آب و کف
أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ
قرآن كريم سوره مباركه رعد (13)، آيه 17
تلاوت آيه
« همو كه » از آسمان، آبى فروفرستاد. پس رودخانههايى به اندازه گنجايش خودشان روان شدند، و سيل، كفى بلند روى خود برداشت، و از آنچه براى بدست آورن زينتى يا كالايى، در آتش مىگدازند هم نظير آن كفى بر مىآيد. خداوند، حق و باطل را چنين مثل مىزند. اما كف، بيرون افتاده از ميان
مىرود، ولى آنچه به مردم سود مىرساند در زمين « باقى » مىماند. خداوند مَثَلها را چنين مىزند.
قرآن كريم سوره مباركه رعد (13)، آيه 17
ترجمه صوتي آيه به نثر
شخص بي هويت
با لباس قرمز:
اشاره به
باطل كه هويت و موجوديتى ندارد.
تاس:
سمبل
ناپايدارى و بازيگرى باطل.
ساعتى كه
طومار دنيا در صفحه آن در حال پاره شدن است:
اشاره به
نابودى دنيا و اينكه اجل خبر نمي كند. (ساعت، چكشى براى زنگ زدن و خبر دادن ندارد).
صفحه پاره
شده:
اشاره به
سطحى بودن باطل و نابودى آن.
كف آب در
كنار ساحل:
سمبل
باطل كه سودى ندارد و از بين رونده است.
دريا و نور:
سمبل
حقيقت و نورانيّت كه بي كرانه و پايدار است.
شرح صوتي نقاشي
تاس:
سمبل بازيگري
باطل.
شخص قرمزپوشي كه چهرهي ندارد:
اشاره به باطل كه
هيچ موجوديتي ندارد.
ساعتي با نقش دنيا بر صفحهي آن:
اشاره به رو به
زوال رفتن دنيا با گذشت زمان.
صحنهي كه تاسي و سمبل باطل از بين رفتهاند و تنها دريا و نور باقي مانده است:
اشاره به از بين
رفتن باطل و باقي بودن حق.
نمايش فيلم ( 33k - 56k - 128k )
مشبه: حق- باطل.
مشبه به: آب و مذاب فلزات - كف روي آب و فلزات درحال گداختن.
وجه شبه و توضيح: در اين آيه با بيان مثال آب و كف، رابطه و نزاع حق و باطل و نتيجه اين نزاع در نهايت سادگي و زيبايي به تصوير كشيده شده است كه وجوه تشابه حق با آب و باطل با كف در موارد زير مورد اشاره قرار مي گيرد:
1 - با فروكش كردن سيل و مواد مذاب، كفِ روي آن از بين مي رود. باطل هم از حق جداشدني و از بين رفتني است.
2 - وجود و ثبوت آب يا مايع، حقيقي است همچون حق، اما ثبات كف روي آب خيالي است همچون باطل.
3 - همانگونه كه تنها آب خالص، سودمند و ماندني است، تنها حق، مفيد و ماندگار است و باطل همچون كف روي مايع كه سودي ندارد تباهشدني است.
4 - كف هميشه روي مايع قرار مي گيرد و بالانشين است اما هنري ندارد و همچون باطل رفتني است. در حالي كه آب خالص بدون سر و صدا و متواضع است و اگر روي زمين هم نماند و فرورود، موجب استفاده ديگران است و به صورت چشمهسار و قنات سر از زمين برمي آورد همچون حق.
5 - حق، في نفسه ارزشمند است و باطل اعتبار خود را از آن مي گيرد و خود را با آن مي پوشاند، همچون كف كه اعتبار خود را از مايع مي گيرد و همرنگ آن مي شود.
6 - باطل دنبال بازار آشفته مي گردد و هنگامي كه سيلاب وارد صحرا مي شود و يا جوشش مايع تمام شود، كف از بين مي رود همچون باطل.
7 - كف تنها بر آب ظاهر نمي شود و بر روي هر مايعي مي تواند آشكار شود، يعني شكل واحدي ندارد همچون باطل.
8 - هر شيئي بسته به ميزان سودمندي اش ماندگار است و لذا حق هميشه پابرجاست و باطل ناپايدار و نابودشدني است همچون آب ماندني و كف رفتني .
9 - معمولاً كف به وسيله مايع به اطراف پرتاب مي شود و باطل نيز به وسيله حق نابود مي شود.
10 - همانطور كه وجود كف به وجود مايع بستگي دارد، وجود باطل هميشه مديون حق است.
11 - مبارزه حق و باطل همچون آب و كف هميشگي است.
شرح صوتي مثل