زندگي گياهان
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ
قرآن كريم سوره مباركه حديد (57)، آيه 20
تلاوت آيه
بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخر فروشى شما به يكديگر و فزون جويى در اموال و فرزندان است. « مَثَل آنها » چون مثل بارانى است كه كشاورزان را رُستنى آن « باران »به شگفتى اندازد، سپس « آن كشت » خشك شود و آن را زرد بينى، آنگاه خاشاك شود. و در آخرت « دنيا پرستان را » عذابى سخت است و « مؤمنان را » از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست.
قرآن كريم سوره مباركه حديد (57)، آيه 20
ترجمه صوتي آيه به نثر
فرمهاى هندسى
و مردمانى كه درگير با اين اشكال هستند:
اشاره به
كثرت زندگى دنيا و مردمانى كه اسير و گرفتار اين كثرتند.
تاس:
سمبل
بازيگرى و سرگرمى بودن دنيا.
صورتهاى
آراسته شده:
سمبل
زينتهاى دنيوى.
آپارتمانهاى
سر به فلك كشيده:
سمبل
تفاخر و تكاثر.
شرح صوتي نقاشي
تاس:
سمبل بازي و
سرگرمي بودن دنيا.
مورچه:
سمبل حرص به
دنيا.
عروسك:
سمبل بازي بودن
دنيا.
سكه:
سمبل تجملپرستي
و تفاخر دنيوي.
ماسك:
سمبل دورويي
دنيا.
ساختمانها:
سمبل تجملپرستي
و تفاخر دنيوي.
باد خزاني كه تمام مظاهر دنيا و سرسبزي و تراوت را با خود ميبرد:
اشاره به
ناپايدار بودن و زوالپذير بودن دنيا كه همچون خشك و زرد شدن محصولات سرسبز
كشاورزان است.
نمايش فيلم ( 33k - 56k - 128k )
مشبه: زندگي دنيا.
مشبه به: باراني كه از آسمان فرومي ريزد و موجب رشد سريع و انبوه گياهان مي شود، به گونهي كه حتي كشاورزان را هم متعجب مي كند. اما پس از مدتي اندك، همه اين گياهان تبديل به مقداري كاه زرد و خشكيده مي شوند.
وجه شبه و توضيح: شايد توضيح و بيان چگونگي و به انجام رسيدن زندگي افراد گوناگون آن هم در شرايط مختلف امري محال باشد. اما قرآن كريم در اين آيه با بيان مثالي بسيار ساده و در عين حال جامع، مراحل زندگي انسان را به گونهي به تصوير مي كشد كه بري همه كس و در هر جايي قابل فهم و درك است.
دشتي وسيع در اوايل فصل بهار به واسطه باران الهي ، آب حيات مي نوشد و گياهان گوناگون و متفاوت، از هر روزنه زمين سر به در آوردهاند. گرمي آفتاب مشوّق تحرك و رشد و نمو هر چه بيشتر آنهاست. چيزي نمي گذرد كه تمام سطح زمين را پوشيده از گياهان پرطراوت و رنگارنگ مي بينيم و آنچنان حيات و نشاط در اين دشت خودنمايي مي كند، كه گويي هر جانداري به اميد زندگي ابدي در تلاش است. زندگي ادامه دارد و هر روز اين گياهان و رياحين ظريف و نورسته بزرگ و بزرگتر مي شوند و به تدريج گلهي زيبا و مفرح كه نشانه باروري و به ثمر نشستن اين گياهان است، سراسر دشت را فرامي گيرد. اما اين صحنه زيبا چند روزي بيش دوام نمي آورد و آن گلبرگهي زيبا و رنگارنگ ديري نمي پايد كه هر يك به دست قهار باد پاييزي از جا كنده و به دست نابودي و فراموشي سپرده مي شوند. آن گياهان شاداب يك به يك پژمرده و هر ذرّه از بقايي آنها به سويي پخش و ناپديد مي شود به شكلي كه اگر ناظري بي خبر از روزهي گذشته، گذرش بر اين دشت بيفتد، چنان مي انديشد كه گويي سالهاست غبار مرگ و نيستي بر آن نشسته است. آري ، چنين است ماجري زندگي . انسان غافل به موهوماتي فريبنده و جذاب دل مي بندد و هر چند صباحي از عمر خود را به نوعي ارزان مي فروشد. دوران كودكي را به بازي و دوران نوجواني را به لهو و سرگرمي مي گذراند، چندي نمي گذرد كه زيباپرستي و رفاهطلبي بر او چيره مي شود و دوره آخر را با تفاخر به آنچه تا كنون به دست آورده، از مال و ثروت و فرزندان و... سپري مي كند كه ناگاه كوس رحلت به صدا درمي آيد و بانگ مرگ به او نهيب مي زند و آنچنان بساط چند ساله او را كه با صرف سالها عمر به دست آورده برمي چيند و طومار اقبالش را در هم مي پيچد كه گويي چنين شخصي اصلاً وجود خارجي نداشته است. اين دنيي فاني بسان همان كشتزاري است كه چند روزي را به صاحبانش روي خوش نشان مي دهد و همه را مجذوب زيباييهي ظاهريش مي نمايد و آن افراد غافل نيز بري بهرهبرداري از آن، همه جور برنامهريزي مي كنند و هنگامي كه زمان بهرهبرداري مي رسد ناگاه همه برنامهها نقش بر آب مي شود و اين عروس زيباروي در آغوش داماد ديگري خفتد.
شرح صوتي مثل