• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه دوم> قرآن ( 2 ) > گزیده تفسیر نمونه جلد 1

سؤالات مختلف از شخص پيامبر.

در پـانـزده مورد از آيات قرآن جمله يسئلونك آمده كه نشان مى دهد مردم كرارا سؤالات مختلفى در مـسـائل گـوناگون از پيغمبراكرم (ص ) داشتند و جالب اين كه پيامبر نه تنها ناراحت نمى شد بلكه با آغوش باز از آن استقبال مى كرد و از طريق آيات قرآنى به آنها پاسخ مى داد.سؤال كردن يكى از حقوق مردم در برابر رهبران است , سؤال كليد حل مشكلات است , سؤال دريچه علوم است , سؤال وسيله انتقال دانشهاست اصولاطرح سؤالات مختلف در هر جامعه نشانه جنب و جـوش افـكـار و بـيدارى انديشه هااست و وجود اين همه سؤال در عصر پيامبر نشانه تكان خوردن افكار مردم آن محيط در پرتو قرآن و اسلام است .

با كسانى كه با شما مى جنگند در راه خدا پيكار كنيد از حد تجاوز نكنيد چرا كه خداوند, تجاوزكاران را دوست نمى دارد وقاتلوا فى سبيل اللّه الذين يقاتلونكم ولا تعتدوا ان اللّه لا يحب المعتدين شـان نزول : اين آيه اولين آيه اى بود كه در باره جنگ با دشمنان اسلام نازل شد و پس از نـزول ايـن آيه پيغمبراكرم (ص ) با آنها كه از در پيكار در آمدند,پيكار كرد و نسبت به آنان كه پيكار نـداشـتـند خوددارى مى كرد, و اين ادامه داشت تادستور اقتلوا المشركين كه اجازه پيكار با همه مشركان را مى داد نازل گشت . تـفـسير: در اين آيه قرآن , دستور مقاتله و مبارزه با كسانى كه شمشير به روى مسلمانان مى كشند صادر كرده , مى فرمايد: «با كسانى كه با شما مى جنگند در راه خدا پيكار كنيد» (وقاتلوا فى سبيل اللّه الذين يقاتلونكم ).تـعـبير به فى سبيل اللّه , هدف اصلى جنگهاى اسلامى را روشن مى سازد كه جنگ درمنطق اسلام هرگز بخاطر انتقامجويى يا جاه طلبى يا كشورگشايى يا به دست آوردن غنايم نيست همين هدف در تمام ابعاد جنگ اثر مى گذارد, كميت وكيفيت جنگ , نوع سلاحها, چگونگى رفتار با اسيران , را به رنگ فى سبيل اللّه در مى آورد.سپس قرآن توصيه به رعايت عدالت , حتى در ميدان جنگ و در برابردشمنان كرده مى فرمايد: «از حد تجاوز نكنيد» (ولا تعتدوا).«چرا كه خداوند, تجاوزكاران را دوست نمى دارد» (ان اللّه لا يحب المعتدين ).آرى ! هنگامى كه جنگ براى خدا و در راه خدا باشد, هيچ گونه تعدى وتجاوز, نبايد در آن باشد, و درسـت بـه هـمـيـن دليل است كه در جنگهاى اسلامى ـبرخلاف جنگهاى عصر ماـ رعايت اصول اخـلاقـى فـراوانـى توصيه شده است , مثلاافرادى كه سلاح به زمين بگذارند, و كسانى كه توانايى جـنـگ را از دسـت داده اند, يااصولا قدرت بر جنگ ندارند, همچون مجروحان , پيرمردان , زنان و كـودكـان نـبـايدمورد تعدى قرار بگيرند, باغستانها و گياهان و زراعتها را نبايد از بين ببرند, و از موادسمى براى زهرآلود كردن آبهاى آشاميدنى دشمن (جنگ شيميايى و ميكروبى )نبايد استفاده كنند.

آنها (همان مشركانى كه از هيچ گونه ضربه زدن به مسلمين خوددارى نمى كردند) را هر كجا بيابيد به قتل برسانيد و از آنجا كه شما رابيرون ساختند (مكه ) آنها را بيرون كنيد فتنه از كشتار هم بدتر است با آنها (مـشـركـان ) نزد مسجدالحرام پيكار نكنيد, مگر آن كه آنها در آنجا با شما بجنگند ولى اگر آنها با شما در آنجا جنگ كردند, آنها را به قتل برسانيد, چنين است جزاى كافران واقتلوهم حيث ثقفتموهم واخرجوهم من حيث اخرجوكم والفتنة اشد من القتل ولا تقاتلوهم عـندالمسجدالحرام حتى يقاتلوكم فيه فان قاتلوكم فاقتلوهم كذلك جزا الكافرين ايـن آيـه كـه دسـتـور آيه قبل را تكميل مى كند, با صراحت بيشترى سخن مى گويد, مى فرمايد: «آنها (همان مشركانى كه از هيچ گونه ضربه زدن به مسلمين خوددارى نمى كردند) را هر كجا بيابيد به قتل برسانيد و از آنجا كه شما رابيرون ساختند (مكه ) آنها را بيرون كنيد» چرا كه ايـن يـك دفـاع عـادلانه و مقابله به مثل منطقى است (واقتلوهم حيث ثقفتموهم واخرجوهم من حيث اخرجوكم ).سپس مى افزايد: «فتنه از كشتار هم بدتر است » (والفتنة اشد من القتل ).«فتنه » به معنى قرار دادن طلا در آتش , براى ظاهر شدن ميزان خوبى آن ازبدى است . از آنـجـا كـه آيين بت پرستى و فسادهاى گوناگون فردى و اجتماعى مولود آن ,در سرزمين مكه رايج شده بود, و حرم امن خدا را آلوده كرده بود, و فساد آن از قتل و كشتار هم بيشتر بود آيه مورد بـحث مى گويد: «بخاطر ترس از خونريزى , دست ازپيكار با بت پرستى بر نداريد كه بت پرستى از قتل , بدتر است ».سـپـس قـرآن بـه مـساله ديگرى در همين رابطه اشاره , كرده مى فرمايد:«مسلمانان بايد احترام مـسـجـدالـحرام را نگهدارند, و اين حرم امن الهى بايد هميشه محترم شمرده شود, و لذا «با آنها (مـشـركـان ) نزد مسجدالحرام پيكار نكنيد, مگر آن كه آنها در آنجا با شما بجنگند» (ولا تقاتلوهم عـندالمسجدالحرام حتى يقاتلوكم فيه ) «ولى اگر آنها با شما در آنجا جنگ كردند, آنها را به قتل برسانيد, چنين است جزاى كافران » (فان قاتلوكم فاقتلوهم كذلك جزا الكافرين ).چـرا كه وقتى آنها حرمت اين حرم امن رابشكنند ديگر سكوت در برابر آنان جايز نيست و بايد پاسخ محكم به آنان داده شود تا از قداست و احترام حرم امن خدا هرگز سؤاستفاده نكنند.

اگر (دست از شرك بردارند) و از جنگ خوددارى كنند, خداوند غفور و مهربان است فان انتهوا فان اللّه غفور رحيم ولى از آنجا كه اسلام هميشه نيش و نوش و انذار و بشارت را باهم مى آميزد تا معجون سـالـم تـربـيـتـى بـراى گـنـهكاران فراهم كند در اين آيه راه بازگشت را به روى آنها گشوده مـى فـرمـايـد: «اگر (دست از شرك بردارند) و از جنگ خوددارى كنند, خداوند غفور و مهربان است » (فان انتهوا فان اللّه غفور رحيم ).

با آنها پيكاركنيد تا فتنه از ميان برود و دين مخصوص خدا باشد اگر آنها (از اعتقاد و اعمال نادرست خود) دست بردارند (مزاحم آنان نشويد زيرا) تعدى جز بر ستمكاران روا نيست وقاتلوهم حتى لاتكون فتنة ويكون الدين للّه فان انتهوا فلاعدوان الا على الظالمين در اين آيه به هدف جهاد در اسلام اشاره كرده مى فرمايد: «با آنها پيكاركنيد تا فتنه از ميان برود» (وقاتلوهم حتى لاتكون فتنة ).«و دين مخصوص خدا باشد» (ويكون الدين للّه ).سـپـس اضـافـه مى كند: «اگر آنها (از اعتقاد و اعمال نادرست خود) دست بردارند (مزاحم آنان نشويد زيرا) تعدى جز بر ستمكاران روا نيست » (فان انتهوا فلاعدوان الا على الظالمين ).در ظاهر سه هدف براى جهاد در اين آيه ذكر شده , از ميان بردن فتنه ها ومحو شرك و بت پرستى , و جلوگيرى از ظلم و ستم .

مساله جهاد در اسلام

از آنـجـا كـه هميشه افراد زورمند و خودكامه و فرعونها و نمرودها و قارونهااهداف انبيا را مزاحم خـويـش مـى ديـده انـد در بـرابـر آن ايستاده و جز به محو دين وآيين خدا راضى نبودند از طرفى ديـنـداران راسـتين در عين تكيه بر عقل و منطق واخلاق بايد در مقابل اين گردنكشان ظالم و ستمگر بايستند و راه خود را با مبارزه ودر هم كوبيدن آنان به سوى جلو باز كنند.اصولا جهاد يك قانون عمومى در عالم حيات است و تمام موجودات زنده براى بقاى خود, با عوامل نابودى خود در حال مبارزه اند به هر حال يكى ازافتخارات ما مسلمانان آميخته بودن دين با مساله حـكـومـت و داشتن دستور جهاد دربرنامه هاى دينى است منتهى جهاداسلامى اهدافى را تعقيب مـى كـنـد و آنـچه ما را ازديگران جدا مى سازد همين است چنانكه در آيات فوق خوانديم جهاد در اسلام براى چند هدف مجاز شمرده شده است . 1ـ.

جهاد براى خاموش كردن فتنه ها.

و بـه تعبير ديگر جهاد ابتدايى آزاديبخش مى دانيم : خداوند دستورها وبرنامه هايى براى سعادت و آزادى و تكامل و خوشبختى و آسايش انسانها طرح كرده است , و پيامبران خود را موظف ساخته كه ايـن دسـتـورهـا را به مردم ابلاغ كنند,حال اگر فرد يا جمعيتى ابلاغ اين فرمانها را مزاحم منافع پـسـت خـود بـبـيـنـد و بر سرراه دعوت انبيا موانعى ايجاد نمايد آنها حق دارند نخست از طريق مـسـالـمـت آمـيـز واگـر ممكن نشد با توسل به زور اين موانع را از سر راه دعوت خود بردارند و آزادى تـبـلـيـغ را بـراى خـود كـسـب كـنـند تا مردم از قيد اسارت و بردگى فكرى و اجتماعى آزادگردند.2ـ.

جهاد دفاعى

تـمـام قـوانين آسمانى و بشرى به شخص يا جمعيتى كه مورد هجوم واقع شده حق مى دهد براى دفـاع از خـويـشـتن به پا خيزد و آنچه در قدرت دارد به كار برد, و ازهرگونه اقدام منطقى براى حفظ موجوديت خويش فروگذار نكند اين نوع جهاد را,جهاد دفاعى مى نامند.جـنگهايى مانند جنگ احزاب و احد و موته و تبوك و حنين و بعضى ديگر ازغزوات اسلامى جز اين بخش از جهاد بوده و جنبه دفاعى داشته است . 3ـ.

جهاد براى محو شرك و بت پرستى

اسـلام در عـيـن اين كه آزادى عقيده را محترم مى شمرد هيچ كس را با اجباردعوت به سوى اين آيين نمى كند, به همين دليل به اقوامى كه داراى كتاب آسمانى هستند, فرصت كافى مى دهد كه با مطالعه و تفكر, آيين اسلام را بپذيرند, و اگرنپذيرفتند با آنها به صورت يك «اقليت » هم پيمان (اهـل ذمـه ) مـعـامـله مى كند, و باشرايط خاصى كه نه پيچيده است و نه مشكل با آنها همزيستى مـسـالمت آميز برقرارمى كند در عين حال نسبت به شرك و بت پرستى , سختگير است زيرا, شرك وبـت پـرسـتـى نه دين است و نه آيين , بلكه يك خرافه است و انحراف و حماقت و درواقع يك نوع بيمارى فكرى و اخلاقى كه بايد به هر قيمت ممكن آن را ريشه كن ساخت . از آنـچـه تاكنون گفتيم روشن مى شود كه اسلام جهاد را با اصول صحيح ومنطق عقل هماهنگ سـاخته است ولى مى دانيم دشمنان اسلام ـمخصوصا ارباب كليسا و مستشرقان مغرض ـ با تحريف حـقايق , سخنان زيادى بر ضد مساله جهاداسلامى ايراد كرده اند, و به اين قانون الهى سخت هجوم بـرده انـد, بنظر مى رسدوحشت آنها از پيشرفت اسلام در جهان , بخاطر معارف قوى و برنامه هاى حساب شده , سبب شده كه از اسلام چهره دروغين وحشتناكى بسازند, تا جلو پيشرفت اسلام را در جهان بگيرند. 4ـ.

جهاد براى حمايت از مظلومان

حـمايت از مظلومان در مقابل ظالمان در اسلام يك اصل است كه بايدمراعات شود, حتى اگر به جهاد منتهى گردد, اسلام اجازه نمى دهد مسلمانان دربرابر فشارهايى كه به مظلومان جهان وارد مى شود بى تفاوت باشند, و اين دستوريكى از ارزشمندترين دستورات اسلامى است كه از حقانيت اين آيين خبر مى دهد.

ماه حرام در برابر ماه حرام است حرمات , قصاص دارد هر كس به شماتجاوز كند, به مانند آن بـر او تـجاوز كنيد ولى از خدا بپرهيزيد (و زياده روى نكنيد) وبدانيد خدا با پرهيزكاران است الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرومات قصاص فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم واتقوا اللّه واعلموا ان اللّه مع الـمـتقين مشركان مكه مى دانستند كه جنگ در ماههاى حرام (ذى القعده وذى الحجه و محرم و رجـب ) از نـظر اسلام جايز نيست به همين دليل در نظر داشتندمسلمانان را غافلگير ساخته و در مـاههاى حرام به آنها حمله ور شوند و شايدگمانشان اين بود, كه اگر آنها احترام ماههاى حرام را ناديده بگيرند مسلمانان به مقابله بر نمى خيزند, آيه مورد بحث به اين پندارها پايان داد و نقشه هاى احـتـمـالـى آنـهـا را نـقـش بـر آب كـرد, و دستور داد اگر آنها در ماههاى حرام دست به اسلحه بـبـرنـد,مـسلمانان در مقابل آنها بايستند, مى فرمايد: «ماه حرام در برابر ماه حرام است »(الشهر الحرام بالشهر الحرام ).يـعنى اگر دشمنان احترام آن را شكستند و درآن با شما پيكار كردند, شما نيزحق داريد مقابله به مثل كنيد زيرا: «حرمات , قصاص دارد» (والحرومات قصاص ).ايـن در واقـع يـك نـوع قـصـاص اسـت تا هرگز مشركان به فكر سؤاستفاده ازاحترام ماه حرام يا سرزمين محترم مكه نيفتند.سـپـس به يك دستور كلى و عمومى اشاره كرده مى گويد: «هر كس به شماتجاوز كند, به مانند آن بـر او تـجاوز كنيد ولى از خدا بپرهيزيد (و زياده روى نكنيد) وبدانيد خدا با پرهيزكاران است » (فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم واتقوا اللّه واعلموا ان اللّه مع الـمـتقين ).اسـلام بـرخـلاف مـسـيحيت كنونى كه مى گويد: « هركس كه به رخساره راست توطپانچه زند رخـساره ديگر را به سوى او بگردان »«19» چنين دستورى نمى دهد, چراكه اين دستور انحرافى بـاعـث جـرات و جسارت ظالم و تجاوزگر است , حتى مسيحيان جهان امروز نيز هرگز به چنين دسـتورى عمل نمى كنند و كمترين تجاوزى را با پاسخى شديدتر كه آن هم برخلاف دستور اسلام است جواب مى گويند.اسلام به هر كس حق مى دهد كه اگر به او تعدى شود, به همان مقدار مقابله كند, تسليم در برابر متجاوز مساوى است با مرگ و مقاومت مساوى است با حيات ,اين است منطق اسلام . و ايـن كـه مـى گـويـد خـدا بـا پـرهـيـزكران است , اشاره به اين است كه آنها را درمشكلات تنها نمى گذارد و يارى مى دهد.

در راه خدا انفاق كنيد و خود را به دست خود به هلاكت نيفكنيد نيكى كنيد كه خداوندنيكوكاران را دوست مى دارد وانـفقوا فى سبيل اللّه ولا تلقوا بايديكم الى التهلكة واحسنوا ان اللّه يحب المحسنين اين آيه تكميلى است بر آيات جهاد, زيرا جهاد به همان اندازه كه به مردان با اخلاص و كـارآزمـوده نـيازمند است به اموال و ثروت نيز احتياج داردزيرا از سربازان كه عامل تعيين كننده سرنوشت جنگ هستند بدون وسائل وتجهيزات كافى (اعم از سلاح , مهمات , وسيله نقل و انتقال , مواد غذايى , وسائل درمانى ) كارى ساخته نيست . لـذا دراسـلام تـامـين وسائل جهاد بادشمنان از واجبات شمرده شده در اين آيه با صراحت دستور مى دهد و مى فرمايد: «در راه خدا انفاق كنيد و خود را به دست خود به هلاكت نيفكنيد» (وانـفقوا فى سبيل اللّه ولا تلقوا بايديكم الى التهلكة ).در آخـر آيـه دسـتـور به نيكوكارى داده , مى فرمايد: «نيكى كنيد كه خداوندنيكوكاران را دوست مى دارد» (واحسنوا ان اللّه يحب المحسنين ).

انفاق سبب پيشگيرى از هلاكت جامعه است !.

اين آيه گرچه در ذيل آيات جهاد آمده است ولى بيانگر يك حقيقت كلى واجتماعى است و آن اين كـه انـفـاق بطوركلى سبب نجات جامعه ها از مفاسد كشنده است , زيرا هنگامى كه مساله انفاق به فـرامـوشـى سـپـرده شود, و ثروتها در دست گروهى معدود جمع گردد و در برابر آنان اكثريتى مـحـروم و بـيـنـوا وجود داشته باشدديرى نخواهد گذشت كه انفجار عظيمى در جامعه بوجود مى آيد, كه نفوس و اموال ثروتمندان هم در آتش آن خواهد سوخت , بنابراين انفاق , قبل از آن كه به حال محرومان مفيد باشد به نفع ثروتمندان است , زيرا تعديل ثروت حافظ ثروت است . امـيرمؤمنان على (ع ) در يكى از كلمات قصارش مى فرمايد: حصنوا اموالكم بالزكاة : «اموال خويش را با دادن زكات حفظ كنيد».

حج و عمره را براى خدا به اتمام برسانيد اگر محصور شديد (و موانعى به شـما اجازه نداد كه پس از احرام بستن وارد مكه شويد) آنچه از قربانى فراهم شود سرهاى خود را نتراشيدتا قربانى به محلش برسد اگر كسى از شما بيمار بود و يا ناراحتى در سر داشت (و به هر حال ناچار بـود سر خود را قبل از آن موقع بتراشد) بايد فديه (كفاره اى ) ازقبيل روزه يا صدقه يا گوسفندى بدهد و هنگامى كه (از بيمارى و دشمن در امان بوديد) ازكسانى كه عمره را تمام كرده و حج را آغاز مى كنند, آنچه ميسر از قربانى است كـسى كه (قربانى ) ندارد, بايد سه روز در ايام حج , و هفت روزبه هنگام بازگشت , روزه بدارد, ايـن ده روز كـامـل اسـت اين برنامه حج تمتع براى كسى است كه خانواده او نزد مسجدالحرام نباشد از خدا بپرهيزيد و تـقـوا پـيـشه كنيد و بدانيد خداوند عقاب و كيفرش شديد است واتموا الحج والعمرة للّه فان احصرتم فما استيسر من الهدى ولا تحلقوا رؤسكم حتى يبلغ الهدى محله فمن كان منكم مريضا فاذا امنتم فمن تـمـتع بالعمرة الى الحج فما استيسر من الهدى فـمن لم يجد فصيام ثلاثة ايام فى الحج وسبعة اذا رجعتم تلك عشرة كاملة ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى الـمسجدالحرام واتقوا اللّه واعلموا ان اللّه شديد العقاب

قسمتى از احكام مهم حج !.

در اين آيه , احكام زيادى بيان شده است .1ـ در ابـتـدا يـك دستور كلى براى انجام فريضه حج و عمره بطوركامل و براى اطاعت فرمان خدا داده , مى فرمايد: «حج و عمره را براى خدا به اتمام برسانيد»(واتموا الحج والعمرة للّه ).در واقع قبل از هر چيز به سراغ انگيزه هاى اين دو عبادت رفته وتوصيه مى كندكه جز انگيزه الهى و قصد تقرب به ذات پاك او, چيز ديگرى در كار نبايد باشد.2ـ سـپس به سراغ كسانى مى رود كه بعد از بستن احرام بخاطر وجود مانعى مانند بيمارى شديد و ترس از دشمن , موفق به انجام حج عمره نمى شوند,مى فرمايد: «اگر محصور شديد (و موانعى به شـما اجازه نداد كه پس از احرام بستن وارد مكه شويد) آنچه از قربانى فراهم شود» ذبح كنيد و از احرام خارج شويد (فان احصرتم فما استيسر من الهدى ).3ـ سـپـس به دستور ديگرى اشاره كرده مى فرمايد: «سرهاى خود را نتراشيدتا قربانى به محلش برسد» و در قربانگاه ذبح شود (ولا تحلقوا رؤسكم حتى يبلغ الهدى محله ). 4ـ سـپـس مى فرمايد: «اگر كسى از شما بيمار بود و يا ناراحتى در سر داشت (و به هر حال ناچار بـود سر خود را قبل از آن موقع بتراشد) بايد فديه (كفاره اى ) ازقبيل روزه يا صدقه يا گوسفندى بدهد» (فمن كان منكم مريضا) او به اذى من راسه ففدية من صيام او صدقة او نسك ).در واقع شخص مخير در ميان اين سه كفاره (روزه ـ صدقه ـ ذبح گوسفند)مى باشد. 5ـ سپس مى افزايد: «و هنگامى كه (از بيمارى و دشمن در امان بوديد) ازكسانى كه عمره را تمام كرده و حج را آغاز مى كنند, آنچه ميسر از قربانى است » ذبح كنند (فاذا امنتم فمن تـمـتع بالعمرة الى الحج فما استيسر من الهدى ). اشاره به اين كه در حج تمتع , قربانى كردن لازم است و فرق نمى كند اين قربانى شتر باشد يا گاو و يا گوسفند, و بدون آن از احرام خارج نمى شود.6ـ سـپس به بيان حكم كسانى مى پردازد كه در حال حج تمتع قادر به قربانى نيستند, مى فرمايد: «كـسى كه (قربانى ) ندارد, بايد سه روز در ايام حج , و هفت روزبه هنگام بازگشت , روزه بدارد, ايـن ده روز كـامـل اسـت » (فـمن لم يجد فصيام ثلاثة ايام فى الحج وسبعة اذا رجعتم تلك عشرة كاملة ).بنابراين اگر قربانى پيدا نشود, يا وضع مالى انسان اجازه ندهد, جبران آن ده روز روزه است . 7ـ بعد به بيان حكم ديگرى پرداخته , مى گويد: «اين برنامه حج تمتع براى كسى است كه خانواده او نزد مسجدالحرام نباشد» (ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى الـمسجدالحرام ).بـنابراين كسانى كه اهل مكه يا اطراف مكه باشند, حج تمتع ندارند و وظيفه آنها حج قران يا افراد است ـ كه شرح اين موضوع در كتب فقهى آمده است . بعد از بيان اين احكام هفتگانه در پايان آيه دستور به تقوا مى دهد ومى فرمايد: «از خدا بپرهيزيد و تـقـوا پـيـشه كنيد و بدانيد خداوند عقاب و كيفرش شديد است » (واتقوا اللّه واعلموا ان اللّه شديد العقاب ).ايـن تـاكـيد شايد به اين جهت است كه مسلمانان در هيچ يك از جزئيات اين عبادت مهم اسلامى كوتاهى نكنند چرا كه كوتاهى در آن گاهى سبب فساد حج و ازبين رفتن بركات مهم آن مى شود.

اهميت حج در ميان وظايف اسلامى !.

حـج از مـهـمترين عباداتى است كه در اسلام تشريع شده و داراى آثار وبركات فراوان و بيشمارى است , حج مراسمى است كه پشت دشمنان را مى لرزاندو هر سال خون تازه اى در عروق مسلمانان جارى مى سازد.حج عبادتى است كه اميرمؤمنان آن را «پرچم » و «شعار مهم » اسلام ناميده ودر وصيت خويش در آخـريـن سـاعـت عمرش فرموده : «خدا را خدا را! در مورد خانه پروردگارتان تا آن هنگام كه هستيد آن را خالى نگذاريد كه اگر خالى گذارده شودمهلت داده نمى شويد» (و بلاى الهى شما را فرا خواهد گرفت ).

اقسام حج

فـقـهـاى بـزرگ مـا با ابهام از آيات قرآن و سنت پيامبر(ص ) و ائمه اهل بيت (ع )حج را به سه قسم تقسيم كرده اند: حج تمتع , حج قران و افراد.