پژوهشگران معتقدند که در جهان باستان هنگامی که شهری دیواره محافظش تکمیل می شد ، هر زمان که آخرین دروازه برآن نصب می گردید و در واقع امنیت شهر تضمین می شد ، مقارن با هر ماهی از سال که بود آن ماه را به عنوان زایچه آن شهر قلمداد می نمودند. لذا این خود مبین میزان اهمیت امنیت در جهان باستان بوده که تامین امنیت یک مکان معادل با زایش و تولد دوباره آن به شمار می رفته است. در جایی از تاریخ، « اصفهان » با طالع « آذر» زاده شد ...
تصویر برج قوس ( آذر ماه ) به عنوان نگاره ای با مفاهیم متعالی عبارت است از صورت و نیم تنه ی مردی تیر انداز با تنه ی ببر و دم اژدها سر که دهان این اژدها به سوی تیر انداز گشوده شده است و حلقوم او آماج تیری است که از کمان تیر انداز خارج می شود . برخی این تصویر را به نمادی از مبارزه انسان با نفس خویش تعبیر کرده اند و برخی نیز آن را به احداث باروی امنیتی اصفهان و مبارزه با دشمن خارجی منسوب می دانند.
هندوها در طالع برج قوس دیده اند که متولد آذرماه دختری است که با ذهن خلاق و ظاهر بی شیله پیله ای كه دارد، هیچ گاه عقب نمی ماند!
و اصفهان مهربان من که بر شالوده ی خلاقیت بنا شده و با همه ی بزرگیش باز هم بی شیله پیله مانده است، هرگز عقب نیفتاده و نمی افتد!
زاینده شهر اصفهان من می خواهد که او را به خاطر خودش و نه برای کمند زاینده رودش و یا آسمان همیشه نیلگونش دوست بدارید!
او معمولاً به اندازه ی پسر متولد این برج آزاد و بی قید نیست. اما گاهگاه می خواهد فرار كند و برود.
اصفهان من اغلب به اندازه ی دیگر شهرهای هم پایه اش آزاد و بی قید نیست. اما گهگاه می خواهد فرار کند و برود ... افسوس که مثل من، طالعش آذر است!
او نه تنها مادری پیر و امل نخواهد بود بلكه بچه ها را تشویق می كند كه خودشان باشند. او آنقدر صادق است كه همیشه واقعیت را به بچه ها می گوید. مهمترین بخش پیشرفت فرزندانش، هوش آنهاست. فرزندان او آنقدر تیزهوش هستند كه از تك تك سلولهای خاكستری مغزشان استفاده می كنند.
کهن دیار اصفهان من که از پس سال ها آزمون و ابتلا و فراز و فرود، هماره سربلند بیرون آمده، هرگز چهره ی سالخوردگی بر خود نمی گیرد و همواره بچه هایش را تشویق می کند که خودشان باشند! از این روست که فرزندان او در حقیقت جویی و کمال طلبی و هنرپروری شهره ی خاص و عامند!
او فمینیست است و اگر بخواهید با او همیشه از چیزهای پیش پا افتاده صحبت كنید شعله های خلق آتشی خود را نشان می دهد. به نظر خودش، او حقوقی خاص خود دارد.
ظرافت و لطافت دوویژگی جدایی ناپذیر از اصفهان در تمامی ادوار تاریخی است ... و مگر نه آنکه ما – وارثان نورسیده ی نصف جهان- گاه طرح های پیش پا افتاده و نقش های ناهمگون با روح و روان این زیبای کهن را به او تحمیل کرده و حقوق مسلم او را نقض می نمائیم؟!
اما او باز هم صبر می کند و صبر می کند و صبر می کند!
متولد برج آذراز صحبت درباره ی عقایدش نمی ترسد.
اصفهان من از صحبت درباره ی عقایدش نمی ترسد؛ بلکه هر آن جان جهان مخاطب مینای نقش جهان است ... اما کجاست دیگر گوش شنوایی که طنین دلنواز دردانه مان را از حنجره ی مخملین مسجد شیخ لطف الله و از گلوگاه مناره ی ساربان بشنود؟!
برای تغذیه ی ذهنش باید تمركز داشته باشد، در غیر اینصورت دمغ و پكر می شود چرا که محدودیت برای كلیه متولدین این برج مضر است.
نفس اصفهان من در رویش آسمان خراش ها و از ریشه دوانی آلودگی ها در آب و خاک و هوایش تنگ شده است ... محدودیت برای متولدین آذر مضر است! ... اصفهانم را دمغ و پکر نمی خواهم!
باید قدر دانی ویژه داشته باشم از دوست خوبم شقایق صحرایی عزیز که این مطالب رو در اختیار بنده قرار دادند.
با تشکر:
جانشین مدیر انجمن نصف جهان