شنبه 9 تير 1403 - 20 ذيحجه 1445 - 29 ژوئن 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عضویت در خبرنامه
ارسال
شماره غزل:
382
فهرست غزليات
غزل قبلي
غزل بعدي
وزن و بحر عروضي:
مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلان(بحر رجز مثمن مطوي مخبون مذال)
فاتحه اي چو آمدي بر سر
خسته
اي بخوان
لب بگشا كه مي دهد لعل لبت به مرده
جان
آنكه به
پرسش
آمد و فاتحه خواند و مي
رود
گو نفسي كه روح را مي كنم از پي اش روان
اي كه طبيب
خسته
اي روي زبان من ببين
كاين دم و دود سينه ام بار
دل
است بر زبان
گر چه تب استخوان من كرد ز مهر گرم و رفت
همچو تبم نمي
رود
آتش مهر از استخوان
حال دلم ز خال
تو
هست در آتشش وطن
چشمم از آن دو چشم
تو
خسته
شده است و نا
تو
ان
باز نشان حرارتم ز آب دو ديده و ببين
نبض مرا كه مي دهد هيچ ز زندگي نشان
آنكه
مدام
شيشه ام از پي عيش داده است
شيشه ام از چه مي برد پيش طبيب هر زمان
حافظ از آب زندگي شعر
تو
داد شربتم
ترك
طبيب كن بيا نسخه شربتم بخوان
آخرين مطالب
ادبیات
غم نیست که قاسم سلیمانی رفت؛ ما را...
به فروردین ما فرخندگی بخش
آیا جانِتان جور است؟
راضی مشو که بیخبران، خندهام کنند...
توانایی ادبیات در نقد وضعیت جامعه
سامانی: «آفرت» رمان دهه 40 و50...
تأثیر غرب در موفقیت نویسندههای روس در...
برگزیدگان نخستین جایزه ملی جمالزاده
قصیده میرشکاک برای موسوی گرمارودی
وقتی نگاه نویسنده جذاب نیست