ظُفر
(بر وزن عنق و قفل) ناخن. اعم از آن كه در انسان باشد يا غير آن. مراجعه به لغت نشان مىدهد كه ظفر فقط بمعنى تاخن و بمخلب (چنگال) شامل نيست.
المنار از لسان العرب نقل مىكند: ظفر ناخن انسان و ناخن پرنده است... و گفتهاند ظفر ذر مرغى يا در حيوانى گويند كه شكار نمىكند و مخلب در آن كه شكار مىكند. [انعام:146].
ناخن داران كه بر يهود حرام شده حتماً بر پرندگان و حيوانات چنگالدار شامل نيست كه چنگالداران در اسلام نيز حرام است اختصاص به يهود ندارد و آنچه از فخر رازى نقل شده است و چنگال گرفتن و آنها را بنابر ظهور آيه، حلال دانسته و حديث «حُرِّمَ كُلَّ ذى نابٍ مِنَ السِّباعِ وَ ذى مِخلَبٍ مِنَ الطُّيُورِ» را ضعيف پنداشته، بيهوده است.
[نساء:160] اين آيه نيز روشن مىكند كه اين محرّمات در اصل حلال بوده و بواسطه ظلمشان بر يهود حرام شدهاند و شايد اين آيه از آيه اول اعم باشد. بايد ديد مراد از اين ناخنداران چيست؟ از ابن عباس و سدّى و غيره نقل شده: مراد حيوانى است كه سماش يكى است و شكاف ندارد مثل شتر و شتر مرغ و اردك و غاز (مجمع) از مجاهد نقل شده مراد هر چهارپائى است كه سم شكافته نيست و سم شكافتگان را يهود مىخورند. و از ابن زيد نقل شده كه مراد شتر است.
در تورات فعلى سفر لاويان باب يازدهم بطور قاعده كلى هر شكافته شم و نشخوار كننده حلال شمرده شده ولى شتر را تحريم كرده كه نشخوار مىكند ولى شكافته سم نيست و ونك (حيوانى است مثل گربه بعضى آنرا گوسفند بنى اسرائيل گويند) نشخوار مىكند ولى شكافته سم نيست ايضاً خرگوش و خوك كه اولى سم شكافته نيست و دومى نشخوار نمىكند.
ولى از اينها فقط شتر در ما نحن فيه است.
نا گفته نماند: گوسفند و گاو داخل در اين تحريم نيست زيرا جمله «وَمِنَ البَقَرِ وَ الغَنَمِ ...» نشان مىدهد فقط پيه آن دو بر يهود حرام شده است.
مىماند شتر و قسمت ديگرى از طيّبات و ناخنداران. يهود مىگفتند: اين محرمات در اصل شريعتها حرام بودند و در اثر گناهان بر ما حرام نشدهاند قرآن در جواب آنها فرموده: هر طعام پيش از نزول تورات بر بنى اسرائيل حلال بوده
مگر آنچه اسرائيل بر خود حرام كرده بود تورات را بياوريد و بخوانيد تا صدق اين سخن روشن شود[آل عمران:93]. گفتهاند: يعقوب مرضى داشت كه گوشت شتر آن را مزيد مىكرد لذا تصميم گرفت كه گوشت شتر نخورد. مراد از «ماحرم» آنست.
* [فتح:24].
ظفر: (بر وزن علم) بمعنى نجات و غلبه است بنظر راغب اصل آن از «طفره عليه» است يعنى انگشتش در بدن او فرو رفته. آن در آيه به معنى غلبه است يعنى: خدا شما را بر آنها غالب كرد و نصرت داد.