخدا تصمیم میگیره دورتادور روستارو دیوار بکشه، مردم همه ترسیدن و خودشون با دست خودشون آجر های کدخدا رو روی هم روی هم گذاشتن و هرچی از عمرشون می گذشت هم دیوار بلندتر و بلندتر می شد.

از وقتی من به دنیا اومدم افق رو ندیدم، ولی پدربزرگم می گفت وقتی بچه بوده این دیوار اینقد پایین بود که روی دوش هم که سوار می شدیم راحت افق دیده می شد.
خیلی وقته مردم از کدخدای دیوانه خسته شدن، ولی هنوز می ترسن، جدیداً عاشقی توی شهر پیدا شده که همه میگن دیوانه شده، با یه تیکه ذغال روی هر خشت از این دیوار یه چیزی نوشته، روی قدیمی تریت خشت، که اولین خشت دیوار بود، نوشته ترس، و روی بقیه هم هروز می نویسه، دروغ، ریا، ربا، حسد، غصب، حرص، طمع، و...

برای هرخشت دیوار ما یه اسم گذاشته، دیروز ازش پرسیدم عاشق این چه کاریه؟
قهقه زد گفت «این خشتای دیوار وجود ندارن، دلای ما هرکدوم یه دیوار داره که باورش کردیم، اینقد باورش کردیم که این دیوار هنوز پابرجاست. خشتای دیواری که توی دلمون هست، همین گناهایی هست که نوشتم روی دیوار. اول که به دنیا میای توی این روستا از یه چیز باید بترسی، اون خدا نیست، کدخداست، همین که ترسیدی بقیه ی خشت ها هم کم کم روی هم سوار میشه، اگه می خوای دیواری بریزه، اول دیوار دلت رو خراب کن، وقتی اون دیوار بریزه، می بینی که این دیوار با همه ی بلندیش میریزه»
حرفاش عجیب بود، الکی بهش نمی گفتن دیوونه، توی این دوره زمونه کی به این حرفا فکر میکنه.
بهش گفتم:«منجی میاد نجاتمون میده، وقتی بیاد دیوار رو هم خراب میکنه.»
بلند شد ذغالش رو برداشت روی اخریش خشت نوشت، «بی بصیرتی» و گفت :«به فرض که امد و دیوار روستا رو ریخت پایین، با دیوارای دل شما مردم چکار کنه؟»

و هنوز که منجی ما نیامده.

جمعه 17/9/1391 - 23:45 - 0 تشکر 577900

سلام.
اخر ماجرا نوشتم که و هنوز که منجی ما نیامده اما امام باید بیاد سراغ ما؟
 یا ما باید بریم به سمت امام؟
اگه بله؛چرا ما باید بریم به سمت امام تا امام به سمت ما بیاد؟
 ممنون میشم اگه جواب اسونی بهم بدید

شنبه 18/9/1391 - 18:11 - 0 تشکر 577985

SOHA_1990 گفته است :
[quote=SOHA_1990;373781;577900]
سلام.
اخر ماجرا نوشتم که و هنوز که منجی ما نیامده اما امام باید بیاد سراغ ما؟
 یا ما باید بریم به سمت امام؟
اگه بله؛چرا ما باید بریم به سمت امام تا امام به سمت ما بیاد؟
 ممنون میشم اگه جواب اسونی بهم بدید



هوالعزیز
سلام

شما بگین, کی نیازمنده و چرا نیازمنده؟


(داستانکتون هم خیلی زیبا بود)

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 18/9/1391 - 19:0 - 0 تشکر 577988

jtayebe گفته است :


هوالعزیز
سلام

شما بگین, کی نیازمنده و چرا نیازمنده؟


(داستانکتون هم خیلی زیبا بود)
SOHA_1990 گفته است :
[quote=jtayebe;393644;577985][quote=SOHA_1990;373781;577900]
سلام.
اخر ماجرا نوشتم که و هنوز که منجی ما نیامده اما امام باید بیاد سراغ ما؟
 یا ما باید بریم به سمت امام؟
اگه بله؛چرا ما باید بریم به سمت امام تا امام به سمت ما بیاد؟
 ممنون میشم اگه جواب اسونی بهم بدید



سلام.
بحث نیازمند بودن ما به هدایت رو می فرمایید.
اما حرف حقیر برای این معناست.
انتظاری که توی متن وجود داره، داره این معنا رو القا می کنه که منجی باید از دیوار عبور کنه، و دیوار رو خراب کنه، ولی عاشق مرموز ماجرا می گه شما مردمید که باید از دیوار عبور کنید، از دیوار که عبور کردن همان و ظهور منجی شما همان.
بیشتر برای بیان مطلب نماد سازی صورت گرفته.

اما راجع به این که می فرمایید خودم بگم.

ببینید، مثلا قوم پیامبری رو در نظر بگیرید مردم یه تمدن خیلی پیشرفته دارن که سد می سازن و باغ های اباد دارن منتهاش ظالم هستن و مرتکب فساد میشن، اینجا اگه از مردم اون قوم همه پرسی برگزار کنیم که ایا دوست دارین پیامبری براتون بیاد؟! من میگم نه، چون تاریخ نشون داده وقتی پیامبر امد تکذیبش کردن مسخره اش کردن.
پس این مردم نبودن که به سمت پیامبرشون حرکت کردن، درست؟  اینجوری که نگاه کنیم متوجه میشیم که فرقی هست.
ولی این جوری که نگاه کنیم ببینیم «نیازمند کیه و چرا» زیاد معنا نمی گیره، چون برهه هایی از تاریخ خدا بدون اینکه مردم دست به دعا بردارن براشون هدایت فرستاده منجی فرستاده.

گویا امام به منزله ی کعبه هست که ما باید احرام ببندیم و به طوافش بریم، نه اون بیاد و دیوارای گناه ما رو بکشنه.
شاید مردم توی داستان حقیر، منتظر ظهور پیامبری بود، و نه امام؛ ویا اینکه تشخیص درستی از امامی که منتظرش بودن نداشتن.
یا علی

شنبه 18/9/1391 - 22:6 - 0 تشکر 578017


هوالعزیز
سلام

فرض نیازمند هدایت هست, هدایت به چی؟
( چون هر کسی تعریف هدایتش فرق میکنه)
......

اتفاقا" اصلا اینطوری نبوده که کسی پیامبر یا امامی نخواد
شاید اکثریت همراه نمی شدند
ولی همیشه عده ای بوده اند که خواستار براندازی ظالم بودند و...
مثل: قوم بنی اسرائیل , جالوت و طالوت و...
خواسته اند , خدا نیز در مسیرشان گذاشته , حالا هر کی یطور امتحان پس داده



گذشته از حقوق متقابلی که بین امام و مردم وجود داره و آن عهدی دارند , اینو داریم میگیم...



وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 18/9/1391 - 22:6 - 0 تشکر 578018


هوالعزیز
سلام

بین کسانی که منتظر هستند یا احساس نیاز میکنند نیز افراد مختلف هستند


مثلا یسری هستند که فکر میکنند, اگر حکومت عوض شود و آنها در این مسیر تلاش کرده باشند بعدش به نان و نوایی میرسند و همینکه نمیرسند, کارشکنی ها شروع میشه


( مثال:حکومت امام علی(ع) )


یا هستند کسانی که اگر کمی مشکل مالیشون حل بشه , ظالم رو هم تحمل میکنند


با اندکی پول خریدنی هستند


و افرادی که وقتی ایمان میارن و وارد میدون میشن فکر میکنن الان دیگه وقت راحتی هست اما تازه امتحان ها شروع میشه و جا میزنن


همه اینها و امثالهم نمونه هایی هستند


که حاکم سالم و زندگی سالم میخواستند ولی هر کدام بنا بدلایلی عقب گرد کردند


نه اینکه کسی نباشه بخواد


همه انسان ها فرق بین خوبی و بدی رو متوجه میشن و خوبی رو ترجیح میدهند اما خیلی وقتا همون خوبی به نفعشون نباشه ردش میکنن



وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 18/9/1391 - 22:15 - 0 تشکر 578019


هوالعزیز
سلام

 اینکه پرسیدم کی نیازمنده در راستای سوال شما مبنی بر اینکه چه کسی باید سمت دیگری برود


چون نظرم این بود که کسی که نیازمند واقعی هست


و این نیاز را به خوبی درک میکنه


برای رفع نیازش دست به کار میشه


و اگر عاقل باشه از بهترین مسیر برای سریعتر رسیدن به هدفش و نیازش استفاده میکنه


البته امام(ع) نیز همیشه نوید همراهی را به ما رسانده اند که از ما غافل نیستند



مثال: کسی که واقعا تشنه علم هست از هر فرصتی استفاده میکنه تا از علم استادش بهره ببره



(همانطور که در علم سلسله ی استاد و شاگردی دیده میشه)



اما یکی هست همون جزوه دست نویس دیگران را هم بی رغبت مطالعه میکنه



فرق این دوتا نیازشون و درک نیازشون هست



استاد که علمش را دارد



و استاد واقعی هم باشد بسیار دلسوز است که این علم را انتقال بدهد و کمک کند



اما چه کند بعضی بی رغبت هستند



ولی با این حال حواسش به آنها نیز هست و حق آنها را نیز ضایع نمی کند




وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
يکشنبه 19/9/1391 - 16:8 - 0 تشکر 578175

jtayebe گفته است :
[quote=jtayebe;393644;578018]

هوالعزیز
سلام

بین کسانی که منتظر هستند یا احساس نیاز میکنند نیز افراد مختلف هستند


مثلا یسری هستند که فکر میکنند, اگر حکومت عوض شود و آنها در این مسیر تلاش کرده باشند بعدش به نان و نوایی میرسند و همینکه نمیرسند, کارشکنی ها شروع میشه


( مثال:حکومت امام علی(ع) )


یا هستند کسانی که اگر کمی مشکل مالیشون حل بشه , ظالم رو هم تحمل میکنند


با اندکی پول خریدنی هستند


و افرادی که وقتی ایمان میارن و وارد میدون میشن فکر میکنن الان دیگه وقت راحتی هست اما تازه امتحان ها شروع میشه و جا میزنن


همه اینها و امثالهم نمونه هایی هستند


که حاکم سالم و زندگی سالم میخواستند ولی هر کدام بنا بدلایلی عقب گرد کردند


نه اینکه کسی نباشه بخواد


همه انسان ها فرق بین خوبی و بدی رو متوجه میشن و خوبی رو ترجیح میدهند اما خیلی وقتا همون خوبی به نفعشون نباشه ردش میکنن



سلام

خب می فرمایید که نیازش نیازی هست که اگه برطرف بشه به همین وضع راضی میشه، خب این رو قبلا توی انجمن فرمودین، رسیدن انسان به نفی وضع موجود، یعنی بیزار شدن از دیواری که ادم رو از نعمات واقعی جدا انداخته، و مرحله ی دوم اثبات که ادم برای چیزی که می خاد تلاش کنه و دیوار رو خراب کنه و ترس کدخدا رو پس بزنه.
درواقع اگه بخایم از جهت نیاز مردم حرف بزنیم باید بگیم، کارد به استخوان رسیده تا اگه کسی نیازی درش به وجود امد نیاز مرگ و زندگی یا یه نیاز خالص و بی خورده شیشه باشه.
به نوعی سر عقل بشری به سنگ بخوره تا دیگه ادعا نکنه اگه به خرد جمعی تکیه کنیم نیازی به هدایت الهی نداریم و خودمون سعادت مند میشیم.

به هر حال صرف نیاز داشتن مردم، تا مردم به بلوغی نرسن که وضع موجودشون رو نفی کنن، نیازشون کمکی به تلاش و زمینه سازیشون نمی کنه.
چون نیاز انگیزه می اره فقط، ولی اراده نمیاره.
مثلا مردمی که برای امام شون نامه نوشتن، و بعد پیمان شکستن و امام شون شهید شد، نیازمند بودن، ولی هنوز نیازشون براشون اراده نساخته بود که برای رفع نیاز به حق شون هزینه کنن.

تا فعلا یا حق

يکشنبه 19/9/1391 - 18:47 - 0 تشکر 578213

jtayebe گفته است :
[quote=jtayebe;393644;578019]

هوالعزیز
سلام

 اینکه پرسیدم کی نیازمنده در راستای سوال شما مبنی بر اینکه چه کسی باید سمت دیگری برود


چون نظرم این بود که کسی که نیازمند واقعی هست


و این نیاز را به خوبی درک میکنه


برای رفع نیازش دست به کار میشه


و اگر عاقل باشه از بهترین مسیر برای سریعتر رسیدن به هدفش و نیازش استفاده میکنه


البته امام(ع) نیز همیشه نوید همراهی را به ما رسانده اند که از ما غافل نیستند



مثال: کسی که واقعا تشنه علم هست از هر فرصتی استفاده میکنه تا از علم استادش بهره ببره

(همانطور که در علم سلسله ی استاد و شاگردی دیده میشه

اما یکی هست همون جزوه دست نویس دیگران را هم بی رغبت مطالعه میکنه

فرق این دوتا نیازشون و درک نیازشون هست

استاد که علمش را دارد

و استاد واقعی هم باشد بسیار دلسوز است که این علم را انتقال بدهد و کمک کند

اما چه کند بعضی بی رغبت هستند

ولی با این حال حواسش به آنها نیز هست و حق آنها را نیز ضایع نمی کند


سلام.
مثال معلم و دانش اموز زیبا بود.
من یکم پروبالش بدم اگه پروبالایی که میدم غلط بود بچینید.

مشکل و ابهام شاید این باشه برای من.
وقتی مردم جاهل بودن، پیامبری از طرف خدا فرستاده شد.
لازم نبود که مردم همه قبولش کنن، تا حجت براش تموم بشه.
باید با تعداد کم یارانش شروع می کرد.
و نیازمندی در مورد حرکت پیامبر گونه زیاد معنی نمی گیره. مردم نیاز داشتن، ولی نیاز رو درک نمی کردن،
و به ایین پدرانشون بودن.

ولی وصی ِ پیامبر مثل خود پیامبر،  امام بود و «ولی»، ولی برای اینکه در راس حکومت قرار بگیره، باید مردم حجت رو براش تموم می کردن، یا به عبارتی پذیرش امام رو قلباً خواستار میشدن.
اینجا نیازمندی رو می شه توجیه کرد(البته با اون شرایطی که نیازمندیاشون خورده شیشه نداشته باشه)

به هر حال، راجع به امام حاضر و غایب از نظر خودمون، هم باید مردم پذیرش و بلوغ عقلی برای پذیرش حکومت الهی رو پیدا کنن، تا امام شون ظهور کنه.

انتظار کشیدن برای یک امام پس فرق داره، چون منتظرانش باید تکالیفی رو انجام بدن تا امام شون ظهور کنه، به نوعی اگه امت پیامبر رحمت (ص) رو در صدر اسلام کودکانی در نظر بگیریم که به نوبت معلم هایی اسمانی رو دیده و از تعالیمشون استفاده کرده، و الان باید سر کلاس اخری بنشینند که گزینش دانش اموزانش سخت تره.

در حالی که در صدر اسلام اونایی که قلبا اسلام رو قبول نکرده بودن هم توی پیش دبستانی حضور داشتن، و در مقاطع بعدی رفوزه شدن و از مدرسه اخراج شدن، و یا کلا رفتن سر کلاس معلمای بی سواد دیگه ای که منحرفشون کرد.

اما امروز ما منتظر اومدن معلمی هستیم، که کلاساش غیرحضوری هست، باید تکالیفمون رو درست انجام بدیم، تا توفیق کلاس حضوری هم پیدا کنیم.

یا حق


دوشنبه 27/9/1391 - 23:41 - 0 تشکر 579618

مرحوم حاج اسماعیل دولابی از علمای برجسته و از بزرگان اهل معرفت درخصوص انتظار فرج تمثیل زیبائی دارند که خواندن آن در روزاهای بابرکت ماه رجب خالی از لطف نیست: تا قامت حجت خدا را نیبنی قیامت شناس نخواهی شد و از قیامت سر در نمی آوری. حتی یک روز قبل از قیامت هم شده باید قامت حجت خدا را ببینی ( قیامت قامت و قامت قیامت/ قیامت می کند آن قد و قامت/ موذن گر ببیند قامتت را / به قد قامت بماند تا قیامت)

ظاهرا می گوییم آقا می آید ولی در حقیقت ما به خدمت آقا می رویم. ما به پشت دیوار دنیا رفتیم و گم شدیم باید از پشت دیوار دنیا بیرون بیاییم تا ببینیم که حضرت از همان ابتدا حاضر بوده است.

ما مثل بچه ای هستیم که پدرش دست او را گرفته تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می کنند. بچه جلب ویترین مغازه ها می شود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود که دیگر پدر را نمی‌یند گمان میکند پدرش گم شده است در حالیکه در واقع خودشگم شده است. انبیا و اولیا پدران خلق اندو دست خلایق را میگیرند تا آنها را از بازار دنیا به سلامت عبور دهند. غالب خلایق جلب متاع های دنیا شده اند و دست پدر را رها کرده اند و در بازار گم شده اند. امام زمان گم و غایب نشده است ما گم و محجوب شده ایم.

کسی که غیبت و حضور حجت خدا برایش یکسان باشد به حضرت راه پیدا می‌کند. تا وقتی شخص می‌خواهد حضرت بیایند و پدر آدمهای بد را در بیاورند از دیدن حضرت خبری نیست. هر وقت عبد و تسلیم شدی و فاعلیت خدا را در همه حوادث دیدی و به آن تن دادی آن وقت برای ملاقات حجت خدا آماده شده ای.

تاطمات و نا آرامی هایی که در روزگار ما در سراسر عالم بروز نموده است حاوی بشارت بزرگی است. جهان از درد زایمان به خود می پیچد و عن قریب فرزندی را بیرون خواهد داد. سواری که از دور می آید پیش از آنکه خودش برسد و دیده شود گرد و غباری که از زیر پای اسبش بر میخیزد دیده میشود. گرد و غبار ها و آشوب ها و نا آرامی های جهان در روزگار ما, خبر از نزدیک شدن فرس الحجاز یعنی امام زمان(عج) می دهد.

چهارشنبه 29/9/1391 - 1:47 - 0 تشکر 579820

میثم ومپایر گفته است :
[quote=میثم ومپایر;327599;579618]

ما مثل بچه ای هستیم که پدرش دست او را گرفته تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می کنند. بچه جلب ویترین مغازه ها می شود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود که دیگر پدر را نمی‌یند گمان میکند پدرش گم شده است در حالیکه در واقع خودشگم شده است. انبیا و اولیا پدران خلق اندو دست خلایق را میگیرند تا آنها را از بازار دنیا به سلامت عبور دهند. غالب خلایق جلب متاع های دنیا شده اند و دست پدر را رها کرده اند و در بازار گم شده اند. امام زمان گم و غایب نشده است ما گم و محجوب شده ایم.

واقعا!
چه بچه های بدیم هستیم.
بدبختی ما بچه پروها هم اینه که از وقتی بابارو گم کردیم نه گریه می کنیم، نه خودمون دنبالش میگردیم.

من یه بار بچگیم گم شدم، اوه بیا ببین چه بلایی سر راسته ی بازار اومد! اینقدر دویدم و صدای خوشم رو انداختم تو سر و بابام رو صدا زدم تا پیداشون کردم، ولی انصافا بازار شهر ما جای خوفناکیه.

اندازه ی همون موقع هم الان بی قراری نمی کنم! هی هی امان از این ویترینا!

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.