- دارم عجب ز نقش خيالش كه چون نرفت
- از ديده ام كه دم به دمش كار شست و شوست
-
واژه نامه
- شست :
انگشت ابهـــام ، زهگيـــر، انگشتـر مانندي از استخـــوان كه در انگشت ابهام مـــي كردند و هنگام تيراندازي زه كمان را با آن مي گرفتند، كنايه از كمـــان
- نقش :
تصوير، اثـــر، آلت بادي كوچكي بوده كه صداي پـــرنده را تـــــقـليد مي كرده ، مثــل تيــپـچه در شـــكار بـــلدرچــــــين
English Translation :
(O true beloved!) at the picture of thy (peerless) from, I wonder saying:-- How goeth it not
First Mesra Translation:
From my eye, whose work, momently, washing and washing (with the stream of tears)-- is.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- تعجب مي كنم كه چگونه نقش صورت او از كارگاه ديده من شسته نشد; زيرا چشم من دم به دم كارش شست و شو ــ اشك ريختن ــ است ،مي گويد تعجب دارم كه با اين كه هر لحظه چشم من اشك مي ريزد چگونه تصوير خيالي تو در نظرم شسته و ناپديد نمي شود، **