دوشنبه 9 مهر 1403 - 24 ربيع الاول 1446 - 30 سپتامبر 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عضویت در خبرنامه
ارسال
شماره غزل:
191
فهرست غزليات
غزل قبلي
غزل بعدي
وزن و بحر عروضي:
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن(بحر رجز مثمن سالم)
آن كيست كز روي كرم با ما وفاداري كند
بر جاي بدكاري چو من يكدم نكوكاري كند
اول به بانگ
ناي
و ني آرد به
دل
پيغام وي
وآنگه به يك
پيمانه
مي با من وفاداري كند
دلبر كه
جان
فرسود از او كام دلم نگشود از او
نوميد نتوان بود از او باشد كه دلداري كند
گفتم گره نگشوده ام زآن
طره
تا من بوده ام
گفتا منش فرموده ام تا با
تو
طراري
كند
پشمينه پوش تندخو از عشق نشنيده است بو
از
مستي
اش رمزي بگو تا
ترك
هشياري كند
چون من گداي بي نشان مشكل بود ياري چنان
سلطان كجا عيش نهان با
رند
بازاري
كند
زآن
طره
پر پيچ و خم سهل است اگر بينم ستم
از بند و زنجيرش چه غم هر كس كه
عياري
كند
شد لشكر غم بي عدد از بخت مي خواهم مدد
تا فخر دين عبدالصمد باشد كه غمخواري كند
با چشم پر نيرنگ او حافظ مكن آهنگ او
كان
طره
شبرنگ
او بسيار
طراري
كند
آخرين مطالب
ادبیات
غم نیست که قاسم سلیمانی رفت؛ ما را...
به فروردین ما فرخندگی بخش
آیا جانِتان جور است؟
راضی مشو که بیخبران، خندهام کنند...
توانایی ادبیات در نقد وضعیت جامعه
سامانی: «آفرت» رمان دهه 40 و50...
تأثیر غرب در موفقیت نویسندههای روس در...
برگزیدگان نخستین جایزه ملی جمالزاده
قصیده میرشکاک برای موسوی گرمارودی
وقتی نگاه نویسنده جذاب نیست