• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

اهل كتاب هيچ گاه نمى توانند ضررمهمى به شما (مسلمانان ) برسانند, وزيانهاى آنها جزئى و زودگذر است هرگاه در جنگ با شما روبرو شوند سرانجام شكست خواهند خورد و پيروزى نهايى از آن شما (مـسلمانان ) است و كسى به حمايت از آنان برنخواهد خاست لن يضروكم الا اذى وان يقاتلوكم يولوكم الا دبار ثم لا ينصرون شـان نـزول : در شـان نـزول ايـن آيـه و آيه بعد نقل شده : هنگامى كه بعضى از بزرگان روشن ضمير يهود همچون عبداللّه بن سلام با ياران خود آيين پيشين را ترك گفته و به آيين اسلام گـرويـدنـد, جمعى از رؤساى يهود به نزد آنها آمدند و زبان به سرزنش و ملامت آنان گشودند و حتى آنها را تهديد كردند كه چرا آيين پدران ونياكان خود را ترك گفته و اسلام آورده اند ؟ آيه به عنوان دلدارى و بشارت به آنها وساير مسلمانان نازل گرديد.تـفـسـير: اين آيه و آيه بعد در حقيقت متضمن چند پيشگويى و بشارت مهم به مسلمانان است كه همه آنها در زمان پيامبراكرم (ص ) عملى گرديد1ـ «اهل كتاب هيچ گاه نمى توانند ضررمهمى به شما (مسلمانان ) برسانند, وزيانهاى آنها جزئى و زودگذر است » (لن يضروكم الا اذى ).2ـ «هرگاه در جنگ با شما روبرو شوند سرانجام شكست خواهند خورد و پيروزى نهايى از آن شما (مـسلمانان ) است و كسى به حمايت از آنان برنخواهد خاست »(وان يقاتلوكم يولوكم الا دبار ثم لا ينصرون ).

آنها هيچ گاه روى پاى خود نمى ايستند, و همواره ذليل وبيچاره خواهند بود, مگر اين كه در برنامه خود تجديدنظر كنند و راه خدا پيش گيرنديا به ديگران متوسل شوند و موقتا از نيروى آنها استفاده كنند بازگشت و پيوند با خدا و ايمان به آيين راستين اوو يا وابستگى به مردم و اتكا به ديگران و درخشم خدا مسكن گزيده اند, و مهر بيچارگى بر آنها زده شده چرا كه آنها به آيات خدا كفر مى ورزيدندو پيامبران را به ناحق مى كشتند به خاطر آن است كه گناه كردند و به حقوق ديگران تجاوز مى نمودندضربت عليهم الذلة اينماثقفوآالا بحبل من اللّهوحبل من الناس وبؤا بغضب من اللّه وضربت عليهم المسكنة ذلك بانهم كانوا يكفرون بيات اللّه ويقتلون الا نبي بغير حقذلك بما عصوا وكانوايعتدون سوم : آنها هيچ گاه روى پاى خود نمى ايستند, و همواره ذليل وبيچاره خواهند بود, مگر اين كه در برنامه خود تجديدنظر كنند و راه خدا پيش گيرنديا به ديگران متوسل شوند و موقتا از نيروى آنها استفاده كنند (ضربت عليهم الذلة اينماثقفوآ).طولى نكشيد كه اين سه وعده و بشارت آسمانى در زمان خود پيامبراسلام (ص ) تحقق يافت . سـپـس در ذيـل اين جمله اين مى فرمايد: تنها در دو صورت است كه مى تواننداين مهر ذلت را از پـيـشانى خود پاك كنند, نخست «بازگشت و پيوند با خدا و ايمان به آيين راستين او» (الا بحبل من اللّه ).«و يا وابستگى به مردم و اتكا به ديگران » (وحبل من الناس ).بـنابراين , يا بايد در برنامه زندگى خود تجديدنظر كنند و به سوى خدا بازگردند و خاطره خيال شـيـطـنـت و كـيـنـه توزى را از افكار خود بشويند, و يا از طريق وابستگى به اين و آن به زندگى نفاق آلود خود ادامه دهند.سـپس قرآن به ذلتى كه يهود بدان گرفتار آمده اشاره كرده , مى گويد: «و درخشم خدا مسكن گزيده اند, و مهر بيچارگى بر آنها زده شده » (وبؤا بغضب من اللّه وضربت عليهم المسكنة ).بـه ايـن تـرتـيـب يهود بر اثر خلافكاريها نخست از طرف ديگران مطرود شدند وبه خشم خداوند گرفتار آمدند و سپس تدريجا اين موضوع به صورت يك صفت ذاتى «احساس حقارت » درآمد.در پـايـان آيـه دلـيـل ايـن سـرنوشت شوم يهوديان را بيان مى كند, مى فرمايد: اگرآنها به چنين سرنوشتى گرفتار شدند, نه به خاطر نژاد و يا خصوصيات ديگرآنهاست , بلكه به خاطر اعمالى است كـه مرتكب مى شدند, «چرا كه آنها به آيات خدا كفر مى ورزيدند» (ذلك بانهم كانوا يكفرون بيات اللّه ).و دوم ايـن كه : اصرار در كشتن رهبران الهى و پيشوايان خلق و نجات دهندگان بشر يعنى انبياى پروردگار داشتند «و پيامبران را به ناحق مى كشتند»(ويقتلون الا نبي بغير حق ).و سـوم ايـن كه : آلوده به انواع گناهان مخصوصا ظلم و ستم و تعدى به حقوق ديگران و تجاوز به مـنافع ساير مردم بوده اند و اگر چنين ذليل شدند «به خاطر آن است كه گناه كردند و به حقوق ديگران تجاوز مى نمودند» (ذلك بما عصوا وكانوايعتدون ).و مسلما هر قوم و ملتى كه داراى چنين اعمالى باشند سرنوشتى مشابه آنهاخواهند داشت .

اهل كتاب همه يكسان نيستند, و در برابر افراد تبهكار, كسانى در ميان آنـها يافت مى شوند كه در اطاعت خداوند و قيام بر ايمان ثابت قدمندپيوسته در دل شب آيات خدا را تلاوت مى كنندو در برابر عظمت پروردگار به سجده مى افتندليسوا سوآ من اهل الكتاب امة قئمة يتلون آيات اللّه آنا الليل وهم يسجدونشان نزول : در شان نزول اين آيه و دوآيه بعد, گويند هنگامى كه «عبداللّه بن سلام » كه از دانشمندان يهود بود با جمع ديگرى از آنها اسلام آوردنديهوديان و مخصوصا بزرگان آنها از اين حـادثـه بـسـيـار نـاراحـت شدند, و در صددبرآمدند كه آنها را متهم به شرارت سازند تا در انظار يـهوديان , پست جلوه كنند, وعمل آنها سرمشقى براى ديگران نشود, لذا علماى يهود اين اشعار را در مـيـان آنـهـاپـخـش كـردنـد كـه تنها جمعى از اشرار ما به اسلام گرويده اند ! اگر آنها افراد درستى بودند آيين نياكان خود را ترك نمى گفتند و به ملت يهود خيانت نمى كردند, آيه نازل شد و از اين دسته دفاع كرد.تفسير

روح حق جويى اسلام ـ.

بـه دنـبـال مذمتهاى شديدى كه در آيات گذشته از قوم يهود به عمل آمد, قرآن در اين آيه براى رعـايـت عدالت و احترام به حقوق افراد شايسته و اعلام اين حقيقت كه همه آنها را نمى توان با يك چشم نگاه كرد مى گويد: «اهل كتاب همه يكسان نيستند, و در برابر افراد تبهكار, كسانى در ميان آنـها يافت مى شوند كه در اطاعت خداوند و قيام بر ايمان ثابت قدمند» (ليسوا سوآ من اهل الكتاب امة قئمة ).صـفت ديگر آنها اين است كه : «پيوسته در دل شب آيات خدا را تلاوت مى كنند» (يتلون آيات اللّه آنا الليل ).و در پـايـان آيـه از خـضـوع آنها ياد مى كند و مى فرمايد: «و در برابر عظمت پروردگار به سجده مى افتند» (وهم يسجدون ).

به خدا و روز رستاخيز ايمان دارندو به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر قيام مى كنندو در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت مى گيرندآنها از افراد صالح و با ايمان هستنديؤمنون باللّه واليوم الا خرويامرون بالمعروف وينهون عن المنكرويسارعون فى الخيراتواولئك من الصالحين در اين آيه اضافه مى كند: «به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند»(يؤمنون باللّه واليوم الا خر).«و به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر قيام مى كنند» (ويامرون بالمعروف وينهون عن المنكر) . «و در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت مى گيرند» (ويسارعون فى الخيرات ).و بالاخره «آنها از افراد صالح و با ايمان هستند» (واولئك من الصالحين ).

و (اين دسته از اهل كتاب ) آنچه ازاعمال نيك انجام مى دهند هرگز كفران نخواهد شدخداوند ازپرهيزكاران آگاه استوما يفعلوا من خير فلن يكفروه واللّه عليم بالمتقين در ايـن آيه كه در حقيقت مكمل آيات قبل است , به عاقبت افراد صالح و با ايمان اشاره كـرده و مى فرمايد: «و (اين دسته از اهل كتاب ) آنچه ازاعمال نيك انجام مى دهند هرگز كفران نخواهد شد» و پاداش شايسته همه آن رامى بينند (وما يفعلوا من خير فلن يكفروه ).يـعـنـى : هرچند در گذشته مرتكب خلافهايى شده باشند اكنون كه در روش خود تجديد نظر به عـمـل آورده اند و در صف متقين و پرهيزكاران قرار گرفته اند,نتيجه اعمال نيك خود را خواهند ديد و هرگز از خدا, ناسپاسى نمى بينند!.بـا ايـن كه خداوند به همه چيز آگاهى دارد در پايان آيه مى فرمايد: «خداوند ازپرهيزكاران آگاه است » (واللّه عليم بالمتقين ).بنابراين اعمال نيك آنها, كم باشد يا زياد, هرگز ضايع نمى شود.

آنها كه راه كفر را پـيـش گـرفتند هرگز نمى توانند در پناه ثروت وفرزندان متعدد خويش از مجازات خدا در امان بمانندآنها (صاحبان اموال ) اصحاب دوزخند و جاودانه در آن خواهند بودان الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم ولا اولادهم من اللّه شيئااولئك اصحاب النارهم فيها خالدون نـقـطـه مقابل افراد با ايمان و حق جويى كه وصف آنها در آيه قبل آمد افراد بى ايمان و سـتـمگرى هستند كه در اين آيه و آيه بعد توصيف شده اندنخست مى فرمايد: «آنها كه راه كفر را پـيـش گـرفتند هرگز نمى توانند در پناه ثروت وفرزندان متعدد خويش از مجازات خدا در امان بمانند» (ان الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم ولا اولادهم من اللّه شيئا).در ايـن كـه از امـكـانات مادى تنها اشاره به ثروت و فرزندان شده , به خاطر آن است كه مهمترين سـرمـايـه هـاى مـادى , يـكـى نـيروى انسانى است كه به عنوان فرزندان ذكر شده است و ديگرى سرمايه هاى اقتصادى مى باشد و بقيه امكانات مادى از اين دو سرچشمه مى گيرد.قـرآن با صراحت مى گويد: امتيازهاى مالى , و قدرت جمعى , به تنهايى نمى تواند در برابر خداوند, امتيازى محسوب شود, و تكيه كردن بر آنها اشتباه است , مگر هنگامى كه در پرتو ايمان و نيت پاك در مـسـيـرهـاى صـحيح به كار گرفته شوند, در غير اين صورت «آنها (صاحبان اموال ) اصحاب دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود» (اولئك اصحاب النارهم فيها خالدون ).

آنچه آنها در اين زندگى دنيا انفاق مـى كـنند همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى كه بر خود ستم كرده اند (و در غير محل يا وقـت مـنـاسـب كشت نموده اند) بوزد و آن رانابود سازدخداوند به آنها ستمى نكرده , بلكه آنها خودشان ستم به خويشتن كرده اندمثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صر اصابت حرث قوم ظلموآ انفسهم فاهلكته وما ظلمهم اللّه ولكن انفسهم يظلمون در ايـن آيـه اشاره به وضع بذل و بخششها و انفاقهاى رياكارانه آنها نموده و ضمن يك مـثـال جـالـب سـرنوشت آن را تشريح مى كند و مى گويد: «آنچه آنها در اين زندگى دنيا انفاق مـى كـنند همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى كه بر خود ستم كرده اند (و در غير محل يا وقـت مـنـاسـب كشت نموده اند) بوزد و آن رانابود سازد» (مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صر اصابت حرث قوم ظلموآ انفسهم فاهلكته ).افـراد بـى ايـمـان و آلـوده چـون انـگيزه صحيحى در انفاق خود ندارند روح خودنمايى و رياكارى همچون باد سوزان و خشك كننده اى بر مزرعه انفاق آنهامى وزد و آن را بى اثر مى سازد.در پـايان مى فرمايد: «خداوند به آنها ستمى نكرده , بلكه آنها خودشان ستم به خويشتن كرده اند» (وما ظلمهم اللّه ولكن انفسهم يظلمون ).بـه اين ترتيب سرمايه هاى خود را بيهوده از بين مى برند, زيرا عمل فاسد جزاثر فاسد چه نتيجه اى مى تواند داشته باشد؟.

اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! غير از هم مسلكان خود براى خود,دوست و همرازى انتخاب نكنيد, و بيگانگان را از اسرار و رازهاى درونى خود باخبر نسازيدپيوسته علاقه آنها اين است كه شما در رنج و زحمت باشيدآثار عداوت و دشمنى از لابلاى سخنان آنها آشكاراستآنچه از عداوت ودشمنى در دل خود پنهان كرده اند, به مراتب از آنچه بر زبان مى آورند بزرگتر استما براى شما اين آيات را بيان كرديم , كه اگر در آن تدبركنيديا ايهاالذين آمنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم لا يالونكم خبالاودوا ما عنتم قد بدت البغض من افواههم وما تخفى صدورهم اكبرقد بينا لكم الا يات ان كنتم تعقلون شـان نـزول : از ابـن عـبـاس نـقل شده اين آيه ودو آيه بعد هنگامى نازل شد كه عده اى از مـسلمانان با يهوديان , به سبب قرابت , ياهمسايگى ,يا حق رضاع , و ياپيمانى كه پيش از اسلام بسته بـودنـد, دوستى داشتند وبه قدرى باآنها صميمى بودند كه اسرار مسلمانان را به آنان مى گفتند, بـه ديـن وسـيـلـه قـوم يـهـود كـه دشمن سرسخت اسلام ومسلمين بودند وبه ظاهر خودرادوست مـسـلـمـانـان قـلـمدادمى كردند,از اسرار مسلمانان مطلع مى شدند, آيه نازل شد و به آن عده از مسلمانان هشدار دادكه چون آنها در دين شما نيستند, نبايد آنان را محرم اسرار خود قرار دهيد.تفسير

بيگانگان را محرم اسرار خود نسازيدـ.

ايـن آيـه بـه دنبال آياتى كه مناسبات مسلمانان را با كفار بيان كرد به يكى ازمسائل حساس اشاره كرده و ضمن تشبيه لطيفى به مؤمنان هشدار مى دهد,مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! غير از هم مسلكان خود براى خود,دوست و همرازى انتخاب نكنيد, و بيگانگان را از اسرار و رازهاى درونى خود باخبر نسازيد» (يا ايهاالذين آمنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم لا يالونكم خبالا).هرگز سوابق دوستى و رفاقت آنها با شما مانع از آن نيست كه به خاطر جدايى در مذهب و مسلك آرزوى زحـمت و زيان شما را در دل خود نپرورانند, بلكه «پيوسته علاقه آنها اين است كه شما در رنج و زحمت باشيد» (ودوا ما عنتم ).آنها براى اين كه شما از مكنونات ضميرشان آگاه نشويد, و رازشان فاش نگردد, معمولا در سخنان و رفـتار خود مراقبت مى كنند, و با احتياط و دقت حرف مى زنند, ولى با وجود اين «آثار عداوت و دشمنى از لابلاى سخنان آنها آشكاراست »(قد بدت البغض من افواههم ).خلاصه اين كه خداوند بدين وسيله طريقه شناسايى باطن دشمنان را نشان داده , و از ضمير باطن و راز درونيشان خبر مى دهد و مى فرمايد: «آنچه از عداوت ودشمنى در دل خود پنهان كرده اند, به مراتب از آنچه بر زبان مى آورند بزرگتر است »(وما تخفى صدورهم اكبر).سپس اضافه نموده : «ما براى شما اين آيات را بيان كرديم , كه اگر در آن تدبركنيد» به وسيله آن مى توانيد دوست خود را از دشمن تميز دهيد, و راه نجات را ازشر دشمنان پيدا كنيد (قد بينا لكم الا يات ان كنتم تعقلون ).

شما اى جمعيت مسلمانان آنان را روى خويشاوندى و يا همجوارى و يا به علل ديگر دوست مى داريد, غافل از اين كه آنهاشما را دوست نمى دارند, در حالى كـه شـما به تمام كتابهايى كه از طرف خداوندنازل شده (اعم از كتاب خودتان و كتابهاى آسمانى آنها) ايمان داريد, ولى آنان به كتاب آسمانى شما ايمان ندارنداين دسته از اهل كتاب منافق هستند, چون با شما ملاقات كنند, مى گويند ما ايمان داريم و آيين شمارا تصديق مى كنيم , ولى چون تنها شـوند, از شدت كينه و عداوت و خشم سرانگشتان خود را به دندان مى گيرندبـگو: با همين خشمى كه داريد, بميريدزيرا خداوند از اسرار درون سينه ها باخبر است ه انتم اولا تحبونهم ولا يحبونكم وتؤمنون بالكتاب كله واذا لقوكم قلوا آمنا واذا خلوا عضواعليكم الا نامل من الغيظقل موتوا بغيظكمان اللّه عليم بذات الصدور در ايـن آيـه مـى فـرمـايـد: «شما اى جمعيت مسلمانان آنان را روى خويشاوندى و يا همجوارى و يا به علل ديگر دوست مى داريد, غافل از اين كه آنهاشما را دوست نمى دارند, در حالى كـه شـما به تمام كتابهايى كه از طرف خداوندنازل شده (اعم از كتاب خودتان و كتابهاى آسمانى آنها) ايمان داريد, ولى آنان به كتاب آسمانى شما ايمان ندارند» (ه انتم اولا تحبونهم ولا يحبونكم وتؤمنون بالكتاب كله ).سـپـس قرآن چهره اصلى آنها را معرفى كرده , مى گويد: «اين دسته از اهل كتاب منافق هستند, چون با شما ملاقات كنند, مى گويند ما ايمان داريم و آيين شمارا تصديق مى كنيم , ولى چون تنها شـوند, از شدت كينه و عداوت و خشم سرانگشتان خود را به دندان مى گيرند» (واذا لقوكم قلوا آمنا واذا خلوا عضواعليكم الا نامل من الغيظ).اى پـيـامـبـر ! «بـگو: با همين خشمى كه داريد, بميريد» و اين غصه تا روز مرگ دست از شما بر نخواهد داشت (قل موتوا بغيظكم ).شما از وضع آنها آگاه نبوديد, و خدا آگاه است «زيرا خداوند از اسرار درون سينه ها باخبر است » (ان اللّه عليم بذات الصدور).

اگر فتح و پـيروزى و پيشامد خوبى براى شما رخ دهد, آنها ناراحت مى شوند, و چنانچه حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد خوشحال مى شوندامـا اگـر در بـرابـر كـيـنـه تـوزيهاى آنها استقامت كنيد, و پرهيزكار وخويشتن دارباشيد, آنان نـمـى تـوانـنـد بـه وسيله نقشه هاى خائنانه خود به شما لطمه اى وارد كنند,زيرا خداوند به آنچه مى كنيد كاملا احاطه داردان تمسسكم حسنة تسؤهم وان تصبكم سيئة يفرحوا بهاوان تصبروا وتتقوا لا يضركم كيدهم شيئا ان اللّه بما يعملون محيط در ايـن آيـه يـكـى از نشانه هاى كينه و عداوت آنها بازگو شده است كه «اگر فتح و پـيروزى و پيشامد خوبى براى شما رخ دهد, آنها ناراحت مى شوند, و چنانچه حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد خوشحال مى شوند» (ان تمسسكم حسنة تسؤهم وان تصبكم سيئة يفرحوا بها).«امـا اگـر در بـرابـر كـيـنـه تـوزيهاى آنها استقامت كنيد, و پرهيزكار وخويشتن دارباشيد, آنان نـمـى تـوانـنـد بـه وسيله نقشه هاى خائنانه خود به شما لطمه اى وارد كنند,زيرا خداوند به آنچه مى كنيد كاملا احاطه دارد» (وان تصبروا وتتقوا لا يضركم كيدهم شيئا ان اللّه بما يعملون محيط).

به خاطر بياور اى پيامبر ! آن روز را كه صبحگاهان از مدينه از ميان بستگان و اهل خـود بـيـرون آمـدى تا براى مؤمنان پايگاههايى براى نبرد با دشمن آماده سازى و خداوند شنوا و داناست واذ غدوت من اهلك تبوئ المؤمنين مقاعد للقتال واللّه سميع عليماز ايـن بـه بعد آياتى شروع مى شود كه در باره يك حادثه مهم وپردامنه اسلامى يعنى جنگ «احد» نازل شده . در آغـاز اشـاره بـه بـيـرون آمـدن پـيـامبر از مدينه براى انتخاب لشكرگاه در دامنه احدكرده و مـى گـويـد: «به خاطر بياور اى پيامبر ! آن روز را كه صبحگاهان از مدينه از ميان بستگان و اهل خـود بـيـرون آمـدى تا براى مؤمنان پايگاههايى براى نبرد با دشمن آماده سازى و خداوند شنوا و داناست » (واذ غدوت من اهلك تبوئ المؤمنين مقاعد للقتال واللّه سميع عليم ).#در آن هنگام دوطايفه از مسلمانان (كـه طـبـق نـقل تواريخ «بنوسلمه » از قبيله اوس و «بنوحارثه » ازقبيله خزرج بودند) تصميم گـرفتند كه سستى به خرج دهند و از وسط راه به مدينه بازگردندخداوند ياور و پشتيبان اين دو طـايـفه بود و افراد با ايمان بايد بر خدا تكيه كننداذ همت طئفتان منكم ان تفشلاواللّه وليهما وعلى اللّه فليتوكل المؤمنون سـپس به گوشه ديگرى از اين ماجرا اشاره كرده مى فرمايد: «در آن هنگام دوطايفه از مسلمانان (كـه طـبـق نـقل تواريخ «بنوسلمه » از قبيله اوس و «بنوحارثه » ازقبيله خزرج بودند) تصميم گـرفتند كه سستى به خرج دهند و از وسط راه به مدينه بازگردند» (اذ همت طئفتان منكم ان تفشلا).عـلت اين تصميم شايد اين بود كه آنها از طرفداران نظريه «جنگ در شهر»بودند و پيامبر با نظر آنها مخالفت كرده بود, اما چنانكه از ذيل آيه استفاده مى شودآن دو طايفه به زودى از تصميم خود بازگشتند, و به همكارى با مسلمان ادامه دادند, لذا قرآن مى گويد: «خداوند ياور و پشتيبان اين دو طـايـفه بود و افراد با ايمان بايد بر خدا تكيه كنند» (واللّه وليهما وعلى اللّه فليتوكل المؤمنون ) «29».

خداوند شما را در بدر پيروزى داد در حـالـى كـه نـسـبـت بـه دشـمـن ضـعـيـف , و از نظر عده و تجهيزات قابل مقايسه با آنها نبوديدحـال كـه چـنـيـن اسـت , از خدا بپرهيزيد, و از تكرار مخالفت فرمان پيشواى خود, يعنى پيامبر اجتناب كنيد تا شكر نعمتهاى گوناگون او را بجاى آورده باشيدولقد نصركم اللّه ببدر وانتم اذلة فاتقوا اللّه لعلكم تشكرون از اينجا به بعد آياتى است كه براى تقويت روحيه ,شكست خورده مسلمانان در يك حالت بـحـرانى نازل گرديد, نخست در آن اشاره به پيروزى چشمگير مسلمانان در ميدان بدر شده تا با يادآورى آن خاطره , به آينده خويش دلگرم شوند و لذا مى فرمايد: «خداوند شما را در بدر پيروزى داد در حـالـى كـه نـسـبـت بـه دشـمـن ضـعـيـف , و از نظر عده و تجهيزات قابل مقايسه با آنها نبوديد»(ولقد نصركم اللّه ببدر وانتم اذلة ).عدد شما 313 نفر با تجهيزات كم , و مشركان بيش از هزار نفر و با تجهيزات فراوان بودند.«حـال كـه چـنـيـن اسـت , از خدا بپرهيزيد, و از تكرار مخالفت فرمان پيشواى خود, يعنى پيامبر اجتناب كنيد تا شكر نعمتهاى گوناگون او را بجاى آورده باشيد»(فاتقوا اللّه لعلكم تشكرون ).

در آن هنگام كه تو, به مؤمنان مى گفتى : آياكافى نيست پروردگارتان شما را به سه هـزار نـفـر از فـرشتگان كه (از آسمان ) فرود آينديارى كنداذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدكم ربكم بثلثة آلاف من الملائكة منزلين سـپـس خـاطره يارى مسلمانان را در ميدان بدر به وسيله فرشتگان يادآورى كرده و مى گويد: «در آن هنگام كه تو, به مؤمنان مى گفتى : آياكافى نيست پروردگارتان شما را به سه هـزار نـفـر از فـرشتگان كه (از آسمان ) فرود آينديارى كند» !(اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدكم ربكم بثلثة آلاف من الملائكة منزلين ).

آرى ! امروز هم اگر استقامت به خرج دهيد و به استقبال سپاه قريش بشتابيد, و تقوا را پـيـشـه كنيد, و مانند روز گذشته , با فرمان پيامبر مخالفت ننماييد, اگر در اين حال مشركان بـه سـرعـت بـه سـوى شـما برگردند, خداوند به وسيله پنج هزار نفر از فرشتگان كه همگى داراى نشانه هاى مخصوصى هستند شما را يارى خواهد كردبلى ان تصبروا وتتقوا وياتوكم من فورهم هذا يمددكم ربكم بخمسة آلاف من الملائكة مسومين «آرى ! امروز هم اگر استقامت به خرج دهيد و به استقبال سپاه قريش بشتابيد, و تقوا را پـيـشـه كنيد, و مانند روز گذشته , با فرمان پيامبر مخالفت ننماييد, اگر در اين حال مشركان بـه سـرعـت بـه سـوى شـما برگردند, خداوند به وسيله پنج هزار نفر از فرشتگان كه همگى داراى نشانه هاى مخصوصى هستند شما را يارى خواهد كرد» (بلى ان تصبروا وتتقوا وياتوكم من فورهم هذا يمددكم ربكم بخمسة آلاف من الملائكة مسومين ).

امـا توجه داشته باشيد كه آمدن فرشتگان به يارى شما, تنهابراى تشويق و بشارت و اطـمينان خاطر و تقويت روحيه شماست , وگرنه پيروزى تنها از ناحيه خداوندى است كه بر همه چيز قادر و در همه كار حكيم است وما جعله اللّه الا بشرى لكم ولتطمئن قلوبكم به وما النصر الا من عنداللّه العزيز الحكيم «امـا توجه داشته باشيد كه آمدن فرشتگان به يارى شما, تنهابراى تشويق و بشارت و اطـمينان خاطر و تقويت روحيه شماست , وگرنه پيروزى تنها از ناحيه خداوندى است كه بر همه چيز قادر و در همه كار حكيم است » هم راه پيروزى را مى داند و هم قدرت بر اجراى آن دارد (وما جعله اللّه الا بشرى لكم ولتطمئن قلوبكم به وما النصر الا من عنداللّه العزيز الحكيم ).

اين كه به شما وعده داده شده است كه فرشتگان را در بـرخـورد جديد با دشمن به يارى شما بفرستد, براى اين است كه قسمتى از پيكر لشكر مشركان را قطع كند, و آنها را با ذلت و رسوايى بازگرداندليقطع طرفا من الذين كفروا او يكبتهم فينقلبوا خئبين در اين آيه خداوند مى فرمايد: «اين كه به شما وعده داده شده است كه فرشتگان را در بـرخـورد جديد با دشمن به يارى شما بفرستد, براى اين است كه قسمتى از پيكر لشكر مشركان را قطع كند, و آنها را با ذلت و رسوايى بازگرداند» (ليقطع طرفا من الذين كفروا او يكبتهم فينقلبوا خئبين ).

در باره سرنوشت (كافران يا مؤمنان فرارى ازجنگ )كارى از دست تو سـاخـتـه نـيست مگر اين كه خدا بخواهد آنها را ببخشد يابه خاطر ستمى كه كرده اند مجازاتشان كندليس لك من الا مر شى او يتوب عليهم او يعذبهم فانهم ظالمون شان نزول : پس از آن كه دندان و پيشانى پيامبر(ص ) در جنگ «احد» شكست و آن همه ضـربـات سخت بر پيكر مسلمين وارد شد, پيامبر از آينده مشركان نگران گرديد و پيش خود فكر مـى كـرد چـگونه اين جمعيت قابل هدايت خواهند بود و فرمود: «چگونه چنين جمعيتى رستگار خـواهـنـد شـد كـه با پيامبر خودچنين رفتار مى كنند در حالى كه وى آنها را به سوى خدا دعوت مى كند».آيه نازل شد و به پيامبر دلدارى داد كه تو مسؤول هدايت آنها نيستى بلكه تنها موظف به تبليغ آنها مى باشى . تـفسير: در تفسير اين آيه سخن بسيار رفته است ولى اين موضوع مسلم است كه پس از جنگ احد نازل شده و مربوط به حوادث آن است . بـه هـر حال آيه مى گويد: «در باره سرنوشت (كافران يا مؤمنان فرارى ازجنگ )كارى از دست تو سـاخـتـه نـيست مگر اين كه خدا بخواهد آنها را ببخشد يابه خاطر ستمى كه كرده اند مجازاتشان كند» (ليس لك من الا مر شى او يتوب عليهم او يعذبهم فانهم ظالمون ).

وآنچه در آسمانها و زمين اسـت از آن خـداسـت , هركس را بخواهد (و شايسته بداند)مى بخشد و هر كس را بخواهد مجازات مى كنداو آمرزنده ومهربان است وللّه ما فى السموات ومافى الا رض يغفر لمن يشا ويعذب من يشاواللّه غفور رحيم اين آيه در حقيقت تاكيدى است براى آيه قبل , مى گويد: «وآنچه در آسمانها و زمين اسـت از آن خـداسـت , هركس را بخواهد (و شايسته بداند)مى بخشد و هر كس را بخواهد مجازات مى كند» (وللّه ما فى السموات ومافى الا رض يغفر لمن يشا ويعذب من يشا).سـپس مى افزايد: در عين حال كه مجازات او شديداست «او آمرزنده ومهربان است » و رحمت او بر غضب او پيشى مى گيرد (واللّه غفور رحيم ).

اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! ربا (و سود پول ) را چند برابر نخوريداگر مى خواهيد رستگار شويد بايد تقوى را پيشه كنيد و از اين گناه بپرهيزيديا ايهاالذين آمنوا لا تاكلوا الربوا اضعافا مضاعفةواتقواللّه لعلكم تفلحون

تحريم رباخوارى !.

ايـن آيه و هشت آيه بعد از آن محتوى يك سلسله برنامه هاى اقتصادى ,اجتماعى و تربيتى است در اين آيه روى سخن را به مؤمنان كرده , مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! ربا (و سود پول ) را چند برابر نخوريد» (يا ايهاالذين آمنوا لا تاكلوا الربوا اضعافا مضاعفة ).عـرب در زمان جاهليت آلودگى شديدى به رباخوارى داشت , به همين دليل قرآن براى ريشه كن ساختن رباخوارى حكم تحريم را تدريجا و در چهار مرحله بيان كرده است

1ـ در آيه 39 سوره روم در باره «ربا» به يك پنداخلاقى قناعت شده .

2ـ در آيه 161 سوره نسا «ربا» به عنوان يك عادت زشت يهود موردسرزنش قرار گرفته است .

3ـ در آيـات 275 تـا 279 سوره بقره , نيز هرگونه رباخوارى را ممنوع و درحكم جنگ با خدا ذكر نموده است .

4ـ و بـالاخره در آيه موردبحث , حكم تحريم ربا صريحا ذكر شده , اما تنها به يك نوع از انواع ربا كه نوع شديد و فاحش آن است اشاره شده است . مـنظور از «رباى فاحش » اين است كه سرمايه به شكل تصاعدى در مسير رباسير كند يعنى سود در مرحله نخستين با اصل سرمايه ضميمه شود و مجموعا موردربا قرار گيرند.در پـايـان آيـه مـى فرمايد: «اگر مى خواهيد رستگار شويد بايد تقوى را پيشه كنيد و از اين گناه بپرهيزيد» (واتقواللّه لعلكم تفلحون ).

و ازآتشى بپرهيزيد, براى كافران آماده شده است واتقوا النار التى اعدت للكافرين در اين آيه , مجددا روى حكم تقوى تاكيد كرده , مى فرمايد: «و ازآتشى بپرهيزيد, براى كافران آماده شده است » (واتقوا النار التى اعدت للكافرين ).از تعبير «كافرين » استفاده مى شود كه اصولا رباخوارى با روح ايمان سازگارنيست و رباخواران از آتشى كه در انتظار كافران است سهمى دارند.

فرمان خدا و پيامبر را اطاعت كنيد و رباخوارى را ترك گوييد تا مشمول رحمت الهى شويدواطيعوا اللّه والرسول لعلكم ترحمون تهديد آيه قبل با تشويقى كه در اين آيه براى مطيعان وفرمانبرداران ذكر شده تكميل مى گردد, مى فرمايد: «فرمان خدا و پيامبر را اطاعت كنيد و رباخوارى را ترك گوييد تا مشمول رحمت الهى شويد» (واطيعوا اللّه والرسول لعلكم ترحمون ).