1- عنوان مطلب : چگونه اصفهان، «اصفهان» شد؟
2- کلید واژه ها : اصفهان؛ وجه تسمیه
3- نوع مطلب : تلفیقی
4- متن مطلب : در علت نامگذاری اصفهان وجوه مختلفی گفته اند كه برخی به اساطیر شباهت دارد و پاره ای از گفته ها سند و دلیل ندارد، مانند قصه ی سوزانیدن حضرت ابراهیم (ع) توسط نمرود، كه چون به اصفهانیان امر شد كه در سوزانیدن خلیل الله شركت كنند ایشان در جواب آن نوشتند «اسپاه آن» یعنی «نه آنكه با خدا جنگ كند» بدین معنی که این لشكری نیست كه محاربه خدا كند و اینکه آنها سواران خدایند. اصفهان، لفظی است معرب از کلمه اسپاهان، اسم چندین دهکده و بلوک و زمینی که شهر کنونی در آن واقع شده است. در اواخر قرن دوم هجرت تقریبا یکصد و پنجاه سال پس از فتح آنجا مسلمین آن را با یک سور و باره (دیواری که به دور شهر می کشیدند) وصل نمودند و اسم عمومی را معرب ساخته به آنجا گذاردند. از آن تاریخ تا حال همین طور به همزه ی مکسور و صاد و فاء نوشته و تلفظ می شود. و اسم اسپاهان بر این زمین از وقتی که کیقباد سر سلسله کیانیان آنجا را دارالملک ساخت، [گذارده شد] و شاید قبل از آن بوده است که آنجا را پهله می گفتند و زبان اهل آنجا را « پهلوی» . و پهله بمعنی شهر هم آمده و بهمین مناسبت زبان گزی و سده و گرگوئی را ولایتی و دیگر زبان های فارسی را بتری و دری می گفته اند که به معنی دشت و تپه و شکاف کوه باشد. گویا اصفهان را شهر و جاهای دیگر را غیر شهر می پنداشتند. این تغییر لفظ که از تعریب پیدا شده سبب عمده اختلاف لغت می باشد. اصفهان، از بناهای « اصبهان بن فلوج بن سام بن نوح (ع) » است و در « روضات الجنات » و بعضی متون قدیمی دیگر آمده كه اینجا دریا بوده است و حضرت سلیمان نبی (ع) به جن فرمان داد كه برای او در محل معروفی به نام جاوخوانی نقبی زدند و زمین آن خشك شد و در دامنه ی جنوبی آن رود بزرگ زنده رود جاری بود تا اینكه سلیمان (ع) با موكب وارد آنجا شد و از آب و هوای آنجا لذت برد و لذا [رو] به وزیرش « آصف برخیا» به آنجا اشاره كرد و چون به بسیاری از لغات صحبت می كرد به فارسی گفت:«آصف هان» كه « هان » در فارسی اشاره به جای نزدیك است و مقصود اینكه زمینی كه می طلبیدیم همین است، از این جهت « آصف هان » گفته شده است. نظر به موقع خاص این شهر كه در محل تقاطع راه های عمده واقع است، اصفهان از جمله اقامتگاه های سلطنتی شهریاران هخامنشی بوده و در تاریخ های قدیم به نام «گابا» یا «گی» معرفی گردیده است. با مراجعه به منابع و دلایل موجود تاریخی چنین برمی آید كه كلمه ی «اسپادان» بطلمیوس، «سپاهان» پهلوی، «اصبهان» عرب و «اصفهان» امروز یك لفظ قدیمی است و به احتمال قریب به یقین اساسا كلمه ی پهلوی است و ریشه ی قدیم تر از پهلوی آن مكشوف نیست. و یا به عقیده ی « ابن درید» اصبهان مرکب است از «اصب» که در زبان فرس (فارسی) معنی بلد و شهر باشد و «هان» اسم سوار چنانکه گویا گفته می شود « شهر سواران ». و اما معاون پژوهشی مرکز اصفهان شناسی و خانه ی ملل در این باره می گوید: عمده مطالبی که از نقل محققان و مورخان پیشین استنباط می شود، بیشترین علت را در وجه تسمیه شهر اصفهان وجود مراکز نظامی و سپاهی گری در پادگان های کنار رودخانه زاینده رود، در عصر ساسانی و حتی قبل از آن می دانند. قطعا نام سپاه و اسپاه و اسپاهان حکایت از همین مسئله می نماید . البته با ورود سپاه اعراب مسلمان به اصفهان این شهر از نام اسپهان یا سپاهان و یا اسپاهان به اصبهان تبدیل شد و بعد از مدت ها اصفهان نامیده شد. به عنوان نمونه می توان به کتاب هایی که در قرون اولیه ی اسلامی نوشته شده اشاره کرد که هر جای آن در باب اصفهان و یا شخصیت های آن بوده است واژه ی « اصبهان » دیده می شود. استاد محمد حسین ریاحی معتقد است: قبل از اسلام و بویژه در عصر ساسانی و حتی در زمان هخامنشیان نیز جی را به عنوان منطقه ی وسیعی ذکر کرده اند که شامل آبادی ها و روستاهای مختلف بوده، مناطق متعددی از اصفهان و خود اصفهان که بسیاری از مناطق اصفهان را دربردارد، شامل آن می شده است. جی مرکب از روستاهای متعددی بوده که این روستاها یا محلاتی که در کنار هم قرار گرفته شهری را رقم زده. یکی از این محلات اسپهان یا اسبهان بوده است و شامل محلاتی مانند یووآن، سنبلان، اشکهان، خشی نان و غیر آن بوده است که بعدها نام «اسبهان» برتری یافته و در طی تاریخ به شکل «اصفهان» در آمده است.
5- نام نویسنده زهرا اسدیان
منابع مطلب: 1- جناب، میرسید علی. الاصفهان. 2
- هنرفر، لطف الله. اصفهان.