• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

شيطان مى خواهد از طريق شراب و قمار در ميان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذكر خدا باز دارد آيا شما خوددارى خواهيد كرد؟ انـما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة والبغض فى الخمر والميسر ويصدكم عن ذكراللّه وعن الصلوة فهل انتم منتهون در اين آيه به پاره اى از زيانهاى آشكار شراب و قمار پرداخته نخست مى گويد: «شيطان مى خواهد از طريق شراب و قمار در ميان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذكر خدا باز دارد» (انـما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة والبغض فى الخمر والميسر ويصدكم عن ذكراللّه وعن الصلوة ).در پـايـان ايـن آيـه به عنوان يك استفهام تقريرى , مى گويد: «آيا شما خوددارى خواهيد كرد؟» (فهل انتم منتهون ).يـعـنى پس از اين همه تاكيد باز جاى بهانه جويى يا شك و ترديد در مورد ترك اين دو گناه بزرگ باقى مانده است ؟! و لذا مى بينيم كه حتى «عمر» كه تعبيرات آيات گذشته را به خاطر علاقه اى كـه (طبق تصريح مفسران عامه ) به شراب داشت وافى نمى دانست پس از نزول اين آيه , گفت كه اين تعبير كافى و قانع كننده است .

خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد و از مخالفت او بپرهيزيد اگر از اطاعت فرمان پروردگار سر باززنيد, مستحق كـيـفر و مجازات خواهيد بود و پيامبر(ص ) وظيفه اى جز ابلاغ آشكارندارد واطيعواللّه واطيعوا الرسول واحذروا فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبين و در ايـن آيـه به عنوان تاكيد اين حكم نخست به مسلمانان دستورمى دهد كه «خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد و از مخالفت او بپرهيزيد» (واطيعواللّه واطيعوا الرسول واحذروا).و سـپـس مـخالفان را تهديد مى كند كه : «اگر از اطاعت فرمان پروردگار سر باززنيد, مستحق كـيـفر و مجازات خواهيد بود و پيامبر(ص ) وظيفه اى جز ابلاغ آشكارندارد» (فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبين ).

آنهايى كه ايمان و عمل صالح داشته اند و اين حكم به آنها نـرسـيده بوده , اگر شرابى نوشيده اندو يا از درآمد قمار خورده اند گناهى بر آنها نيست آنها تقوا را پيشه كنند و ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند سپس تقوا پيشه كنند وايمان بياورند سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد ليس على الذين آمنوا وعملواالصالحات جناح فيما طعموا اذا ما اتقوا وآمنوا وعملوا الصالحات ثم اتقوا وآمنوا ثم اتقوا واحسنوا واللّه يحب المحسنين شان نزول : در تفاسير چنين آمده است كه , پس از نزول آيه تحريم شراب و قمار, بعضى از يـاران پيامبر(ص ) گفتند: اگر اين دو كار اين همه گناه دارد پس تكليف برادران مسلمان ما كه پـيـش از نزول اين آيه از دنيا رفته اند و هنوز اين دو كار راترك نكرده بودند چه مى شود؟ آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت . تفسير: در اين آيه در پاسخ كسانى كه نسبت به وضع گذشتگان قبل از نزول تحريم شراب و قمار و يـا نـسـبت به وضع كسانى كه اين حكم هنوز به گوش آنهانرسيده , و در نقاط دوردست زندگى داشـتـند, سؤال مى كردند, مى گويد: «آنهايى كه ايمان و عمل صالح داشته اند و اين حكم به آنها نـرسـيده بوده , اگر شرابى نوشيده اندو يا از درآمد قمار خورده اند گناهى بر آنها نيست » (ليس على الذين آمنوا وعملواالصالحات جناح فيما طعموا).سپس اين حكم را مشروط به اين مى كند كه «آنها تقوا را پيشه كنند و ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند» (اذا ما اتقوا وآمنوا وعملوا الصالحات ).بـار ديـگـر همين موضوع را تكرار كرده , مى گويد: «سپس تقوا پيشه كنند وايمان بياورند» (ثم اتقوا وآمنوا).و براى سومين بار با كمى تفاوت همين موضوع را تكرار نموده , مى گويد:«سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند» (ثم اتقوا واحسنوا).و در پايان آيه مى فرمايد: «خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد» (واللّه يحب المحسنين ).هريك از اين سه تقوا, اشاره به مرحله اى از احساس مسؤوليت و پرهيزكارى است .

اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! خداوند شما را با چيزى از شكار مـى آزمـايد, شكارهايى كه بقدرى به شما نزديك مى شوند كه حتى با نيزه و دست مى توانيد آنها را شكار كنيد اين جريان براى آن بوده است كه افرادى كه از خدا با ايمان به غيب مى ترسند, از ديگران شناخته شوند پس هر كس بعد از آن تجاوز كند مجازات دردناكى خواهد داشت يا ايهاالذين آمنوا ليبلونكم اللّه بشى من الصيد تناله ايديكم ورماحكم ليعلم اللّه من يخافه بالغيب فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم شان نزول : نقل شده : هنگامى كه پيامبراسلام (ص ) و مسلمانان درسال حديبيه براى عمره بـا حـال احـرام حـركـت كـردند, در وسط راه با حيوانات وحشى فراوانى روبرو شدند, بطورى كه مى توانستند آنها را با دست و نيزه ها صيدكنند ! اين شكارها بقدرى زياد بودند كه بعضى نوشته اند دوش به دوش مركبها و ازنزديك خيمه ها رفت و آمد مى كردند.ايـن آيه و دو آيه بعد نازل شد و مسلمانان را از صيد آنها برحذر داشت , و به آنها اخطار كرد كه اين يك نوع امتحان براى آنها محسوب مى شود.تفسير

احكام صيد در حال احرام ـ.

ايـن آيـه و دو آيـه بـعـد نـاظر به يكى از احكام عمره و حج , يعنى مساله شكارحيوانات صحرايى و دريـايـى در حـال احـرام مى باشد نخست اشاره به جريانى كه مسلمانان در سال «حديبيه » با آن روبـرو بـودنـد كرده , مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! خداوند شما را با چيزى از شكار مـى آزمـايد, شكارهايى كه بقدرى به شما نزديك مى شوند كه حتى با نيزه و دست مى توانيد آنها را شكار كنيد» (يا ايهاالذين آمنوا ليبلونكم اللّه بشى من الصيد تناله ايديكم ورماحكم ).سـپس به عنوان تاكيد مى فرمايد: «اين جريان براى آن بوده است كه افرادى كه از خدا با ايمان به غيب مى ترسند, از ديگران شناخته شوند» (ليعلم اللّه من يخافه بالغيب ).و در پـايـان آيـه مى فرمايد: «پس هر كس بعد از آن تجاوز كند مجازات دردناكى خواهد داشت » (فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم ).

اى كسانى كه ايمان آورده ايد !در حال احرام شكار نكنيد كسى كه عمدا صيدى رابه قتل بـرساند, بايد كفاره اى همانند آن از چهارپايان بدهد بايد اين موضوع زيرنظر دو نفر ازافراد مطلع و عادل انجام پذيرد اهدا به كعبه شود و به سرزمين كعبه برسد معادل پول آن را در راه اطعام مساكين مصرف كند و يا معادل آن روزه بگيرد اين كفارات به خاطر آن است كه كيفر كار خلاف خود را ببيند خدا از تخلفاتى كـه در ايـن زمـينه در گذشته انجام داده ايد, عفو فرموده است و هرگاه كـسـى به اين اخطارهاى مكرر و حكم كفاره اعتنا نكند وباز هم مرتكب صيد در حال احرام شود, خداوند از چنين كسى انتقام خواهد گرفت و خداوند تواناست , و به موقع انتقام مى گيرد يا ايها الذين آمنوا لا تقتلوا الصيد وانتم حرم ومن قتله منكم متعمدا فجزآ مثل ما قتل من النعم يحكم به ذوا عدل منكم هديا بالغ الكعبة او كفارة طعام مساكين او عدل ذلك صياما ليذوق وبال امره عفااللّه عما سلف ومن عاد فينتقم اللّه منه واللّه عزيزذوانتقام در اين آيه با صراحت و قاطعيت بيشتر و بطور عموم فرمان تحريم صيد را در حال احرام صـادر كرده , مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد !در حال احرام شكار نكنيد» (يا ايها الذين آمنوا لا تقتلوا الصيد وانتم حرم ).سـپـس بـه كـفـاره صيد در حال احرام اشاره كرده , مى گويد: «كسى كه عمدا صيدى رابه قتل بـرساند, بايد كفاره اى همانند آن از چهارپايان بدهد» يعنى , آن را قربانى كرده و گوشت آن را به مستمندان بدهد (ومن قتله منكم متعمدا فجزآ مثل ما قتل من النعم ).در اينجا منظور از «مثل » همانندى در شكل و اندازه حيوان است به اين معنى كه مثلا اگر كسى حيوان وحشى بزرگى را همانند شترمرغ صيد كند, بايد كفاره آن راشتر انتخاب كند و يا اگر آهو صيد كند بايد گوسفند كه تقريبا به اندازه آن است قربانى نمايد.و از آنـجـا كـه ممكن است مساله همانندى براى بعضى مورد شك و ترديدواقع شود, قرآن در اين زمـينه دستور داده است كه «بايد اين موضوع زيرنظر دو نفر ازافراد مطلع و عادل انجام پذيرد» (يحكم به ذوا عدل منكم ).و در بـاره ايـن كـه ايـن كـفـاره در كـجـا بايد ذبح شود, دستور مى دهد كه به صورت «قربانى و «هدى » اهدا به كعبه شود و به سرزمين كعبه برسد» (هديا بالغ الكعبة ).سـپس اضافه مى كند كه , لازم نيست حتما كفاره به صورت قربانى باشد, بلكه دو چيز ديگر نيز هر يـك مى توانند جانشين آن شوند, نخست اين كه «معادل پول آن را در راه اطعام مساكين مصرف كند» (او كفارة طعام مساكين ).«و يا معادل آن روزه بگيرد» (او عدل ذلك صياما).«اين كفارات به خاطر آن است كه كيفر كار خلاف خود را ببيند» (ليذوق وبال امره ).اما از آنجايى كه هيچ حكمى معمولا شامل گذشته نمى شود, تصريح مى كندكه «خدا از تخلفاتى كـه در ايـن زمـينه در گذشته انجام داده ايد, عفو فرموده است »(عفااللّه عما سلف ) «و هرگاه كـسـى به اين اخطارهاى مكرر و حكم كفاره اعتنا نكند وباز هم مرتكب صيد در حال احرام شود, خداوند از چنين كسى انتقام خواهد گرفت و خداوند تواناست , و به موقع انتقام مى گيرد» (ومن عاد فينتقم اللّه منه واللّه عزيزذوانتقام ).

صيد دريا و طعام آن براى شما (در حال احرام ) حلال است اين به خاطر اين است كه شما و مسافران بتوانيد بهره ببريد مادام كه در حال احرام هستيد صيدهاى صحرايى بر شما حرام است از خداوندى كه در قيامت در پـيـشـگـاه او مـحـشور خواهيد شد بپرهيزيد احل لكم صيد البحروطعامه متاعا لكم وللسيارة وحرم عليكم صيد البر مادمتم حرما واتقوااللّه الذى اليه تحشرون در اين آيه پيرامون صيدهاى دريا سخن به ميان آورده , مى گويد:«صيد دريا و طعام آن براى شما (در حال احرام ) حلال است » (احل لكم صيد البحروطعامه ).مـنـظـور از «طـعـام » همان خوراكى است كه از ماهيان صيد شده ترتيب داده مى شود, زيرا آيه مى خواهد دو چيز را مجاز كند نخست صيد كردن و ديگر خوردن غذاى صيد شده . سپس به فلسفه اين حكم اشاره كرده مى گويد: «اين به خاطر اين است كه شما و مسافران بتوانيد بهره ببريد» (متاعا لكم وللسيارة ).يعنى به خاطر اين كه در حال احرام براى تغذيه به زحمت نيفتيد وبتوانيد ازيك نوع صيد بهره مند شويد, اين اجازه در مورد صيد دريا به شما داده شده است . بـار ديـگـر بـه عـنوان تاكيد به حكم سابق بازگشته , مى گويد: «مادام كه در حال احرام هستيد صيدهاى صحرايى بر شما حرام است » (وحرم عليكم صيد البر مادمتم حرما).و در پـايـان آيـه بـراى تـاكيد تمام احكامى كه ذكر شد مى فرمايد: «از خداوندى كه در قيامت در پـيـشـگـاه او مـحـشور خواهيد شد بپرهيزيد» و با فرمان او مخالفت ننماييد (واتقوااللّه الذى اليه تحشرون ).

خداوند كعبه , بيت الحرام را وسيله اى براى اقامه امر مردم قرار داده است و همچنين ماه حرام قربانيهاى بى نشان (هدى ) و قربانيهاى نشاندارـقلائدـ خداوند اين برنامه هاى منظم را به خاطر اين قرارداد تا بدانيد علم او بـه انـدازه اى وسـيـع اسـت كـه آنچه در آسمانها و زمين است مى داند و از همه چيز ـمخصوصا نـيازمنديهاى روحى و جسمى بندگانش ـ باخبراست جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قياما للناس والشهر الحرام والهدى والقلائد ذلك لتعلموا ان اللّه يعلم ما فى السموات وما فى الا رض وان اللّه بكل شى عليم در تعقيب آيات گذشته كه در زمينه تحريم صيد در حال احرام ,بحث مى كرد, در اين آيـه بـه اهـمـيـت «مـكـه » و اثر آن در سازمان زندگى اجتماعى مسلمانها اشاره كرده , نخست مى فرمايد: «خداوند كعبه , بيت الحرام را وسيله اى براى اقامه امر مردم قرار داده است » (جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قياما للناس ).و از آنجا كه اين مراسم بايد در محيطى امن و امان از جنگ و كشمكش و نزاع صورت گيرد اشاره به اثر ماههاى حرام (ماههايى كه جنگ مطلقا در آن ممنوع است ) در اين موضوع كرده , مى فرمايد: «و همچنين ماه حرام » (والشهر الحرام ).و نيز نظر به اين كه وجود «قربانيهاى بى نشان (هدى ) و قربانيهاى نشاندارـقلائدـ كه تغذيه مردم را در ايـامـى كـه اشتغال به مراسم حج و عمره دارند تامين كرده و فكر آنها را از اين جهت آسوده مى كند, تاثيرى در تكميل اين برنامه دارد به آنها نيز اشاره كرده مى گويد: (والهدى والقلائد).در پايان آيه چنين مى گويد: «خداوند اين برنامه هاى منظم را به خاطر اين قرارداد تا بدانيد علم او بـه انـدازه اى وسـيـع اسـت كـه آنچه در آسمانها و زمين است مى داند و از همه چيز ـمخصوصا نـيازمنديهاى روحى و جسمى بندگانش ـ باخبراست » (ذلك لتعلموا ان اللّه يعلم ما فى السموات وما فى الا رض وان اللّه بكل شى عليم ).

بدانيد خدا شديدالعقاب و نيزغفور و رحيم است اعلموا ان اللّه شديد العقاب وان اللّه غفور رحيم در اين آيه براى تاكيد دستورات گذشته و تشويق مردم به انجام آنها و تهديد مخالفان و معصيت كاران مى فرمايد: «بدانيد خدا شديدالعقاب و نيزغفور و رحيم است » (اعلموا ان اللّه شديد العقاب وان اللّه غفور رحيم ).

مسؤول اعمال شما خودتان هستيد و «پيامبر(ص ) مـسـؤولـيتى جز ابلاغ رسالت و رساندن دستورات خدا ندارد و در عين حال خداوند از نيات شما, و از كارهاى آشكار وپنهانى همگى آگاه و باخبر است ماعلى الرسول الا البلاغ واللّه يعلم ما تبدون وما تكتمون و بـاز بـراى تاكيد بيشتر مى گويد: مسؤول اعمال شما خودتان هستيد و «پيامبر(ص ) مـسـؤولـيتى جز ابلاغ رسالت و رساندن دستورات خدا ندارد» (ماعلى الرسول الا البلاغ ) «و در عين حال خداوند از نيات شما, و از كارهاى آشكار وپنهانى همگى آگاه و باخبر است » (واللّه يعلم ما تبدون وما تكتمون ).

بگو اى پيامبر ! هيچ گاه ناپاك و پاك يكسان نخواهد بود, اگرچه فزونى ناپاك و كثرت آلوده ها تو را به شگفتى فرو برد از (مخالفت )خدا بپرهيزيد اى صاحبان خرد, تا رستگار شويد قل لا يستوى الخبيث والطيب ولواعجبك كثرة الخبيث فاتقوا اللّه ي اولى الا لباب لعلكم تفلحون

اكثريت دليل «پاكى » نيست !.

در آيـات گـذشـتـه سخن از تحريم مشروبات الكلى و قمار و انصاب و ازلام وصيد كردن در حال احرام بود, از آنجا كه بعضى از افراد ممكن است براى ارتكاب اين گونه گناهان عمل اكثريت را در پاره اى از محيطها دستاويز قرار دهند.خـداونـد يك قاعده كلى و اساسى را در يك عبارت كوتاه بيان كرده ,مى فرمايد: «بگو اى پيامبر ! هيچ گاه ناپاك و پاك يكسان نخواهد بود, اگرچه فزونى ناپاك و كثرت آلوده ها تو را به شگفتى فرو برد» ! (قل لا يستوى الخبيث والطيب ولواعجبك كثرة الخبيث ).بنابراين , خبيث و طيب در آيه به معنى هرگونه موجود پاك و ناپاك اعم ازغذاها و افكار است . و در پـايـان آيـه , انـديـشـمندان را مخاطب ساخته و مى گويد: «از (مخالفت )خدا بپرهيزيد اى صاحبان خرد, تا رستگار شويد» (فاتقوا اللّه ي اولى الا لباب لعلكم تفلحون ).

اى كسانى كه ايمان آورده ايد از امـورى كـه افـشاى آنها باعث ناراحتى و دردسر شما مى شودپرسش نكنيد اگر در اين گونه موارد زياد اصـرار كنيد به وسيله آيات قرآن بر شما افشامى شود آنها را بخشوده است , و خداوند بخشنده حليم است يا ايها الذين آمنوا لا تسئلوا عن اشي ان تبدلكم تسؤكم وان تسئلوا عنها حين ينزل القرآن تبدلكم عفااللّه عنها واللّه غفور حليم شـان نـزول : در مـورد نزول اين آيه و آيه بعد, از على بن ابيطالب (ع )نقل شده است كه : «روزى پـيامبر(ص ) خطبه اى خواند و دستور خدا را در باره حج بيان كرد, شخصى به نام عكاشه ـو به روايتى سراقه ـ گفت : آيا اين دستور براى هرسال است , و همه سال بايد حج به جا بياوريم ؟.پـيـامـبر(ص ) به سؤال او پاسخ نگفت , ولى او لجاجت كرد, و دو بار, و يا سه بار,سؤال خود را تكرار نـمـود, پيامبر(ص ) فرمود: واى بر تو, چرا اين همه اصرار مى كنى اگر در جواب تو بگويم بلى , حج در هـمـه سـال بـر هـمـه شـما واجب مى شود و اگر درهمه سال واجب باشد توانايى انجام آن را نـخواهيد داشت و اگر با آن مخالفت كنيدگناهكار خواهيد بود, بنابراين , مادام كه چيزى به شما نگفته ام روى آن اصرارنورزيد.آيه نازل شد و آنها را از اين كار بازداشت .تفسير

سؤالات بيجا!.

شـك نـيست كه سؤال كردن , كليد فهم حقايق است , و در آيات و روايات اسلامى نيز به مسلمانان دسـتـور اكـيـد داده شـده اسـت كه هرچه را نمى دانند بپرسند,ولى از آنجا كه هر قانونى معمولا اسـتـثـنـايى دارد, اين اصل اساسى تعليم و تربيت نيزاستثنايى دارد و آن اين كه گاهى پاره اى از مـسائل پنهان بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تامين مصالح افراد بهتر است در اين گونه موارد جـستجوها و پرسشهاى پى درپى , براى پرده برداشتن , از روى واقعيت , نه تنها فضيلتى نيست بلكه مذموم وناپسند نيز مى باشد.قـرآن در ايـن آيـه به اين موضوع اشاره كرده , صريحا مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد از امـورى كـه افـشاى آنها باعث ناراحتى و دردسر شما مى شودپرسش نكنيد» (يا ايها الذين آمنوا لا تسئلوا عن اشي ان تبدلكم تسؤكم ).ولـى از آنـجـا كـه سؤالات پى درپى از ناحيه افراد و پاسخ نگفتن به آنها ممكن است موجب شك و ترديد براى ديگران گردد و مفاسد بيشترى ببار آورد اضافه مى كند» اگر در اين گونه موارد زياد اصـرار كنيد به وسيله آيات قرآن بر شما افشامى شود» و به زحمت خواهيد افتاد (وان تسئلوا عنها حين ينزل القرآن تبدلكم ).سـپـس اضـافه مى كند: تصور نكنيد اگر خداوند از بيان پاره اى از مسائل سكوت كرده است از آن غفلت داشته , بلكه مى خواسته است شما را در توسعه قراردهد و «آنها را بخشوده است , و خداوند بخشنده حليم است » (عفااللّه عنها واللّه غفور حليم ).در حـديـثـى از عـلى (ع ) مى خوانيم : «خداوند واجباتى براى شما قرار داده آنهارا ضايع مكنيد, و حـدود و مـرزهايى تعيين كرده از آنها تجاوز ننماييد و از امورى نهى كرده , در برابر آنها پرده درى نـكـنـيد, و از امورى ساكت شده و صلاح در كتمان آن ديده و هيچ گاه اين كتمان از روى نسيان نبوده , در برابر اين گونه امور, اصرارى درافشا نداشته باشيد».

بعضى از اقوام پيشين ,اين گونه سؤالات را داشتند و به دنبال پاسخ آنها به مخالفت و عصيان برخاستند قد سالها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كافرين در اين آيه براى تاكيد مطلب مى گويد: «بعضى از اقوام پيشين ,اين گونه سؤالات را داشتند و به دنبال پاسخ آنها به مخالفت و عصيان برخاستند»(قد سالها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كافرين ).و در پايان اين بحث ذكر اين نكته را لازم مى دانيم كه آيه هاى فوق به هيچ وجه راه سؤالات منطقى و آمـوزنـده و سازنده را به روى مردم نمى بندد, بلكه منحصرا مربوط به سؤالات نابجا و جستجو از امورى است كه نه تنها مورد نيازنيست بلكه مكتوم ماندن آن بهتر و حتى گاهى لازم است .

خداوند هيچ يك از اين احكام را به رسميت نمى شناسد, نه بحيرة اى قرار داده و نه سائبة و نه وصيلة و نه حام افراد كافر و بت پرست اينها را به خدا نسبت مى دادند ومى گفتند: قانون الهى است و اكـثر آنها در اين باره كمترين فكر و انديشه اى نمى كردند و عقل خود را به كار نمى گرفتند ما جعل اللّه من بحيرة ولا سئبة ولا وصيلة ولا حام ولكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب واكثرهم لايعقلوندر ايـن آيه , اشاره به چهار «بدعت » نابجا شده كه در ميان عرب جاهلى معمول بود, آنـهـا بـر پـاره اى از حـيـوانات به جهتى از جهات علامت و نامى گذارده و خوردن گوشت آن را مـمـنـوع مـى سـاخـتـنـد و يـا حتى خوردن شير و چيدن پشم و سوار شدن بر پشت آنها را مجاز نمى شمردند, يعنى عملا حيوان رابلااستفاده و بيهوده رها مى ساختند.قـرآن مجيد مى گويد: «خداوند هيچ يك از اين احكام را به رسميت نمى شناسد, نه بحيرة اى قرار داده و نه سائبة و نه وصيلة و نه حام (ما جعل اللّه من بحيرة ولا سئبة ولا وصيلة ولا حام ).و اما توضيح اين چهار نوع حيوان 1ـ بـحـيـره بـه حـيوانى مى گفتند كه پنج بار زاييده بود و پنجمين آنها ماده و به روايتى نر بود, گوش چنين حيوانى را شكاف وسيعى مى دادند و آن را به حال خودآزاد مى گذاشتند و از كشتن آن صرف نظر مى كردند.2ـ سائبه شترى بوده كه دوازده ـو به روايتى ده ـ بچه مى آورد, آن را آزادمى ساختند و حتى كسى سوار بر آن نمى شد, تنها گاهى از شير آن مى دوشيدند و به ميهمان مى دادند.3ـ وصـيـلـه بـه گـوسـفندى مى گفتند كه هفت بار فرزند مى آورد و به روايتى به گوسفندى مى گفتند: كه دوقلو مى زاييد, كشتن چنان گوسفندى را نيز حرام مى دانستند.4ـ حام به حيوان نرى مى گفتند كه ده بار از آن براى تلقيح حيوانات ماده استفاده مى كردند و هر بار فرزندى از نطفه آن به وجود مى آمد.كـوتاه سخن اين كه منظور حيواناتى بوده كه در واقع خدمات فراوان و مكررى به صاحبان خود از طـريـق «انـتـاج » مـى كـردنـد, و آنها هم در مقابل يك نوع احترام وآزادى بر اين حيوانات قائل مى شدند.سپس مى فرمايد: «افراد كافر و بت پرست اينها را به خدا نسبت مى دادند ومى گفتند: قانون الهى است » (ولكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب ).«و اكـثر آنها در اين باره كمترين فكر و انديشه اى نمى كردند و عقل خود را به كار نمى گرفتند» بلكه كوركورانه از ديگران تقليد مى نمودند (واكثرهم لايعقلون ).

هنگامى كه به آنها گفته شود به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر(ص ) بياييد, آنها از اين كار سر باز زده , مى گويند همان رسوم و آداب نياكان ما, ما را بس است مگر نه اين است كه پدران آنها دانشى نداشتند و هدايت نيافته بودند واذا قيل لهم تعالوا الى م انزل اللّه والى الرسول قالواحسبنا ما وجدنا عليه آبنا او لو كان آباؤهم لايعلمون شيئا ولا يهتدون در ايـن آيـه اشـاره بـه دلـيـل و مـنطق آنها در اين تحريمهاى نابجا وبى مورد كرده , مـى گـويـد: «هنگامى كه به آنها گفته شود به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر(ص ) بياييد, آنها از اين كار سر باز زده , مى گويند همان رسوم و آداب نياكان ما, ما را بس است » ! (واذا قيل لهم تعالوا الى م انزل اللّه والى الرسول قالواحسبنا ما وجدنا عليه آبنا).در حـقـيـقـت خلافكاريها و بت پرستيهاى آنها از يك نوع بت پرستى ديگر يعنى تسليم بدون قيد و شـرط در بـرابـر آداب و رسـوم خـرافـى نـيـاكـان سرچشمه مى گرفت قرآن صريحا به آنها پاسخ مـى گويد: كه «مگر نه اين است كه پدران آنها دانشى نداشتند و هدايت نيافته بودند» (او لو كان آباؤهم لايعلمون شيئا ولا يهتدون ).بنابراين , كار شما مصداق روشن تقليد «جاهل » از «جاهل » است كه در ميزان عقل و خرد بسيار ناپسند مى باشد؟.