• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
  • واين پير سالخورده جواني ز سر گرفت
واژه نامه
  • پير : مرشــد، راهــنما
English Translation :
That candle head uplifted (the true beloved's face) again enkindled its face,
First Mesra Translation:
And youth from his head, this Pir years endured (love)-- took.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- آن شمع كه فتيله اش را چيده بودند بار ديگر شعله ور شد; و اين پير سالخورده جواني از سر گرفت ،شمع سرگرفته : يعني شمعي كه نوك فتيله اش را با مقراض چيده اند تا بهتر بسوزد،دنباله بيت پيشين است و شمع سرگرفته همان ياري است كه ز رخ پرده برگرفت ; و پير سالخورده خود شاعر است كه بر اثر جلوه گري اين شمع جواني از سر گرفته است ، جمعاً كنايه به اين معني دارد كه محبوب بعد از مدتي دوري بر سر لطف آمده است ، **