سراب
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ
قرآن كريم سوره مباركه نور (24)، آيه 39
تلاوت آيه
و كسانى كه كفر ورزيدند، كارهايشان چون سرابى در زمينى هموار است كه تشنه، آن را آبى مىپندارد، تا چون بدان رسد آن را چيزى نيابد و خدا را نزد خويش يابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زود شماراست.
قرآن كريم سوره مباركه نور (24)، آيه 39
ترجمه صوتي آيه به نثر
كره زمين به
همراه اشكال متصل به آن كه فتيلهاى در كنارش روشن است:
اشاره به
دنيا (سراب و آمال خيالى و دستنيافتنى كفار) كه همچون بمبى، هر روز به نابود شدنش
نزديكتر مي شود و مظاهر دنيا (شامل زينتهاى دنيوى، شهوات، مال دنيا، و مقام) كه
آمال دنياطلبان و كافران است و همچون سرابى ناپايدار و خيالى است.
مار:
سمبل
دنيا كه در ظاهر زيبا و فريبنده است ولى نيشى گزنده دارد.
نورى كه در
بالا قرار گرفته است:
اشاره به
نور معنوى كه ماندگار است.
شرح صوتي نقاشي
برهوت:
اشاره به عالم
كفر
شخصي كه در برهوت حركت ميكند:
اشاره به شخص
كافر
چشمهي زيبايي كه شخص كافر در دور دست ميبيند:
اشاره به اعمال
كافران كه همچون سرابي است در يك كوير كه انسان تشنه آنرا از دور آب ميپندارد.
نور:
اشاره به حقيقت
كه وقتي شخص كافر به سمت سراب اعمالش ميرود، چيزي جز خداوند متعال در آنجا
نمييابد.
نمايش فيلم ( 33k - 56k - 128k )
مشبه: كافر- اعمال كفّار- فرارسيدن مرگ و لقاء خداوند.
مشبه به: تشنهي كه آب گوارا دارد ولي به دنبال سراب مي رود- سراب- رسيدن فرد تشنه به سراب در حالي كه مولي او در آنجا حاضر باشد.
وجه شبه و توضيح: تشنهي در وسط بيابان به دنبال اندكي آب گوارا سرگردان و حيران است. به هر سو كه نظر مي اندازد آب مي بيند و شتابان به سوي آن مي رود اما همين كه به آن رسيد، متوجه مي شود كه چيزي جز سراب نبوده است. تعجب آنجاست كه شخصي آگاه و توانا بر هر چيز، او را به سوي آب واقعي راهنمايي نموده است اما بدون توجه به راهنمايي هي آن فرد حكيم، فقط به دنبال خيالات و سرابهايي است كه خود مي يابد و هر بار كه تشنهتر و خستهتر به آنها مي رسد تنها نصيحتها و هشدار باش آن فرد حكيم است كه او را متوجه خود مي كند اما باز هم متنبّه نمي شود تا اينكه از پي درآيد. افراد كافر نيز اگر چه بر اساس فطرت خود تشنه سعادت و تعالي هستند اما بدون توجه به دستورات و اوامر الهي ، در نهايت جهل و ناداني و غرق در ماديّات و هواهي نفساني تنها به دنبال آن پندارهي باطل خود هستند كه به واسطه آنها به سعادت و كاميابي دست يابند و عمر خود را در جهت رسيدن به اين سرابهي خيالي تلف مي كنند. در اين هنگام است كه ناگاه زمان مرگ فرامي رسد و در آن لحظه، ناتوان از انجام هر كاري و پشيمان از تمام كردهها، ناگاه خود را در محضر خدايي مي يابند كه عمري از او روي گردان بودند و در آن لحظه نه پشيماني سودي دارد و نه عذرخواهي ، كه زمان، زمان حسابرسي و پاسخگويي است.
شرح صوتي مثل