كاف
حرف بيست و دوم از الفباى عربى و بيست و پنجم از الفباى فارسى است در حساب ابجد به جاى عدد 20 است و براى آن چند معنى ذكر كردهاند.
1- تشبيه. مثل [بقره:74].
2- تعليل. مثل [بقره:198]. يعنى او را ياد كنيد زيرا شما را هدايت كرده است ابن هشام در مغنى گويد: گروهى بدان قائلند و اكثر آنها نفى كرده و گفتهاند كاف به معناى تعليل نمىآيد و گروهى آن را مشروط به وجود «ما» دانستهاند چنانكه در آيه گذشت ولى حق اين است كه كاف بدون «ما» هم براى تعليل آيد مثل [قصص:82]. يعنى تعجب كن زيرا كفار رستگار نمىشوند (تمام شد).
طبرسى رحمهاللَّه كاف را در آيه تشبيه دانسته است.
3- تأكيد كه آن را زائد نيز گويند. مثل [شورى:11]. در معنى و اقرب الموارد گفته تقدير آيه اين است «لَيْسَ مِثْاهُ شطىْءٌ» و اگر زايد نباشد معنى چنين مىشود: مثل خدا را مثلى نيست و آن اثبات مثل براى خداست و محال مىباشد، ابن هشام اضافه كرده كه زيادت كاف براى تأكيد نفى مثل است زيرا زيادت حرف به حكم تكرار جمله است ابن جنى گفته: چون بخواهند در نفى فعل مبالغه كنند گويند: «مِثْلُكَ لايَفْعَلْ».
در مجمع فرموده كاف زائد و براى تأكيد نفى است در كشّاف گفته: آن براى مبالغه در نفى است وقتيكه گوئيم: «مِثْلُكَ لايَبْخَلْ» يعنى تو حتماً بخل نمىكنى. معانى ديگر كاف را در كتب لغت ببينيد.