چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟
رهبر انقلاب در دیدار با مردم قم
شرایط امروز كشورمان را اینچنین توصیف كردند: «یك روز در صدر اسلام،
دشمنان به نظرشان رسید كه با شِعب ابىطالب و محاصرهى اقتصادى مسلمآنها،
آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاههاى بدمحاسبهگر خیال
میكنند ما امروز در شرائط شِعب ابىطالبیم. اینجور نیست. ما امروز در
شرائط شِعب ابىطالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم.»1 اما شرایط بدر و خیبر با شرایط شعب ابیطالب چه تفاوتهایی دارد؟ حجتالاسلاموالمسلمین مهدی طائب، كارشناس و پژوهشگر تاریخ اسلام به بیان این تفاوتها پرداخته است.
محاصرهی شعب ابیطالب یكی از نقاط حساس و سرنوشتساز تاریخ اسلام است. لطفاً دربارهی چرایی وقوع این محاصره و اثرات آن توضیح دهید.
خدای متعال در قرآن به مسلمانانی كه در مواجهه با فضای عملیات روانی دشمن
قرار داشتند -دشمنی كه میكوشید مؤمنین را مأیوس كند و آنها را به این باور
برساند كه راهی جز تسلیم ندارند و مقاومت یا اقدامات تقابلی یا تهاجمیشان
بیاثر است- میفرماید «و اذكُرُوا»؛ بهیاد آورید كه «إذ أنتُم قلیلٌ»
شما كم بودید و اصلاً قدرتی نداشتید و «یتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ»
2،
مشركان شما را مثل دانه از زمین برمیداشتند، زیر پا لگدمال میكردند و
اگر بادی میآمد، مانند همان دانهی بیارزش، در هوا این طرف و آن طرف
میشدید. به یاد بیاورید كه خداوند متعال شما را زیاد كرد تا اینكه به
نیرویی تبدیل شدهاید كه دیگر دشمن روی شما حساب میكند. پس معلوم میشود،
مؤمنینی كه كنار رسولالله
صلواتاللهعلیهوآله بودند، دوران ضعف بسیار مأیوسكنندهای را سپری كردند كه اگر خدای متعال در معادلهی آن دوران نبود، از بین رفتن آنها حتمی بود.
اوج آن «یتَخَطَّفَكُمُ النَّاس» هنگامی بوده است كه پیامبر اكرم
صلواتاللهعلیهوآله در
مكه بودند و همان تعداد اندك مؤمنین به ایشان، در اثر اِعمال محدودیتها و
تعرضات مشركین، به حبشه مهاجرت كرده بودند. آنهایی هم كه در مكه مانده
بودند، یا امكان مهاجرت نداشتند یا به دلایلی مانند عدم تضعیف هستهی دینی
حاضر در مكه، صلاح نبود كه مهاجرت كنند. در مكه به دلیل حضور بنیهاشم،
مشركین اجازه نمییافتند به شخص پیامبر تعرضی كنند، چون ابوطالب كه ظاهراً
به اسلام نگرویده بود، به عنوان رئیس قبیلهی قریش و طایفهی بنیهاشم، با
آداب و سنن و تعصبهای قومی از پیامبر
صلواتاللهعلیهوآله محافظت میكرد. البته به غیر از این، مشركین میتوانستند سایر محدودیتها را علیه مسلمانان اعمال كنند.
مشركین در این مقطع یك محاصرهی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی
همهجانبه را علیه مؤمنین طراحی و اجرا كردند. آنها طبق این برنامهی
تحریم، تمام ارتباطات مسلمین را قطع كردند. مسلمانان كه حتی از سرپناهی در
مقابل گرمای تابستان محروم شدهبودند، تقریباً سه سال از داراییهای خودشان
خوردند و امكان فعالیت اقتصادی نداشتند، به گونهای كه در اواخر دوران
شِعب ابیطالب، حتی برای بچههایشان هم غذایی یافت نمیشد. مؤمنین در آن سه
سال بسیار تكیده و فرسوده شدند؛ تا حدی كه اگر محاصره شكسته نمیشد، تنها
یك قدم تا مرگ فاصله داشتند.
البته موضوع این تحریم، تهدید جانی و حذف فیزیكی مسلمانان نبود؛ تنها
اعمال فشار اقتصادی شدید و گرسنگی مطرح بود. وضعیت به جایی رسید كه دیگر
هیچ كاری از دست پیامبر اكرم
صلواتاللهعلیهوآله برنمیآمد.
در این وضعیت طبیعتاً جذب مردم به اسلام هم كم شد. یعنی اینهایی كه
پیرامون هستند، وقتی میدیدند ورود به اسلام هزینهی خیلی بالایی دارد،
خیلی اشتیاق نشان نمیدادند. البته بعضیها هم ممكن بود بگویند كه دیگر رها
كنیم و برویم. پس برای یك مكتب، تهدیدی بالاتر از این متصور نیست كه ریزشش
بالا برود و رویشش كم شود؛ این یعنی از بین رفتن. بنابراین
«یتَخَطَّفَكُم» را به حد اعلا رسانده بودند كه خداوند متعال خودش وارد
میدان شد و آن موریانه را مأمور خوردن و از بین بردن نامه كرد.
ادامه دارد ...