آقا جون جمعه شد و وقت قراره نمی یای................دل من طاقت دوریت و نداره نمی یای
نمی دونم چه جوری ندیده عاشقت شدم..........تو که انداختی به جون من شراره نمی یای
نیمه شب ستاره ها بدون تو خواب می مونند..........ای به آسمون قلب من ستاره نمی یای
خیلی وقت در خونتو دارم در می زنم...............پشت در یه بار نمی یای به نظاره نمی یای
خسته و غمگین و تنها و غریب و بی کسم..............بین دوتا نفسام ببین شماره نمی یای
آره حق با تو من چیزی ندارم پیش تو.....................عشق تو فقط برام دارو نداره نمی یای
وقتی نیستی این بهار فرقی با پاییز نداره....................تو بیا زمستونم برام بهاره نمی یای
آخه این عاشق دلخسته یه چیزی بلده.................اگه اسم عموت عباس و بیاره نمی یای
دیگه دلتنگی برام شده یه عادت آقا جون..............دل من همش بهونت و می یاره نمی یای
بچه های تشنه لب تنها امیدشون تویی..............مشک عباس و ببین دوباره پاره نمی یای
شیعه مظلومه و بی کس شیعه تنها و غریب......چشم شیعه به خدا به ذوالفقاره نمی یای
قبله ی اول ما خاک فلسطین عزیز.................دست مشتی آدم بی کس و کاره نمی یای
دست غول بی حیا اشاره سمت وطن..............رهبرم بی کسه و دشمن هزاره نمی یای
نمی دونم چرا اینقدر دلم شور می زنه.............گمونم می یاد غروب و باز دوباره نمی یای
این همه گفتم و اما خودمم خوب می دونم..........امروزم مثل گذشته ها هماره نمی یای