دأب
عادت و شأن و تلاش طبرسى فرموده: دأب به معنى عادت است «دأب يدأب» آنگاه گويند كه كسى به چيزى عادت كند و در آن مستمر باشد [آل عمران:11] يعنى عادت و طريقه اين كفّار مانند عادت آل فرعون و پيشينيان است كه آيات ما را تكذيب كردند. [يوسف:47] هفت سال به عادت خود زراعت مىكند [ابراهيم:33] مراد از دائبين آن است كه در سير و وضع خود مستمراند و به آن عادت دارند يعنى: آفتاب و ماه را به خدمت شما گماشت كه هميشه روانند. در نهج البلاغه آمده:اَلشَّمْسُ وَالْقَمَرُ دائِبانِ فى مَرْضاتِهِ» خطبه: 88 محمد عبده آن را تلاش معنى كرده است كه به شب. روز دائبان گويند كه در رفتن و آمدن عادت دارند كلمه دأب پنج بار و دائبين يكبار در قرآن پنج بار و دائبين يكبار در قرآن مجيد آمده است.
[غافر:31].
در قاموس و صحاح دأب را عادت و شأن معنى كرده و در نهايه مىگويد: دأب به معنى عادت و كار است و اصل آن به معنى تلاش و زحمت است .
فكر مىكنم كه معنى دأب در آيه فوق همان شأن و قضيّه باشد يعنى: من بر شما از نظير روز احزاب مىترسم كه مثل واقعه قوم نوح و عاد و ثمود...، به سر شما آيد.
مجمع آن را در آيه عادت خدا گرفته يعنى مثل عادت خدا درباره قوم نوح و عاد بيضاوى كلمه جزاء مقدّر كرده يعنى «مثل جزاء عادت قوم نوح...» ولى آنچه ما گفتيم بهتر است.