- نثار روي تو هر برگ گل كه در چمن است
- فداي قد تو هر سرو بن كه بر لب جوست
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- نثار :
آنـچه بر سر يا در پــاي كســـي به عنوان هديه مي پاشـند
English Translation :
The sprinkling of Thy face (be),-every rose-leaf that is in the sward:
First Mesra Translation:
The ransom of Thy lofty form (be),-every cypress that is on the river-bank.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- هر برگ گل كه در چمن است به عنوان هديه بر روي تو افشانده باد; و هر درخت سروي كه بر لب جوي رُسته فداي تو شود،نثار: آنچه بر سر يا در پاي كسي به عنوان هديه مي پاشند،سرو بن : درخت سرو،روي معشوق را با برگ گل مقايسه كرده ، مي گويد گل در برابر روي تو چنان حقير است كه بايد برگهاي آن را بكنند و بر تو نثار كنند و سرو در برابر قد تو آنقدر ناچيز است كه بايد فدايت شود، **