• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • چو جان فداي لبش شد خيال مي بستم
  • كه قطره اي ز زلالش به كام ما افتد
واژه نامه
  • جان : مايه حيات و زندگي
  • خيال : گمـــان ، وهـــم ، هر صورتي كه از ماده ، مجرد باشد
English Translation :
When my life became the sacrifice for thy lip I established the fancy
First Mesra Translation:
That a drop of its limpid water to the palate-- of ours falleth.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- وقتي جانم در راه بوسيدن لب تو فدا شد گمان مي كردم ; كه از آب گواراي لبت قطره اي در كام ما بيفتد،يعني وقتي در راه بوسيدن لب تو جان را فدا مي كردم تصور مي كردم قطره اي از طراوت لبت به كام ما بيفتد ـ لب ما به لب تو برسد، **