آتشي در تاريکي
أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ
صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ
أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ
يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
قرآن كريم سوره مباركه بقره (2)، آيات 20-16
تلاوت آيه
همين كسانند كه گمراهى را به « بهاى » هدايت خريدند، در نتيجه داد و ستدشان سود « به بار » نياورد؛ و هدايت يافته نبودند. مَثَل آنان، همچون مثل كسانى است كه آتشى افروختند، و چون پيرامون آنان را روشنايى داد، خدا نورشان را برد؛ و در ميان تاريكيهايى كه نمىبينند رهايشان كرد. كرند، لالند، كورند؛ بنابراين به راه نمىآيند. يا چون « كسانى كه در معرض » رگبارى از آسمان - كه در آن تاريكيها و رعد و برقى است- « قرار گرفتهاند »؛ از « نهيب » آذرخش « و » بيم مرگ، سر انگشتان خود را در گوشهايشان نهند، ولى خدا بر كافران احاطه دارد. نزديك است كه برقِ چشمانشان را بربايد؛ هر گاه كه بر آنان روشنى بخشد، در آن گام زنند؛ و چون راهشان را تاريك كند، « بر جاى خود » بايستند؛ و اگر خدا مىخواست شنوايى و بينايىشان را برمىگرفت، كه خدا بر همه چيز تواناست.
قرآن كريم سوره مباركه بقره (2)، آيات 20-16
ترجمه صوتي آيه به نثر
شخصى با چشمان سنگى و لبها و گوشهاى بسته:اشاره به كور و كر و لال بودن گمراهان.
فضاى تيره:اشاره به تيرگى و ظلمتى كه گمراهان را فراگرفته است.
شرح صوتي نقاشي
نور و دريا:
اشاره به عالم
هدايت.
برهوت ظلماني:
اشاره به عالم
گمراهي.
نمايش فيلم ( 33k - 56k - 128k )
مشبه: منافقان، كساني كه به ظاهر اسلام آوردند و در باطن، دل در گرو باطل داشتند.
مشبه به: كسي كه در بياباني تاريك آتشي روشن كرده است و خداوند آن آتش را خاموش مي كند كه موجب وحشت و حيرت او مي شود. و يا كسي كه در شبي طوفاني و باراني همراه با رعد و برقهي وحشتآور، از ترس غرش رعد انگشت در گوش نهاده و هر بار با استفاده از نور رعد چند قدمي حركت مي كند و مجدداً در ظلمت و تاريكي سرگردان مي ماند.
وجه شبه و توضيح: منافقيني كه به ظاهر در صف مؤمنان قرار داشتند و در واقع مخالف آنها بودند قصد داشتند كه از منافع ايمان ظاهري خود در بين مسلمانان كمال استفاده را ببرند و در خفا نيز با همكيشان خود همپيمان باشند، كه خداوند با نزول آيات متعددي نقاب از چهره واقعي اين افراد برداشت. آنها اگر چه بري مدت كوتاهي از مصونيتها و مزايي اسلام برخوردار بودند و از رفاقت با كفار نيز بهرهمند مي شدند ولي ديري نپاييد كه اين دوران موقت سپري شد و آنها منفور و مطرود سايرين شدند. بر همين اساس در مثالي زيبا حال و روز منافقين به كسي تشبيه شده است كه در ظلمتي كور قرار گرفته و راه از چاه و خوب از بد را تشخيص نمي دهد و بري برطرف شدن تاريكي دست به كار مي شود و آتشي روشن مي كند. اما خداوند آتش او را خاموش مي كند و دوباره به همان ظلمات گرفتار مي شود. اما اين دفعه ظلمتش مضاعف است، يكي ظلمت تاريكي و يكي هم ظلمت حيرت از اينكه چرا آتش وي خاموش شده است؟ و در نتيجه همين تاريكي است كه همچون فردي كور و كر و گنگ به هيچ وجه قادر به بازگشت از راه نادرست خود نمي باشد. منافقيني كه به ظاهر دم از ايمان مي زدند و از برخي فوايد دين برخوردار مي شدند، با نزول آيات افشاگرانه هم در اين دنيا رسوا شدند و هم اينكه خداوند پس از مرگشان نور خود را از آنها مي گيرد و در ظلمت قرارشان مي دهد، يكي ظلمت اصليشان و يكي ظلمتي كه با اعمالشان به بار آوردهاند.
در مثالي ديگر قرآن صحنه زندگي منافقان را اينگونه توصيف مي كند: شخصي كه در شبي تاريك و ظلماني همراه با بارش شديد باران، توام با رعد و برقهي مهيب، سرگردان شده است. چنين شخصي از شدت ترس و غرش سهمگين و وحشتناك صاعقه، انگشتها را در گوش قرار داده، در ظلمتي بي نهايت كه شدت برق چشمها را نابينا مي كند آشفته و مضطرب است. چند قدمي در پرتو نور صاعقه برمي دارد و دوباره در حيرت و سرگرداني غرق مي شود. منافقان درست اينگونه بودند، در ميان باران رحمت سيلآسي اسلام واقع شده بودند و چون در صف مؤمنان نبودند، مأمن و پناهگاهي نداشتند. قيام و جهاد مسلمين همچون رعد و برق آنها را دنبال مي كرد، پيشرفت اسلام همچون برق آسماني چشمانشان را خيره كرده بود و خداوند نيز با نزول آيات پي درپي آنها را رسوا مي نمود و هميشه از يكطرف در حال ترس از مسلمين و از طرف ديگر در وحشت از دست دادن منافعشان بودند.
شرح صوتي مثل