پاپك
(
Pāpak
)
بابك ، نام پدر اردشير اول ساساني
پات زند
(
Pāt-zand
)
نام يكي از بزرگان اشكاني
پاداش
(
Pādāsh
)
جزاي خير، اجر كار خوب
پادافره
(
Pād-āfrah
)
مكافات كار بد ، پاداش كار خوب
پادنا
(
Pādnā
)
نام ناحيه اي از نواحي فارس و همچنين نام رودخانه اي به همين ناحیه
پارت
(
Pārt
)
قهرمان ، جنگجو
پارراكس
(
Pār-rāx
)
نام يكي از درباريان در زمان اشك بيستم گودرز
پارس
(
Pārs
)
نام قوم ايراني ساكن جنوب ايران
پارسا
(
Pārsā
)
پرهيزکار، زاهد ، پاكدامني ، متدين
پارسا دخت
(
Pārsā-dokht
)
دختر پرهيزکار و با تقوا
پارسا فر
(
Pārsā-far
)
عارف با فـّر و شكوه
پارسامهر
(
Pārsā-mehr
)
پرهيزکار مهربان
پارميدا
(
Pārmidā
)
نام دختر برديا و نوه كوروش
پارياب
(
Pār-yāb
)
گذشته ياب ، ديرينه شناس
پاس
(
Pās
)
نگهداري ، نگهباني
پاساك
(
Pāsāk
)
نام برادرزاده داريوش كبير
پاسدار
(
Pās-dār
)
نگهبان ، مراقب
پاشا
(
Pāshā
)
پادشاه ، حاكم ، امير
پاك
(
Pāk
)
بي آلايش ، مقدس
پاك اندام
(
Pāk-andām
)
صاحب اندام موزون
پاك پري
(
Pāk-pari
)
مانند فرشته پاك و بي آلايش
پاك تاب
(
Pāk-tāb
)
پاك و نوراني
پاك تن
(
Pāk-tan
)
پارسا ، عفيف ، پاك جامه
پاك چهر
(
Pāk-chehr
)
چهره پاك ، خوش سيما
پاك خو
(
Pāk-khoo
)
پاكيزه خو ، خوش خوي
پاك رخسار
(
Pāk-rokhsār
)
پاك چهر
پاك مهر
(
Pāk-mehr
)
پاكباز ، دوست خالص
پاك وار
(
Pāk-var
)
مانند پاكان
پاكان
(
Pākān
)
فرشتگان حامي وحي
پاكباز
(
Pāk-bāz
)
كسي كه همه چيز خود را از دست داده است
پاكداد
(
Pāk-dād
)
عادل ، دادگستر
پاكدامن
(
Pāk-dāman
)
كسي كه عمل پاك دارد ، عفيف ، پارسا
پاكدخت
(
Pāk-dokht
)
دختر پاكيزه و عفيف
پاكدل
(
Pāk-del
)
صاحب قلب سلیم ، دل پاك ، مخلص ، بي ريا
پاكدين
(
Pāk-din
)
آن كس كه اعتقاد پاك دارد
پاكرو
(
Pāk-row
)
پارسا ، عفيف ،خوش رفتار
پاكروان
(
Pāk-ravān
)
پاك نهاد ، پاك دامن
پاكزاد
(
Pāk-zād
)
اصيل ، شريف
پاكسار
(
Pāk-sār
)
سمت و سوي پاك
پاكنام
(
Pāk-nām
)
نيك نام و خوش نام
پاكنژاد
(
Pāk-nezhād
)
داراي اصل و نسب خوب
پاكنهاد
(
Pāk-nahād
)
پاك سرشت ، پاك فطرت
پاكنوش
(
Pāk-noosh
)
نوشیدنی پاك و سالم
پاكيار
(
Pāk-yār
)
يار مخلص
پاليز
(
Pāliz
)
باغ ، بستان
پامچال
(
Pām-chāl
)
نام گلي به رنگ هاي سفيد و صورتي و سرخ
پانيد
(
Pānid
)
قند سفيد ، شكرسرخ
پانيذ
(
Pāniz
)
شكر ، شيره نيشكر ، نوعي حلوا
پايا
(
Pāyā
)
پايدار ، مقاوم
پايدار
(
Pāy-dār
)
پابرجا ، جاودان ، ثابت ، دايم ، يكي از نام هاي خداي تعالي
پايكار
(
Pāy-kār
)
نام فرمانرواي ايراني گرجستان
پايمرد
(
Pāy-mard
)
ياري دهنده ، ثابت قدم
پاينده
(
Pāyānde
)
همبستگي ، پايدار ، استوار ، ابدي
پايور
(
Pāy-var
)
داراي رتبه ومقام
پاييز
(
Pa-iyz
)
خزان ، برگ ريزان
پاييزه
(
Pa-iyze
)
منسوب به پاييز ، پاييزي
پاک رو
(
Pāk-roo
)
خوب رو
پدرام
(
Ped-rām
)
پايدار ، جاويد ، خجسته ، آراسته
پديدار
(
Padidār
)
هويدا ، آشكار
پديده
(
Padide
)
نوآوري ، تازگي ، نوظهور
پذيره
(
Pazire
)
استقبال ، پيشواز
پرآزرم
(
Por-āzarm
)
با شرم و حيا ، پُرحيا
پرارين
(
Perārin
)
خوب و نيكو
پراشتوك
(
Parāsh-took
)
پرستو ، چلچله
پراهام
(
Perāhām
)
نامي پارسي
پرتا
(
Partā
)
دور ، كنار ، منحرف
پرتام
(
Par-tām
)
چيره ، غالب
پرتان
(
Par-tān
)
يكي از سرداران مغول قبل از چنگيزخان
پرتو
(
Par-tow
)
روشني، فروغ ، شعاع ، نام رودي در شهرستان اهواز
پرچم
(
Par-cham
)
بيرق ، علامت ، شاخك هاي بين گل
پرخيده
(
Par-khide
)
سخن پوشيده و رمز ، رنجيده
پرداد
(
Par-dād
)
نخستين قانونگذار ايراني در عهد پيشداديان
پردك
(
Par-dak
)
چيستان ، معما
پردوش
(
Par-doosh
)
پريشب ، شب روز گذشته
پرديس
(
Par-dis
)
فردوس ، بهشت
پرژك
(
Par-zhak
)
گريه ، گريستن
پرسا
(
Parsā
)
خبر گيرنده ، جستجو گر
پرستار
(
Parastār
)
خدمتكار، خادم
پرسته
(
Paraste
)
پرستيده ، كسي كه او را ستايش كنند
پرستو
(
Parastoo
)
نام پرنده اي كه پشت دم آن سياه و سفيد و منقارش سرخ است
پرستوك
(
Parastook
)
مرغ ابابيل
پرسيان
(
Parsiyān
)
گياهي كه به درخت مي پيچد
پرشنگ
(
Parshang
)
نام ستاره ، جرقه ، شادي
پرفروغ
(
Por-foroogh
)
نوراني
پرك
(
Parak
)
نام ديگر ستاره سهيل ، پلك ، پركوچك
پرگشا
(
Par-goshā
)
باز كردن پَر براي پرواز
پرگل
(
Par-gol
)
نرم و لطيف چون برگ گل
پرمان
(
Par-mān
)
فرمان ، امر
پُرمهر
(
Por-mehr
)
بامحبت ، مهربان
پرموده
(
Permoode
)
نام شاهزاده اي معاصر هرمز انوشيروان
پرمون
(
Per-moon
)
زيور ، آرايش
پرن
(
Paran
)
ستاره پروين ، ديباي منقش
پرناز
(
Par-nāz
)
داراي ناز لطيف به لطافت پر
پرناك
(
Par-nāk
)
پَرنده ای که پر بسيار دارد ، پُر پَر
پرنچهر
(
Paran-chehr
)
ستاره سيما
پرند
(
Parand
)
ستاره پروين ، تيغ و شمشير
پرندخت
(
Paran-dokht
)
دختر زيبا و لطيف چون پرنيان