سه شنبه 12 تير 1403 - 23 ذيحجه 1445 - 2 ژولاي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عضویت در خبرنامه
ارسال
شماره غزل:
297
فهرست غزليات
غزل قبلي
غزل بعدي
وزن و بحر عروضي:
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات(بحر مجتث مثمن مخبون مقصور)
زبان
خامه
ندارد سر بيان فراق
و گرنه شرح دهم با
تو
داستان فراق
دريغ مدت عمرم كه بر اميد وصال
بسر رسيد و نيامد بسر زمان فراق
سري كه بر سر
گردون
به فخر مي سودم
به راستان كه نهادم بر آستان فراق
چگونه باز كنم بال در هواي وصال
كه ريخت مرغ دلم پر در آشيان فراق
كنون چه چاره كه در بحر غم به گردابي
فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق
بسي نماند كه كشتي عمر غرقه شود
ز موج
شوق
شوق
زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد'>تو در بحر بي كران فراق
اگر به دست من افتد فراق را بكشم
كه روز
هجر
سيه باد و خان و مان فراق
رفيق
خيل
خياليم و همنشين شكيب
قرين
آتش هجران و هم
قران
فراق
چگونه دعوي وصلت كنم بجان كه شده است
تنم وكيل
قضا
و دلم
ضمان
فراق
ز سوز
شوق
دلم شد كباب
دور
از يار
مدام
خون جگر مي خورم ز خوان فراق
فلك
چو ديد سرم را اسير
چنبر
عشق
ببست گردن صبرم به ريسمان فراق
به پاي
شوق
گر اين ره بسر شدي حافظ
به دست
هجر
ندادي كسي عنان فراق
آخرين مطالب
ادبیات
غم نیست که قاسم سلیمانی رفت؛ ما را...
به فروردین ما فرخندگی بخش
آیا جانِتان جور است؟
راضی مشو که بیخبران، خندهام کنند...
توانایی ادبیات در نقد وضعیت جامعه
سامانی: «آفرت» رمان دهه 40 و50...
تأثیر غرب در موفقیت نویسندههای روس در...
برگزیدگان نخستین جایزه ملی جمالزاده
قصیده میرشکاک برای موسوی گرمارودی
وقتی نگاه نویسنده جذاب نیست