دوشنبه 5 آذر 1403 - 21 جمادي الاول 1446 - 25 نوامبر 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عضویت در خبرنامه
ارسال
مقطع قبلي
فهرست مقطعات
مقطع بعدي
قوت شاعره من سحر از فرط ملال
متنفر شده از بنده گريزان مي رفت
نقش خوارزم و خيال لب جيحون مي بست
با هزاران گله از ملك سليمان مي رفت
مي شد آن كس كه جز او جان سخن كس نشناخت
من همي ديدم و از كالبدم جان مي رفت
چون همي گفتمش اي مونس ديرينه من
سخت مي گفت و دل آزرده و گريان مي رفت
گفتم اكنون سخن خوش كه بگويد با من
كان شكر لهجه خوشخوان خوش الحان مي رفت
لابه بسيار نمودم كه مر او سود نداشت
زان كه كار از نظر رحمت سلطان مي رفت
پادشاها ز سر لطف و كرم بازش خوان
چكند سوخته از غايت حرمان مي رفت
آخرين مطالب
ادبیات
غم نیست که قاسم سلیمانی رفت؛ ما را...
به فروردین ما فرخندگی بخش
آیا جانِتان جور است؟
راضی مشو که بیخبران، خندهام کنند...
توانایی ادبیات در نقد وضعیت جامعه
سامانی: «آفرت» رمان دهه 40 و50...
تأثیر غرب در موفقیت نویسندههای روس در...
برگزیدگان نخستین جایزه ملی جمالزاده
قصیده میرشکاک برای موسوی گرمارودی
وقتی نگاه نویسنده جذاب نیست